اخبار دانشگاهی کشور / ارتباطات 09 اسفند 1389 - 28 February 2011
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 41
تحلیل گفتمان، كشف معانی ظاهری و مستتر جریانهای گفتمانی است كه در شكلهای گوناگون زبانی و فرازبانی آشكار میشوند.[1]
واژهی گفتمان (Discourse) كه سابقه آن بنابر برخی منابع، به قرن 14 میلادی برمیگردد، از واژه فرانسوی discourse و لاتین discursus بهمعنی گفتگو، محاوره، گفتار و از واژهی discursum/discurrer بهمعنی طفره رفتن، از سر باز كردن، تعلّل ورزیدن و ... گرفته شده است.[2]
این واژه در طول زمان و توسط محققان رشتههای مختلف با معانی متفاوت، ولی نزدیك بههم بهکار رفته است؛ اما بهگفتهی "تئون ای ون دایك" مفهوم آن مانند مفاهیمی چون زبان، ارتباط، تعامل، جامعه و فرهنگ، مفهومی اساساً مبهم است.[3]
"ون دایك" در توضیح معنای متعارف گفتمان، آنگونه كه در زبان روزمره و فرهنگهای لغات بهکار میرود، گفتمان را شكلی از كاربرد زبان، مثلاً در یك سخنرانی و یا حتی بهطور كلیتر، زبان گفتاری یا شیوه سخن گفتن میداند.[4]
تحلیل گفتمان، یك گرایش مطالعاتی بین رشتهای است؛ كه از اواسط دههی 1960 تا اواسط دههی 1970 در پی تغییرات گستردهی علمی–معرفتی، در رشتههایی چون انسانشناسی، قومنگاری، جامعهشناسی خرد، روانشناسی ادراكی و اجتماعی، شعر، معانی و بیان، زبانشناسی، نشانهشناسی و سیر رشتههای علوم اجتماعی و انسانی علاقمند به مطالعات نظاممند ساختار، كاركرد و فرایند تولید گفتار و نوشتار ظهور كرده است. این گرایش كه بهدلیل بین رشتهای بودن، خیلی زود بهعنوان یكی از روشهای كیفی در حوزههای مختلف علوم سیاسی، اجتماعی، ارتباطات و زبانشناسی انتقادی مورد استقبال قرار گرفت، نخستین بار در سال 1952 در مقالهای از زبانشناس معروف انگلیسی "زلیك هریس" بهكار رفت. البته در آن دورهای كه هریس از تحلیل گفتمان سخن گفت و این اصطلاح را بهکار برد، صرفاً با نگاهی زبانشناختی به این مقوله توجه كرد. ورود این بحث به عرصههای دیگر علمی مثل علوم سیاسی، جامعهشناسی و ارتباطات و در واقع خروج آن از انحصار زبانشناسی، به دوران جدید برمیگردد. در این دوران، تحلیل گفتمان را بهصورت تحلیل انتقادی گفتمان استفاده كردند و آنرا از صرف یك روش علمی برای تحلیل زبان، خارح كرده و با مكاتب و نظریات انتقادی مثل فرانكفورت، فمنیسم و ... پیوند دادند؛ تا جایی كه امروزه تحلیل گفتمان با دیدگاه انتقادی مرادف شده است.
از جمله متفكرانی كه در مغربزمین، اینگونه مطالعات را از زبانشناسی اجتماعی و زبانشناسی انتقادی، وارد مطالعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی كرده و بدان شكل انتقادی دادند، میتوان به میشل فوكو، ژاك دریدا و میشل پشو اشاره كرد. این اندیشمندان كه تحلیل گفتمان را بیشتر در قالب تحلیل انتقادی گفتمان (Critical Discourse Analysis) بسط و گسترش دادند، خود، وامدار مكتب انتقادی فرانكفورت و وارثان مستقیم و غیرمستقیم آن(ماركیستهای جدید بهویژه گرامشی و پیروانش، ساختارگرایانی چون آلتوسر و محقّقان مكتب فمنیسم) در دههی 1960 بودند. لازم به ذكر است این رهآورد تفكر پستمدرنیستی، كه در حقیقت روش متكاملی از روش كیفی را ترسیم میكند، از سالهای 1980 و بهویژه در سالهای پایانی قرن بیستم، بهعنوان آخرین و گستردهترین روش تحلیل مورد استفاده در علوم اجتماعی و ارتباطات و آخرین دستاورد اندیشه انسانی در تبیین مفاهیم و معانی جدید در عرصه زبان گفتگو و متن نوشتاری، مطرح گردید.[5]
گفتمان
گفتمان در گسترهی مفهومی خود، بهویژه در بیان غیر فنی، صرفاً به مفهوم صحبت، مكالمه یا گفتگو میباشد؛ كه گاه بهطور تلویحی بیانگر نوعی هدف آموزشی و تعلیمی نیز هست.
