Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 41
تلویزیون یك ابزار مخابراتی برای ارسال و دریافت عكسهای متحرك و صدا از فاصله دور است.[1]
منشأ تلویزیون امروزی را میتوان به زمان گذشته و كشف خاصیت هدایت نوری ماده سلنیم توسط "ویلوگبی اسمیت" در سال 1873 و اختراع دیسك اسكن توسط "پل نیپكوف" (Paul Nipkow) در سال 1884 نسبت داد؛ چرا كه همهی سیستمهای عملی و كاربردی تلویزیون، از این اصل بنیادی اسكن یك تصویر برای تولید سیگنال پیروی میكنند. این تكنولوژی ارتباطی كه میتوان آنرا تركیبی از پیشرفتهای فنآورانه مانند پیشرفت رادیو، فیلم متحرك، فیلمبرداری، اشعهی كاتودی و دوربین الكترونیكی دانست، توسط مهندسی اسكاتلندی بهنام "جان لوگی" ساخته شد. وی كه سالها درصدد رفع مشكلات موجود در ارسال تصاویر بود، تلویزیون را در سال 1926 با اسكن مكانیكی صحنهای، متشكل از 25 خط عرضه كرد. این تلویزیون اولیه كه نیازمند استفاده از تلفن برای توضیح شنیدن در مورد تصاویر دیدهشده بود، تدریجاً پیشرفت كرد و بهشكل فعلی خود درآمد.[2] در اواسط دهه 1930، اولین پخش تلویزیونی در مسكو-لنینگراد و چند كشور اروپایی و ایالات متحده آمریكا، بهفاصله پانزده سال بعد از پخش رادیویی، بهمنصهی ظهور رسید. پخش منظم تلویزیون در ایالات متحده آمریكا از سال 1939، كمی دیرتر از شوروی و برخی كشورهای اروپای غربی، آغاز شد و شركت تلویزیون ملّی "NBC" این امر را بهعهده گرفت. كشور انگلستان نیز از نوامبر 1936 بهوسیله "شركت رادیو بریتانیا" كه به BBC مشهور است، شروع به پخش كرد و در 1937، اولین برنامه تلویزیون خارج از استودیو (مراسم تاجگذاری جرج ششم) را به روی آنتن برد.[3]
سرانجام اولین دوره توسعه تلویزیون در جهان سرمایهداری، كه از اواسط دههی 1930 آغاز شده بود، با شروع جنگ جهانی دوم متوقف شد و جنگ، پیشرفت تلویزیون را تقریباً بهمدت 10 سال بهتأخیر انداخت. بعد از جنگ در اروپای غربی، فرانسه، اوّلین كشوری بود كه پخش برنامههای تلویزیونی را از سرگرفت و در سالهای پایانی دهه 1940 و اولین سالهای دهه 1950 رشد سریعی را در زمینه تلویزیون در جهان شاهد بودیم. تلویریون كه روزبهروز در هر زمینهای از فعالیت بشری نفوذ میكرد، در سال 1959، با فرستادن اوّلین برنامه تلویزیون، به اروپای غربی، از طرف ایالات متحده آمریكا؛ كه بهوسیله كابل و از زیر اقیانوس اطلس انجام میشد، مرحلهی جدیدی را در تاریخ خود ثبت كرد. توسعه انفجاری تلویزیون در دهههای 60 و 70، پیشوایی تلویزیون را در میان سایر رسانهها رقم زده و تلویزیون را بهصورت یك چشم جهانی درآورد. در این دوره بود كه سیستم تلویزیون رنگی در بیشتر كشورهای اروپایی و همچنین در كشورهای در حال توسعه، مورد بهرهبرداری قرار گرفت و تلویزیون توانست در فاصله سالهای 1946 تا 1980 نقاط بسیار دوری از زمین را زیر پوشش خود قرار دهد.[4]
تلویزیون بهعنوان رسانه
تلویزیون یكی از ابزار ارتباط تودهای است؛ كه از طریق امواج رادیویی بسیار كوتاه، امكان انتقال صوت و تصویر را بهطور همزمان فراهم آورده و در كنار دستگاههای تكراركننده و تقویتكننده، ارسال صدا و تصویر را به نقاط دور، ممكن میسازد.
