اخبار دانشگاهی کشور / ارتباطات 09 اسفند 1389 - 28 February 2011
آزادی اظهار اندیشه، اعم از نظریهها، شناختها، ارزشها و عقاید از راههای گوناگون؛ مانند گفتار، نوشتار، تصویر، مطبوعات و ... را آزادی بیان تلقّی میكنند.[1]
فوستل هوكولانژ نویسنده كتاب "مدینه باستانی"، پیرامون خاستگاه آزادی بیان در قدیم مینویسد: در تمدنهای قدیم و بهویژه در دولتشهرهای یونان، انسانها فكر كردند، كه غیر از حقوقی كه آزادی بهمعنای مشاركت در امور عمومی، برای آنها تأمین نموده است، نسبت به دولتشهرها نیز ممكن است حقوقی داشته باشند. مفهوم آزادی بهمعنای خودمختاری كه اساس آزادی بیان بهشمار میرود، مدتها قبل از استقرار نظام حقوقی فردگرا و آزادیگرا در عصر جدید، بهدنبال رواج مسیحیت كه قبل از گرفتار شدن در نظام پیچیدهی سلسله مراتبی مذهبی و روابط فئودالی، از اندیشه حقوق ذاتی انسان در برابر قدرت حاكمه طرفداری میكرد، در كشورهای غربی پدید آمد؛ اما هیچ نظام حقوقی خاصی در این مراحل اولیهی آزادیجویی، انتشارات را مورد حمایت قرار نداد و تمام شبكههای بزرگ و كوچك ارتباطی و خبری منحصراً در اختیار قدرتهای حاكم بودند.[2]
از اواسط قرن پانزدهم میلادی، با پیدایش و پیشرفت صنعت چاپ بهتدریج نشریهها و كتابهای چاپی گوناگونی بهطور نامنظم در كشورهای اروپایی انتشار یافت و در اوایل قرن هفدهم با بهبود و توسعه حمل و نقل، مطبوعات دورهای نیز در بسیاری از ممالك اروپا و بهویژه هلند، آلمان، انگلستان، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا پا به عرصهی وجود گذاشتند. به این ترتیب مطبوعات دورهای در محیطی كه آزادی بیان در آن جایی نداشت و نظریّه سلطنت استبدادی حاكم بود، ظاهر شدند. سرانجام اصل آزادی مطبوعات بهعنوان یكی از پایههای اساسی آزادی بیان بیش از دو قرن بعد از اختراع چاپ و حدود یك قرن بعد از انتشار نخستین روزنامههای چاپی جهان در غرب، بهدنبال مبارزات طولانی بورژوازی آزادیجویی اروپا و آمریكا، با لغو قانون مربوط به اجازه چاپ و سانسور مطبوعات، در 1695 در انگلستان بهرسمیت شناخته شد. در فرانسه نیز از اواسط قرن هیجدهم بر اثر تضعیف قدرت سلطنت استبدادی و پیشرفت اندیشههای روشنگرانهی فلاسفه سیاسی و گسترش فعالیّت علیه نظام حاكم، عملاً نوعی اغماض در مورد مطبوعات پدید آمد و آزادی مطبوعات بهطور وسیعتر و كاملتری بروز یافت.
تضمین در روند شكلگیری مفاهیم آزادی بیان و مطبوعات و حق آزادی بیان و ارتباطات، "اعلامیه حقوق بشر و شهروندی" انقلاب فرانسه(1789) كه آزادی افكار و عقاید را یكی از گرانبهاترین حقوق انسانی دانسته و آزادی گفتار و نگارش را برای هر شهروند بهرسمیت میشناسد، اهمیت خاصی دارد.
برای اولین بار در این اعلامیه، تعریفهای حقوقی جامعی از آزادی و آزادی مطبوعات ارائه شد و محدودیتهای آنها نیز مشخص شد. آمریكاییها كه اصل آزادی مطبوعات را از زمان سلطهی استعماری انگلستان پذیرفته بودند، بعد از پیروزی انقلاب فرانسه و انتشار اعلامیه حقوق بشر و شهروندی، به فكر از میان برداشتن خلأ موجود در قانون اساسی این كشور در زمینه آزادی بیان و مطبوعات افتادند و مجموعهای از حقوق و آزادیهای فردی را در قالب اصلاحیههای قانون اساسی تصویب و در اولین اصلاحیهی خود در سال 1931، تضمین مطبوعات آزاد را به همهی ایالات آمریكا، تكلیف نمودند.