از اینرو خطابه، موعظه، سمینار، سخنرانی و رساله را میتوان نوعی گفتمان بهمعنای عام كلمه بهحساب آورد. اما در معنای فنّی، علمی و زبانشناسانه آن كه برای اولین بار در اواسط دهه 1960 توسط اندیشمند فرانسوی "امیل بنونیست" بهکار گرفته شد، گفتمان به جنبههایی از زبان میپردازد، كه تنها میتوان آنها را با ارجاع به متكلم، وضعیت یا موقعیت مكانی و زمانی وی یا با ارجاع به متغیرهای دیگری بیان نمود؛ كه در مشخص كردن بسترهای بافت موضعی پاره گفتار بهکار میروند.
در این كاربرد فنّی، گفتگو، شرط مقدماتی هر گفتمان است و به بیان "دایان مك دانل" زبانشناس انگلیسی، گفتمان هر نوع گفتار و كلام و نوشتاری را كه در جریانی اجتماعی شكل میگیرد، شامل میشود. بهعبارت دیگر، گفتمانها دارای سرشت، ماهیّت و ساختار اجتماعی هستند و بر حسب زمان و مكان تغییر میكنند. گفتمانها با توجه به انواع نهادها و كاركردهای اجتماعی مختلفی كه در آن شكل میگیرند و نیز با توجه به موقعیت، جایگاه و شأن افرادی كه صحبت میكنند یا مینویسند و كسانی كه مخاطب آنان هستند، فرق میكنند.
در یك بررسی كلّی میتوان گفتمان را رویكردی ساختاری به متن دانست كه امكان اتصال متن به جنبههای جامعهشناختی را فراهم میكند. در واقع گفتمان، حاصل مطالعه زبان بهعنوان یك پدیده اجتماعی یا رویكردی جامعهشناختی به مقوله زبان است و دلالت بر آن دارد كه متن، امری اجتماعی است؛ كه در خلال روابط اجتماعی و نه بیرون و مستقل از آن، تكوین مییابد.[6]
البته اصطلاح گفتمان، كاربرد دیگری نیز دارد؛ كه باید آنرا نیز بهمعنای غیر علمی و غیر فنی ملحق دانست؛ كه عبارت از اندیشهها و فلسفههایی است كه فرد یا افرادی مانند سیاستمداران یك كشور، دارا هستند.[7]
رویکردهای تحلیل گفتمان
فرایند تحلیل گفتمان كه در فارسی معادلهای دیگری نظیر سخنسنجی، سخنكاوی، تحلیل كلام و تحلیل گفتار نیز دارد، از نظر معنایی با سیر تكاملی همراه بوده است. این اصطلاح تركیبی را اولین بار "زلیك هریس" بهمعنای تحلیل صوری، شكلی و ساختاری جملات و كل متن مورد بررسی، بهکار بست. در واقع "هریس" تحلیل گفتمان را نگاهی صرفاً صورتگرایانه و ساختارگریانه به جمله و متن در نظر گرفت.
بعد از هریس، بسیاری از زبانشناسان، تحلیل گفتمان را در مقابل تحلیل متن بهکار بردند. به اعتقاد این عدّه، تحلیل گفتمان، شامل تحلیل ساختار زبان گفتاری(مانند گفتگوها، مصاحبهها و سخنرانیها) است؛ ولی تحلیل متن تحلیل ساختار زبان نوشتاری(مانند مقالهها، داستانها و گزارهها) را شامل میشود. مراد این زبانشناسان از تحلیل گفتمان، تحلیل زبان محاورهای و متون نوشتاری است.