این پدیده رسانهای قرن بیستم، كه مانند روزنامه، سینما و رادیو از جنبههای گوناگون خبری، تفریحی، فرهنگی، آموزشی و تبلیغاتی برخوردار است، بر اساس بیان "مك لوهان" وسیلهای برای استفاده شنیداری و دیداری در نظر گرفته شده و مصداقی برای چشم و گوش بشر است؛ كه موجب تقویت اطلاعرسانی به سیستم عصبی انسان شده و انبوهی از اطلاعات مختلف جهان را به تماشاگر عرضه میكند؛ كه تا پیش از این در دسترس وی نبوده است.[5]
ویژگیهای تلویزیون
برخی از خصایص تلویزیون، بهعنوان یك رسانه را از منظر اندیشمندان مختلف این عرصه میتوان از این قرار دانست:
1. رسانهای سرد؛ تلویزیون براساس تقسیمبندی مك لوهان در مورد رسانهها، یك رسانه سرد بهشمار میرود.
سردی تلویزیون به دلیل عدم وضوح تصاویری است كه در مقابل دیدگان بیننده قرار میگیرد. بیننده تلویزیونی، در حقیقت تصویری كامل و بدون ابهام نمیبیند؛ لذا برای درك كامل آن باید از خودش مایه بگذارد و خلأهای موجود بین نقطههای تصاویر ضعیف را با قدرت ابداع و تخیّل خود پر کرده و كاملاً تشریك مساعی داشته باشد. در واقع میتوان گفت حواس مختلف مخاطب، در دیدن تلویزیون بهكار گرفته میشود و لازم است مخاطب تمام حواس خود را بهكار گیرد كه تصویر را تقویت و تكمیل كند. این امر دقیقاً برعكس رسانههای گرم است كه در آنها صرفاً یكی از حواس مخاطب بهطور كامل بهكار گرفته میشود.
مك لوهان تصور میكند، اگر این امكان پیدا شود كه بر خطوط تلویزیون، صدها خط اضافه شود و بر شدت وضوح آن افزوده شود، این وسیله ارتباطی، گرم خواهد شد.[6]
2. تصاویر موزائیکی؛ تصویری كه تلویزیون ارائه میدهد، موزائیكی و درهم و برهم است. دقیقتر اینكه، تصویر تلویزیون بنابر تعریف جاری، از سه میلیون نقطه نوارنی در ثانیه تشكیل شده است؛ ولی تماشاگر، برای تماشای تصاویر، فقط بیشتر از چند صد نقطه آنرا انتخاب نمیكند؛ سپس آنرا بازسازی كرده و در ذهن خود میسازد. علّت اینكه تصویر تلویزیونی، تماشاگر را با تمام وجود، به مشاركت میطلبد را باید در همین امر جستجو كرد و رمز اینكه مك لوهان، تماشای تلویزیون را با حس لامسه مقایسه كرده و تماشاگر را بهگونهای فرض میكند، كه گویا صفحه تلویزیون را با چشم خود لمس میكند، باید ناشی از همین ویژگی تصویر تلویزیون دانست.