پس از آن كنفرانس آمریكایی جنگ و صلح(1945) در ضمن قانون چاپل تپك، بهطور رسمی آزادی جریانهای اطلاعاتی بینالمللی را اعلام نمود و در همین سال نیز اساسنامهی یونسكو با هدف اصلی ارتقاء جریان آزاد اطلاعات میان ملل و دول نوشته و تنظیم شد. یكسال پس از آن، مجمع عمومی سازمان ملل در اولین نشست خود در دسامبر 1946 در قطعنامه 59 بر اهمیّت آزادی اطلاعات تأكید كرد و در سال 1948، آزادی اطلاعات در اعلامیه جهانی حقوق بشر بهطور تفصیلی بیان شد. در همین سال با تلاش پیشگامان حركت آزادی اطلاعات (آمریكا، انگلیس و فرانسه) كنفرانس سازمان ملل درباره آزادی اطلاعات برپا شد. در این كنفرانس، سعی شده تا در میان قطعنامه 59(1946)، 110(1947) و 127(1947) وفاق ایجاد شود. در این كنفرانس، 43 قطعنامه درباره مسائل گوناگون مربوط به جمع آوری و پخش اطلاعات صادر و اخذ تصمیم لازم برای اقدام مؤثر در این مورد به شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل ارجاع شد. مجمع عمومی سازمان ملل از سال 1949 تا 1954 تعدادی قطعنامه در زمینه ابعاد گوناگون آزادی اطلاعات صادر كرد. در این میان از سه پیشنویس كنوانسیونهای پیشنهادی در كنفرانس 1948، تنها كنوانسیون حق بینالمللی تصحیح، توسط مجمع عمومی سازمان ملل در مارس 1953 تصویب و بهاجرا درآمد.
مجمع عمومی سازمان ملل در 16 دسامبر، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی را بهتصویب رساند که ماده 19 آن بهرسمیت شناختن آزادی بیان را مطرح کرده و آزادی برای جستجو، دریافت، انتشار اطلاعات و عقاید را زیر مجموعه آزادی بیان معرفی کرده است.[3]
قوانین اساسی کشورها نیز بهتبع قوانین بینالمللی بهتدریج این اصل را بهرسمیت شناختند؛ که اولین آنها، قانون اساسی دولت فدرال سوئیس(1874) بود که آزادی مطبوعات را بهعنوان شاخص آزادی بیان تضمین کرده بود.
در ایران نیز بر اثر انقلاب مشروطیت كه اولین جنبش مردمسالاری و آزادیگرایی كشورهای شرق قبل از چین و تركیه بهشمار میرود، آزادی بیان و مطبوعات، مورد توجه واقع شد و در اولین قانون اساسی كشور و متمّّم آن، اصول ویژهای برای آن اختصاص یافت. بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران نیز این اصل مورد توجه قانونگذاران قرار گرفت.
البته این اصل انسانی مهم، قرنها پیش از آنكه توسط اندیشمندان مغرب زمین بهطور جدی مطرح و پیگیری شود، در دین اسلام مورد توجه قرار گرفته و توسط پیامبر این دین بزرگ و سایر پیشوایان دینی بهرسمیت شناخته شده بود.[4]
گستره آزادی بیان
آزادی بیان كه فراگیرترین شكل آزادی بهشمار میرود، با تمامی اشكال آزادی فردی ارتباط مییابد و یكی از مصادیق آزادیهای حقوقی بهشمار میرود؛ كه در اعلامیه حقوق بشر و میثاق بینالمللی مدنی و سیاسی مورد تأیید قرار گرفته و تحت نظر قوانین بینالمللی ضمانت شده است.
این نوع از آزادی كه بهعنوان آزادی عقیده نیز اطلاق شده، مشتمل بر اصل بیان آزاد و بدون سانسور میباشد؛ بهصورتی كه افراد، ناگزیر نباشند بهخاطر ترس از مجازات عقیده، شهامت اخلاقی خود را نادیده گرفته و مخالف اعتقادات خود سخن گویند.