زبانشناسان بعدی، واحدهای بزرگتر از جمله را در مطالعه زبان مورد بررسی قرار داده و قائل شدند که در تحلیل، نباید فقط به كلمات و جملات متن توجه کرد؛ بلكه واحدهای بزرگتری مانند پاراگراف را هم باید مد نظر قرار داد. رویكرد دستهی سوم را میتوان رویكردی كلنگرانه دانست.
پس از دیدگاههای سنّتی نسبت به تحلیل گفتمان، زبانشناسان بعدی از صرف پرداختن به خود متن در تحلیلها، فاصله گرفتند و علاوهبر مطالعه(جزءنگر و كلنگرانه) متن، به مطالعه بافت موقعیّتی آن نیز در تحلیلها معتقد شدند. اینگونه رویكرد، كه اعتقاد زبانشناسان كنونی نیز میباشد، تحلیل گفتمان را شناخت رابطه جملهها با یكدیگر و نگریستن به كل آن چیزی كه نتیجه این روابط است، دانسته و بهجای توجه صرف به عناصر نحوی و لغوی تشكیلدهنده جمله، بهعنوان عمدهترین مبنای تشریح معنا، فراتر از زمینه متن، عوامل بیرون از متن، یعنی زمینهی موقعیتی، فرهنگی و اجتماعی را در تحلیل متن، مورد توجه قرار میدهد. از نظر این گروه، تحلیل گفتمان، نوعی مطالعه محصولات ارتباطی است، كه چگونگی شكلگیری معنا را در ارتباط با عوامل درونزبانی(خود متن) و برونزبانی(زمینههای اجتماعی و فرهنگی)، مورد مطالعه قرار میدهد. بنابر رویكرد جدید، تحلیل گفتمان، مطالعه شرایط اجتماعی و فرهنگی، كه متن تحت تأثیر آنها تولید میشود را نیز در كنار مطالعه خود متن، بررسی میكند و هدف آن، این است كه نشان دهد، زمینه(بافت)های سیاسی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و شناختی كاربرد زبان و ارتباطات چگونه بر محتوا، معانی، ساختارها یا استراتژیهای متن اثر میگذارند و نیز تأثیر گفتمان بر شكلگیری ساختارها و بسترهای مزبور چگونه است.[8] براساس این رویكرد غیر سنّتی، دیگر، نویسنده یك متن، خالق انحصاری معنای آن متن نبوده و بیش از آنكه وی در خلق معنا مؤثر باشد، خوانندهی متن بهوجود آورنده آن است. این امر، بدان معناست كه ممکن است در شرایط مختلف، برداشتهای مختلفی از یك متن بهدست آید و قرائتهای مربوط به یك متن در هر عصری، بهلحاظ تفاوت خوانندگان، متفاوت گردد. البته این امر، در صورتی است كه بخواهیم با روش تحلیل گفتمان به معناشناسی متون بپردازیم. در این روش، شاهد تعدّد تحلیلها به اندازه تعداد تحلیلگران خواهیم بود.
لازم به ذکر است، این روش، در مطالعه متون غیر دینی مدنظر است؛ ولی در مطالعه متون دینی، روشهای تخصّصی خاصی وجود دارند؛ كه باید بر اساس آنها به بررسی و تحلیل پرداخت.[9]
مفروضات تحلیل گفتمان
تحلیل گفتمان و دستیابی به پسامتن، بر سلسله پیشفرضهایی استوار است؛ كه مهمترین آنها، عبارتند از:
1.افرد مختلف به متن یا گفتار بهشیوههای مختلف مینگرند؛
2.گفتمان، سطوح و ابعاد متعدد دارد؛
3.به متن باید مانند یك كل معنادار نگریست و این معنا لزوماً در خودش نیست؛
4.هر متنی به یك منبع قدرت یا اقتدار(نه لزوماً سیاسی) مرتبط است؛
5.هیچ متنی خنثی و بیطرف نبوده و متنها بار ارزشی و ایدئولوژیك دارند؛
6.معنا، همان قدر كه از متن ناشی میشود، از بافت یا زمینه اجتماعی و فرهنگی اثر میگیرد؛
7.هر متنی در شرایط و موقعیّت خاصی تولید میشود؛ از اینرو، رنگ خالق خود را همیشه با خود دارد.