البته در تصویر سینمایی، برعكس تلویزیون، تعداد نقطههای نورانی ارائهشده، مشخّص و بهقدری متراكم است، كه بدون بازسازی تماشاگر ادراك میشوند.[7]
3. غول خجالتی؛ تلویزیون توان ارائه موضوعات داغ را نداشته و به بیان "ادیت فرون" یك غول خجالتی است؛ كه نمیتواند گفتگوهای خیلی خاص و عمیق را با شدّت لازم ارائه كند؛ چراكه اصولاً تلویزیون رسانهای است كه با شخصیتهای جدّی، رفتاری ناخوشایند دارد.[8]
4. ساخت ذهنی تصاویر؛ تصویر تلویزیونی، برخلاف زندگی طبیعی كه در آن هرچیزی كه دیده میشود، قبل از آنكه از راه چشم به درون راه یابد، واقعاً در خارج وجود دارد، اینگونه نیست و فقط موقعی این تصویر موجودیت مییابد كه شخص در سرش آنرا سرهم كند؛ در حالیكه تصویری در كار نیست. درواقع مخاطب، مشغول نگاه كردن به درخشش فسفرسانی هزاران نقطه ریز است؛ که بعداً با نوعی فرایند ساخت ذهنی، تصویر در ذهن او شكل میگیرد؛ اما از آنجایی كه فرایندهای ساخت ذهنی، بسیار سریع اتفاق میافتد، تماشاگر از آن مطلع نمیشود.[9]
5. شبیه به زندگی واقعی؛ قابلیتهای تكنولوژیك تلویزیون چنان است كه این رسانه میتواند در مقایسه با سایر رسانهها، به جز فیلم و ویدئو، محتوایی نزدیكتر به زندگی واقعی ارائه كند. در تلویزیون از رمزهای عمده ارتباطی كنش متقابل رویارو استفاده میشود و ما میتوانیم بشنویم افراد به همدیگر چه میگویند و میتوانیم ببینیم و بشنویم كه آنها چگونه صداها، چهرهها، دستها و بدنهای خود را بكار میگیرند. این رسانه علاوهبر رمزهای زبانی، شبه زبانی و بیان چهرهای، حالتی و دستی، از رمزهای مصنوعی و زمانی-مكانی كنش متقابل رویارو هم استفاده میكند.
6. ارتباط یکسویه؛ نوع ارتباط در تلویزیون یكسویه است. از اینرو انتخاب زمان مورد علاقه، برای دریافت پیام، به اراده مخاطب نیست؛ همانگونه كه امكان دریافت بازخورد در شرایط معمول وجود ندارد.
7. سرعت و مداومت انتشار؛ دارای انتشار سریع، مداوم و تنظیم حوزه تحت پوشش با وسعت بسیار زیاد است. از این جهت نسبت به مطبوعات توانمندتر و نسبت به رادیو ضعیفتر است.
8. فرّار و کمدوام؛ فرّار بودن و كمدوام بودن پیامهای تلویزیونی، كه از سرعت پخش و بیثباتی آنها ناشی میشود، موجب تضعیف برخی كاركردهای تلویزیون، مانند آموزش میشود.[10]
تنها وجوهی از ارتباط رویارو؛ كه تلویزیون توان نشان دادن آنرا ندارد، آنهایی هستند، كه به احساسهای پویایی و لامسه مربوط میشوند و تا حدودی كمتر از كنش متقابل، تجربههایی را فراهم میكند كه طیف كاملی از مرزهای ارتباط بشری را شامل میشوند.[11]
شباهت تلویزیون با سینما، رادیو و مطبوعات
از لحاظ ارتباطی و خبری، تلویزیون یك وسیله نوین است كه در عین حال تكنیكهای مختلف رادیو، سینما و روزنامه را در خود جمع كرده و از آنها بهرهبرداری میكند. وجوه تشابه این رسانه با رسانههای جمعی یادشده را میتوان اینگونه برشمرد:
1.تلویزیون و رادیو؛ تشابه تلویزیون با رادیو از این جهت است كه هردو، سیستم ارتباط رادیویی (از طریق امواج) بهكار برده و برنامهها و پیامهای خود را مستقیماً برای استفاده عمومی پخش میكنند. این دو رسانه، از نظر طرز كار فرستنده، شبیه بههم بوده و برنامههای آنها تقریباً بهطور یكسان در معرض استفاده گروههای وسیع اجتماعی قرار میگیرند.