بنابه گفتهی "پولن" در كتاب حقیقتها و آزادی، این آزادی؛ آزادی بیان معنوی، فكری و عملی را در برمیگیرد و هم تمام اشكال بیان مادی و بیان علمی را كه بهدنبال میآورد شامل میشود، از آزادی رفتار و كردار گرفته تا آزادی جابجا شدن یا استقرار در جایی معین.
"پولن" ضمن قرار دادن آزادی بیان بهعنوان مرحله بعد از آزادی اندیشه در تفسیر آن میگوید: «مفهوم آزادی بیان از راه تركیب صریح با آزادی اندیشه بهشیوهی عام هنگامی روشن میشود كه اندیشه، آشكارا بهبیان آید و در رابطه متقابل آزادی فرد در برابر دیگران، برای دیگری قابل فهم شود.»
آزادی بیان كه از جملهی آزادیهای فردی بهشمار رفته و همواره بهعنوان ابزار ضروری مبارزه بر ضد قدرت استبدادی تلقّی شده، در مادهی 19 اعلامیه جهانی حقوق بشراینگونه مطرح شده است: «هر كس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آنست كه از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در كسب اطلاعات و افكار و انتشار آن به تمام وسایل ممكن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.»
لازم به ذكر است این نوع آزادی هیچگاه بهطور مطلق و بدون محدودیت مورد نظر بشر نبوده و همواره برای آن محدودیتهای قانونی وضع شده است. مثلا مادهی 29 اعلامیه جهانی حقوق بشر، بهطور كلی برای هر فرد در مورد اعمال و برخورداری از آزادیهای وی محدودیتهایی پیشبینی کرده است. بهموجب این مادّه، محدودیتها بهوسیلهی قانون مشخص میشوند و هدف اساسی آنها، تأمین احترام به حقوق و آزادیهای دیگران و توجّه به ضرورتهای اخلاقی و نظم عمومی و رفاه عامّه در یك جامعه دموكراتیك است.[5]
عناصر آزادی بیان
1. آزادی در تشكیل عقاید و افكار؛ این نوع از آزادی كه مقدمهی آزادی بیان بهشمار میرود، عبارتست از آزادی انسان در فكر و اندیشه. آزادی فكر و اندیشه از نظر همهی اسناد و كنوانسیونهای بینالمللی، قوانین اساسی كشورها و در منابع دینی اسلامی بهرسمیت شناخته شده است.
2. آزادی در ابراز عقاید و افكار؛ اشخاص در رابطه با داشتن ابن نوع از آزادی متفاوتند و میتوان گفت كه اشخاص در رابطه با داشتن این نوع از آزادی متفاوتند و میتوان گفت كه اشخاص خصوصی اعم از اینكه حقیقی باشند یا حقوقی از نظر ابراز عقاید و بیان اطلاعات یا عدم بیان در آزادی كامل میباشند. البته سازمانهای غیردولتی (NGOs) و مؤسسات خصوصی كه خدمات عمومی ارائه میكنند از این اصل استثناء شدهاند. اما اشخاص عمومی؛ حقوقی یا حقیقی از حق سكوت یا امتناع از ابزار اطلاعات برخوردار نیستند؛ مگر آنكه قانون به آنها اجازه داده باشد. البته در قوانین فعلی بشری و در قوانین دینی محدودیتهایی برای این نوع آزادی وضع شده است.
3. آزادی در اشاعه و انتقال عقاید و افكار؛ مراد از این آزادی، آنست كه اشخاص بتوانند بدون مانعی به انتقال افكار و عقایدی كه خود در شكلگیری آن نقشی نداشتهاند، بپردازند.
4. آزادی در تعیین مفاد و بیان؛ انواع بیانها را بهلحاظ مفاد و مضمون میتوان به بیانهای سیاسی، ادبی، هنری، تجاری و مذهبی تقسیم كرد. یعنی اشخاص بتوانند به هر كدامیك از این بیانها كه مایلند افكار خود را منتقل كنند.
5. آزادی در تعیین مخاطب؛ بدین معنا كه اشخاص آزاد باشند خودشان در مورد مخاطب عقیدهشان تصمیمگیری كنند.
6. آزادی در انتخاب وسیله بیان؛
7. آزادی در دریافت بیان؛ یعنی افراد جامعه بتوانند به اطلاعات موجود در حوزهی عمومی و خصوصی، آزادانه دسترسی داشته باشند.