اهداف تحلیل گفتمان
اهداف مهم تحلیل گفتمان از این قرارند:
1.نشان دادن رابطه بین نویسنده، متن و خواننده؛
2.نشان دادن بیثباتی معنا؛
3.آشكار كردن رابطه بین متن و ایدئولوژی؛
4.نشان دادن تأثیر متقابل متن و زمینه بر یكدیگر؛
5.روشن كردن ساختار عمیق و پیچیده تولید متن یعنی جریان تولید گفتمان.
تحلیل گفتمان انتقادی
تحلیل گفتمان انتقادی، رویكرد جدیدی در مطالعات كلامی است؛ كه در سالهای اخیر بهوجود آمده و ریشه در آراء میشل فوكو، فیلسوف فرانسوی دارد. این نوع تحلیل، نحوه استفاده غیر مشروع از قدرت جمعی، سلطه و عدم مساوات، كه از طریق نوشتار و گفتار در بافت اجتماعی و سیاسی خاصی صورت میگیرد و یا در برابر آن ایستادگی میشود را بررسی مینماید. اینكه چگونه روابط اجتماعی، هویّت، دانش و قدرت، از طریق متون نوشتاری و گفتاری ایجاد میشوند و یا اینكه مؤسسات و نهادهای اجتماعیای چون مدرسه و دانشگاه، بهوسیله و از طریق گفتمان، چگونه شكل گرفتهاند و میگیرند، از مباحث اصلی تحلیل گفتمان انتقادی بهشمار میآیند.
تحلیلگر انتقادی بر آنست تا ساز و كار عدم مساوات اجتماعی نهفته در لایههای زیرین گفتمان را كشف كرده و نشان دهد و آگاهی لازم و كافی برای افراد جامعه مورد نظر را فراهم آورد؛ تا با فراهم آمدن زمینه و ساز و كار توزیع عادلانه بهرهگیری مطلوب از ساختارهای گفتمانمدار، توسط آحاد افراد جامعه در جهت تحقّق عدالت اجتماعی گامهایی برداشته شود.[10]
تحلیل گفتمان انتقادی به تبیین روابط میان گفتمان و قدرت اجتماعی میپردازد؛ که نوشتار و گفتار گروهها و نهادهای مسلّط، چگونه از قدرت، سوء استفاده کرده و بدان مشروعیت میبخشند. این نوع تحلیل، مشكلات اجتماعی را مورد توجّه قرار داده و مفاهیمی چون طبقه، جنسیت، فمنیسم، نژاد، هژمونی، منافع، عدالت، نابرابری و ... را بررسی میکند.[11] دیوید كریستال (1992) در تعریف این نوع تحلیل میگوید: «رویكردی به تجزیه و تحلیل زبان است؛ كه هدف آن آشكارسازی روابط پنهان قدرت و فرایندهای ایدئولوژیكی در زبانشناسی است».[12]
تفاوت تحلیل گفتمان سنّتی با تحلیل گفتمان انتقادی
1.بنا بهنظر "نورمن فركلاف" رویكردهای غیرانتقادی و سنّتی در زبانشناسی و مطالعات پدیدههای زبانی، به تبیین شیوههای شكلگیری اجتماعی اعمال گفتمانی و یا تأثیرات اجتماعی آنها توجه نداشته و صرفاً به بررسی توصیفی ساختار و كاركرد اعمال گفتمانی بسنده میكنند؛ اما تحلیل انتقادی، در بررسی پدیدههای زبانی و اعمال گفتمانی به فرایندهای ایدئولوژی سلطه و قدرت، قدرت، سلطه و نابرابری در گفتمان، بازتولید ایدئولوژی زور و پیشفرضهای دارای بازه ایدئولوژیك در گفتمان توجّه كرده و عناصر زبانی و غیر زبانی را بههمراه دانش زمینهای كنشگران هدف و موضوع مطالعه خود قرار میدهد.[13]