2.تلویزیون و سینما؛ هر دو رسانه، از تكنیك عكّاسی استفاده كرده و با مسائل نورافكنی، صحنهسازی و امثال اینها سر و كار دارند. تلویزیون مانند سینما برای تهیه و نمایش صحنههای تصویری، به فن فیلمبرداری، هنر و بیان سینما نیاز دارد.
3.تلویزیون و روزنامه؛ تلویزیون مانند روزنامه، برای تأمین نیازهای خبری خود، اغلب از تكنیك روزنامههای چاپی استفاده میكند. تلویزیون در برخی موارد عینی، متون چاپشده را بر روی صفحه، بهنمایش گذارده و علاوهبر آن برای اعلام برنامهها و تفكیك صحنهها نیز به نوشته متوسل میشود. علاوهبر اینها خدمات روزنامهنگاران نیز مورد استفاده دائمی تلویزیون بوده و تلویزیون برای پخش خبرهای تصویری خود، به خبرنگاران و خبرگزاریها نیازمند است.[12]
نشانهها در تلویزیون
تلویزیون بهوسیله مجموعههای متفاوتی از رموز و نشانهها با مخاطبان خود ارتباط برقرار میكند. "فیسك" (1987) سه دسته از این رموز را طبقهبندی و معرفی كرده است:
1)رموز طبیعی؛ این رموز، از زندگی اجتماعی آمیخته با فرهنگ ما سرچشمه میگیرند و در الگوهای رفتاری شناختهشدهای نظیر لباس پوشیدن، آداب معاشرت شخصیتهای تلویزیونی و...، نمود مییابند.
2)رموز فنی؛ این دسته از رموز، محصول روشهای عملیّاتی تلویزیون بوده و شامل اموری مثل روش تدوین، فیلمبرداری و یا نورپردازی میشوند؛ كه در نحوه نگرش و دقّت ما به ظرایف مختلف دیداری و شنیداری یك برنامه، بسیار مؤثرند.
3)رموز عقیدتی؛ این رموز، ثمرهی گفتمانهای تلویزیونیای هستند، كه هدفشان ایجاد برداشتهای جمعی مشترك و نهایتاً تأثیرگذاری در نظم اجتماعی موجود است. بهطور مثال، نشانههای دیداری-شنیداری كه انواع مختلف مواضع اجتماعی را تعریف و تأیید کرده و آنها را مشروع جلوه میدهند، از نوع رموز عقیدتی بهشمار میآیند.[13]
تكنیكهای نوین تلویزیونی
تلویزیون، از نخستین سالهای فعالیت خود، تاكنون، به پیشرفتهای فنی فراوانی رسیده است. بهبود تجهیزات فنی استودیوها، بهرهبرداری از تكامل تكنیك فیلم سینمایی، ظهور دستگاه تصویرنگار و اختراع دستگاه ضبط تصویر، از مهمترین تحوّلات فنّی تلویزیون در مورد تولید برنامهها، بهشمار میروند. با اینهمه تكامل تكنیكهای تلویزیونی، امكانات تازهای برای گسترش بیشتر وسایل ارتباط سمعی و بصری فراهم میكنند؛ كه برخی از آنها از این قرارند:
1. دگرگونی گیرندههای تلویزیون؛
2. پخش برنامههای تلوزیونی با ماهوارههای ارتباطی؛
3. پخش برنامههای تلویزیونی از طریق سیم؛
4. دستگاههای ضبط تصویر تلویزیونی.[14]
دكترینهای تلویزیون در غرب
برخی از گفتمانهای راجع به تلویزیون در جهان غرب عبارتند از:
1.دكترین بیطرفی؛ این دكترین، كه تقریباً از طرف كلیه سازمانهای دنیای سرمایهداری، بهنحوی بهرسمیت شناخته شده، بر رعایت بیطرفی از طرف برنامهسازان تأكید دارد. این دكترین، كه درواقع بر جمع التقاطی حق و باطل بهصورت بیطرفانه اشاره دارد، یكی از منافقانهترین شیوههای رسوخ اندیشههای بیگانه بهشمار میرود.