8. آزادی در جستجوی اطلاعات: آزادی بیان مستلزم آزادی در جستجوی فعّال اطلاعات از منابع آنست.[6]
رابطه آزادی بیان و آزادی اطلاعرسانی
آزادی اطلاعرسانی كه گردانندگان وسایل ارتباط جمعی از آن برای اطلاع رساندن به خوانندگان، شنوندگان، بینندگان و كاربران بهرهبردای میكنند، یكی از شكلهای نوین مفهوم وسیع و قدیمی "آزادی بیان" است. آزادی اطلاعرسانی یا همان آزادی انتشار فرآوردههای فكری در میان مخاطبان وسیع ارتباط جمعی، از اصول سهگانهای كه در واقع عناصر متشكله این آزادی هستند حمایت میكند:
1- اصل آزادی فعالیت مؤسسات ارتباطی؛ مؤسسات ارتباطی از كسب هرگونه اجازهی قبلی و از سپردن هرنوع تضمین مالی معاف بوده و از اجرای نظام احتیاطی و پیشگیری كه برای تأسیس و فعالیت آنها شرایط خاصی قائل میشود، خودداری میشود و نظام تعقیبی و تنبیهی بعد از تأسیس آنها در مورد فعالیتهای غیرقانونی آنها اعمال میشود.
2- محدودیتهای مبتنی بر قانون؛ محدودیتهای اعمال این آزادی تنها به موجب قانون مشخص میشوند.
3- لزوم كمك دولت؛ دولتها باید بدون آنكه اصل آزادی فعالیت مؤسسات ارتباطی را نفی كنند، به حمایت از این مؤسسات بپردازند. این حمایت از طرف دولتها در قالب كمك مستقیم اقتصادی، معافیتها و تخفیفهای مالیاتی و گمركی دنبال میشود.
لازم به ذكر است "آزادی اطلاعات" بهمعنای جستجو و جمعآوری، انتقال، انتشار و دریافت آزادانهی اخبار و عقاید از شرایط اساسی آزادی اطلاعرسانی بهشمار میرود؛ زیرا آزادی اطلاعرسانی به مخاطبان وسایل ارتباط جمعی، در صورت محدودیت مؤسسات ادارهكنندهی این وسایل، برای تهیه و تأمین مواد اولیهی فعالیتهای آنها، مفهوم خود را از دست میدهد.
آزادی اطلاعات بر چهار اصل اساسی استوار است:
1) دسترسی آزادانه به رویدادها؛
2) جریان آزاد اطلاعات؛ یعنی خبرنگاران بتوانند گزارشهای خبری خود را از طریق وسایل مخابراتی، آزادانه به مؤسسات ارتباطی برسانند.
3) انتشار آزادانهی اطلاعات؛ بدین معنا كه روزنامهها و مؤسسات ارتباطی بتوانند رویدادها و عقاید و اندیشهها را انتقال دهند. این اصل پایه و اساس آزادی اطلاع رسانی بهشمار میرود.
4) آزادی دریافت اطلاعات؛ بدین معنا كه مخاطبان وسایل ارتباط جمعی، از آزادی انتخاب محروم نبوده و بتوانند به اطلاعات ارائهشده توسط وسایل ارتباط جمعی دسترسی داشته باشند.[7]
كاركردهای آزادی بیان
"جان استوارت میل" در كتاب "رسالهای درباره آزادی" دربارهی ضرورت آزادی بیان و عقیده بهعلل گوناگون اشاره كرده است. "استوارت میل" بر آنست كه حكومتها حق ندارند عقیدهای را بهزور خاموش كنند. چنینكاری موجب ضربهی به پیشرفت بشریت خواهد شد. «اگر عقیدهای كه بهزور خاموشش كردهاند صحیح باشد، در این صورت همان كسانی كه با آن مخالفند، از این فرصت گرانبها كه بطلان را با حقیقت مبادله كنند، محروم شدهاند. اما اگر عقیدهای اشتباه باشد، خفهكنندگان آن باز به هر تقدیر، زیان بردهاند؛ چون اگر اصطكاك عقاید را آزاد میگذاشتند از برخورد حق و باطل بههم، سیمای حقیقت زندهتر و روشنتر دیده میشد.»