2.در گفتمانشناسی سنّتی، ما بیشتر به توصیف و تفسیر كلام، در بافتی مشخص، كه گفته در آن چارچوب واقع شده است و اصطلاحاً آنرا بافت موقعیّتی یا قرینه حالیه مینامیم، عنایت داریم و با توجّه به این بستر، در حدّ ممكن، معنا و مفهوم كلام را درمییابیم. امّا در گفتمان انتقادی، بافتی گستردهتر از بستری كه بیان و عمل در آن اتّفاق افتاده، مورد توجّه قرار میگیرد و به تاریخ زندگی فردی و جمعی آرزوها و امیال افراد، جهانبینی طرفهای گفتگو، نهاد و سازمانی كه افراد به آن تعلق دارند و ساخت و پرداخت جامعهای كه افراد در آن زندگی میكنند، هم توجه میشود.[14]
اهداف گفتمانكاوی انتقادی
گفتمانكاوی انتقادی، كه اساساً بایستی به ابعاد گفتمانی سوء استفاده از قدرت و بیعدالتی و نابرابری ناشی از آن بپردازد، برخلاف دیگر رهیافتهای گفتمانكاوی، هدف گفتمانکاوی انتقادی عمدتاً ارائه یك روش، انگاره، مكتب یا نظریهی گفتمانی ویژه نبوده؛ بلكه اساساً به بررسی مسائل مهمّ اجتماعی راغب است و میكوشد تا از طریق تحلیل گفتمان، درك بهتری از آنها ارائه دهد.
تحلیلگران انتقادی از طریق درك انتقادی، درصدد تغییر اوضاع بوده و هدف انتقاد آنها نخبگان قدرت هستند؛ كه بیعدالتی و نابرابری اجتماعی را اعمال كرده و تداوم میبخشند و یا به آن بهدیدهی اغماض نگریسته و آنرا نادیده میگیرند.[15]
[1]. بشیر، حسن؛ تحلیل گفتمان دریچهای بری كشف ناگفتهها، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1385، چاپ چهارم، ص14.
[2]. همان، ص9.
[3]. ون دایك، تئون ای؛ مطالعاتی در تحلیل گفتمان، تژا میرفخرایی و دیگران، تهران، مركز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1382، چاپ اول، ص15.
[4]. میرفخرایی، تژا؛ فرایند تحلیل گفتمان، تهران، مركز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1383، ص7 و 8.
[5]. همان، ص7 و 6 و فرقانی، محمدمهدی؛ راه دراز گذار، تهران، فرهنگ و اندیشه، 1382، چاپ اول، ص60 و بهرامپور، شعبانعلی؛ مقدمه "تحلیل انتقادی گفتمان"(نورمن فركلاف)، تهران، مركز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1379، چاپ اول، ص7 و 8 و جزوه کلاسی دكتر هرمزیزاده، دانشكده صدا و سیمای قم، 1387.
[6]. فرقانی، محمدمهدی؛ ص60 و 61 و 62.
[7]. میرفخرایی، تژا؛ ص8.
[8]. بهرامپور، شعبانعلی؛ ص8 و فرقانی، محمدمهدی؛ ص63 و 68 و 69 و ون دایك، تئون ای؛ ص27 و دكتر هرمزیزاده؛ همان.
[9]. بشیر، حسن؛ ص17 و 18.
[10]. یارمحمدی، لطف الله؛ گفتمانشناسی رایج و انتقادی، هرمس، چاپ اول، 1383، ص4.
[11]. همان، ص5 و ون دایك، تئون ای؛ ص349.
[12]. آقاگلزاده، فردوس؛ تحلیل گفتمان انتقادی، تهران، علمی و فرهنگی، 1385، چاپ اول، ص11.
[13]. بهرامپور، شعبانعلی؛ ص12.
[14]. یارمحمدی، لطفالله؛ ص3 و 4.
[15]. ون دایك، تئون ای؛ ص182 و 183.
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 44