2.دكترین فرهنگ عامّه؛ دكترین فرهنگ عامّه به تلویزیون، جدای از اینكه یك رسانه با اهمیّت خبری است، بهعنوان یك وسیله، برای گسترش آنچه به فرهنگ عامّه مشهور است، مینگرد. این دكترین، در جامعه بورژوا، شخصیّت آدمی را به انحطاط كشانده و انسان را تا حد یك عروسك تنزّل میدهد، یك آدم ماشینی، كه حتّی بر این امر كه زندگیاش فاقد معناست آگاهی ندارد. فرهنگ عامّه، توسط رسانههای خبری نظام سرمایهداری از جمله تلویزیون، پذیرفته و تبلیغ شده؛ تا مردم زحمتكش را از دستیابی به یك فرهنگ والا و از توفیق در انجام كارهای بزرگ و نیل به ارزشهای فرهنگی اصیل و واقعی، باز دارد.
3.دكترین نشر آزاد اطلاعات؛ تئوری جانبداری از آزادی مطبوعات بورژوازی؛ كه با دكترین نشر آزاد اطلاعات، همخوان و مرتبط است، از سوی هیئت حاكمه سرمایهداری، بهمنظور سرپوش گذاردن بر بسط ایدئولوژیك امپریالیسم، بهكار گرفته میشود. این بسط و گسترش از طریق برنامههای ساختهشده، ارسال نشریات دورهای، كتاب و عكس و... به كشورهای سوسیالیستی و در حال توسعه انجام میشود.[15] این دكترین، انتشار آزادانه اطلاعات از سوی روزنامهها و مؤسسات ارتباطی را مورد تأكید قرار داده و برای آنها، آزادی در پخش و نشر هرگونه عقیده، رویداد و اندیشه قائل است.
[1]. مك كوئین، دیوید؛ راهنمای شناخت تلویزیون، فاطمه كرمعلی و دیگران، تهران، اداره كل پژوهشهای سیما، 1384، ص25.
[2]. همان، ص25 و 26.
[3]. بیریوكف، ن.س؛ تلویزیون و دكترینهای آن در غرب، محمد حفاظی، تهران، مركز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1372، چاپ اول، ص20 و 23.
[4]. همان، ص21تا 30.
[5]. معتمدنژاد، كاظم؛ وسایل ارتباط جمعی، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 1385، چاپ پنجم، ص191 و 290 و مك كوئین، دیوید؛ ص16.
[6]. باهنر، ناصر؛ رسانهها و دین، تهران، مركز تحقیقات صدا و سیما، 1387، چاپ دوم، ص69 و 70 و كازنو، ژان؛ قدرت تلویزیون، علی اسدی، تهران، امیركبیر، 1364، چاپ اول، ص47.
[7]. كازنو، ژان؛ ص47.
[8]. باهنر، ناصر؛ ص 70.
[9]. ماندر، جری؛ كند و كاوی در ماهیت تلویزیون، آیدین میرشكار، تهران، كتاب صبح، 1386، چاپ اول، ص238 و 239.
[10]. باهنر، ناصر؛ ص217.
[11]. دور، امه؛ تلویزیون و كودكان، علی رستمی، تهران، سروش، 1374، چاپ اول، ص4 تا 6.
[12]. معتمدنژاد، كاظم؛ ص191و 192.
[13]. دالگران، پیتر؛ تلویزیون و گستره عمومی، مهدی شفقتی، تهران، سروش، 1380، چاپ اول، ص58.
[14]. معتمدنژاد، كاظم؛ ص295تا 305.
[15]. بیریوكف، ن.س؛ ص 165 و 189 و 190 و 205.
منبع : پژوهه
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 44