«در غیاب مباحثات آزاد نه تنها زمینههای عقیده از یاد میرود؛ بلكه معنای عقیده هم غالباً فراموش میشود. كلماتی كه مفهوم آنرا به مردم میرسانند، دیگر معرّف فكری كه از بنیان عقیده خبر دهد، نیستند؛ یا اینكه فقط قسمت ناچیزی از آن عقیده را به اذهان مردم وصل میكنند.»[8]
آزادی بیان در دین اسلام
اسلام، آزادی بیان را جزء حقوق اساسی انسانی برشمرده و در همین راستا بیان و قلم كه جلوههای این نوع آزادی هستند در منابع دینی اسلام مورد تقدیس و تكریم قرار گرفتهاند. دین اسلام عنصر آزادی بیان را هم برای مسلمانان و هم غیر مسلمانان محترم میشمارد و سیرهی پیشوایان این دین نیز بر اساس متون تاریخی اسلام بر همین مبنا قرار گرفته است.
«جریان مباحثات علمی امام جعفر صادق(علیهالسلام) از ائمه شیعیان را با ملحدین عصر خود، نظیر ابن ابیالعوجاء داشتند را میتوان از این دست برشمرد. ایشان چنان برخورد خوبی در مقابل بیانات ملحدین نشان میدادند، که ملاحده عصر ایشان عمل امام را به رخ اصحاب آن حضرت میکشیدند و خود اعتراف میکردند، که ایشان حرفشان را گوش داده و آنگاه پاسخ منطقی میدهد؛ بدون اینکه کوچکترین پرخاشی داشته باشند. دین اسلام از آنجا که طرفدار تبادل افکار و رشد فکری جامعه و همکاری و تعاون عمومی است، تشکیل احزاب و جمعیتها و آزادی آنها را که در واقع مكمّل آزادی بیان است بهرسمیت میشناسد؛ چراكه بیان عقیده و نشر فكر، در صورتی در جامعه بهصورت صحیح انجام میشود، كه تشكیل احزاب آزاد باشد. سیره پیامبر اسلام نیز نشان میدهد كه به گروههایی كه در امور سیاسی و اجتماعی همكاری داشتهاند، علاقمند بوده است. نظیر آن را میتوان در اظهار علاقه ایشان به پیمان حلفالفضول، مشاهده نمود.»[9]
قرآن كریم بهعنوان مهمترین منبع اسلامی، خود در مقام ابطلال آراء و اندیشههای مخالفان، آشكارا بهبیان سخنان آنان میپردازد و با این اقدام بر عقیدهی خاموش كردن سخن مخالفان، خط بطلان كشیده و آزادی بیان را حتّی برای مخالفان خود بهرسمیّت میشناسد.
این منبع معتبر اسلامی، با خردمند دانستن كسانی كه بعد از شنیدن سخنان و آراء مختلف، برترین آنها را برمیگزینند، بهسمت تأیید آزادی بیان گام برمیدارد. براین اساس، برای بیان شبهات علمی در جامعه اسلامی حتّی نسبت به اصل دین و ضروریات و احكام دینی، با متانت و سعهی صدر به آنها گوش فرا داده و سپس با استدلال قوی پاسخ گویند.
اندیشمندان اسلامی نیز همواره بر اهمیت این پدیده در جامعه تأكید ورزیده و آزادی بیان را برای رشد جامعه بشری لازم دانستهاند. فیلسوف و اسلامشناس بزرگ شهید مطهری، در این زمینه میگوید: «این مسأله آزادی فكر به مسألهی آزادی بیان نیز میانجامد ...، اگر در جامعه ما، محیط آزاد برخورد آراء و نظریات پدید آید؛ كه صاحبان افكار مختلف بتوانند، حرف خود را طرح كنند و ماهم بتوانیم حرف خود را مطرح كنیم، تنها در چنین زمینهی سالمی است كه اسلام رشد میكند.»[10]
"محمد هاشم كمالی" فقیه و استاد دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی از پیروان مذهب اهل سنّت و از معتقدان به حكومت شریعت، در مقالهی خود تحت عنوان "آزادی بیان در اسلام؛ تحلیلی از فتنه" مینویسد: «آزادی فرد برای پژوهش واقعیات و اندیشهها و اظهار و بیان عقیده، جزء لاینفك رویكرد اسلام به كرامت فرد و طلب برای معلوم كردن حقیقت است.»[11]
وی ضمن برشمردن آزادی بیان عقاید، بهعنوان مهمترین جنبهی آزادی سخن در مقالهی "حدود قدرت در دولت اسلامی"؛ بحث آزادی انتقاد در اسلام را بهعنوان یك حق دینی؛ كه توسط اسلام در قالب امر به معروف و نهی از منكر، به افراد داده شده، مطرح میكند و درواقع بر وجود آزادی بیان در اسلام بهعنوان یك حق بشری، صحّه میگذارد.[12]
محدودیتهای آزادی بیان در اسلام
دین اسلام در ارتباط با جلوگیری از ایجاد هرج و مرج فرهنگی و با توجه به این واقعیت، كه در وجود انسانی در كنار عقل، هواهای منفی نفسانی نیز وجود دارد؛ كه میتواند جامعهی بشری را با چالش مواجه ساخته و آزادی واقعی بشر را نابود كند، محدودیتهایی را برای پدیدهی آزادی بیان وضع كرده است و با آزادی لیبرالی غربی به مقابله برخواسته است.
برخی از محدودیتهایی كه دین اسلام برای آزادی بیان وضع كرده، عبارتند از:
1-توهین به مقدّسات؛ البته آنچه اسلام در مورد مقدسات بهعنوان محدودیّت ذكر میكند، توهین و برخورد غیرمنطقی با مقدّسات است، نه انتقادات منطقی علیه آنها.
2-هتك حرمت افراد؛
3-اقدام به توطئه؛
4-سرپیچی از مقررات و تعهّدات جامعه اسلامی؛
5-اغوا و اغفال دیگران.[13]
"ابوهاشم كمالی" در مورد محدودیت آزادی بیان در اسلام، میگوید: «آزادی بیان، ابتلای مؤمنان به آراء و تأثیرات فاسد را جائز نمیشمارد؛ كه ناقض مبانی اسلامی است. ...فتنه آشوبگرانه(سیاسی) سوء استفاده از آزادی بیان است كه مشروعیّت حكومت قانونی و نیز انهدام نظم عادی جامعه را تهدید میكند.» وی ضمن برشمردن آراء فتنهانگیز بهعنوان محدودیت آزادی بیان در اسلام، سخن فتنهانگیز و آشوبانگیز را سخنی معرفی میكند، كه مشروعیّت حكومت اسلامی را بهباد حمله میگیرد و حق مؤمنان را از عمل به ایمانشان سلب میكند. ایشان به نقل از "یحیی اسماعیل" فتنه آشوبگرانه را سخنان و افعالی میداند، كه در میان مردم مخالفت و مناشقه را چنان بالا برد، كه دیگر، مؤمنان را از كافران نتوان شناخت و افكار و اذهان مردم را چنان سردرگم كند، كه تشخیص حق و باطل غیرممكن است.
"كمالی" همچنین تبلیغ عقاید كفرآمیز كافران در میان مسلمانان فاقد فهم و درك لازم را كه به انگیزهی جلب آنها به كفر صورت گیرد، به نقل از "تفسیر المنار" از مصادیق فتنه معرفی میكند.[14]
[1]. پولن، رمون؛ حقیقتها و آزادی، عباس باقری، تهران، نی، 1380، چاپ اول، ص9.
[2]. معتمدنژاد، كاظم و معتمدنژاد، رؤیا؛ حقوق ارتباطات، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانهها، 1386، چاپ اول، ج1، ص65.
[3]. رهبر، مریم؛ آزادی اطلاعات و ارتباطات در حقوق بینالملل، تهران، ابوعطا، 1381، چاپ اول، ص4، 5 و 6.
[4]. معتمدنژاد، كاظم و معتمدنژاد، رؤیا؛ ص115-65 و معتمدنژاد، كاظم؛ حقوق مطبوعات، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانهها، 1385، چاپ چهارم، ج1، ص27-23 و بلیك، رید و دیگران؛ طبقهبندی مفاهیم در ارتباطات، مسعود اوحدی، تهران، سروش، 1378، چاپ اول، ص129.
[5]. پولن، رمون؛ ص 10-9 و معتمدنژاد، كاظم و معتمدنژاد، رؤیا؛ ص360 و بیات، عبدالرسول و دیگران؛ فرهنگ واژهها، قم، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، 1386، چاپ سوم، ص14 و آشوری، داریوش؛ دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، 1387، چاپ15، ص22 و 138 تا 136.
[6]. انصاری، باقر؛ حقوق ارتباط جمعی، تهران، سمت، 1386، چاپ اول، ص24 تا 18.
[7]. معتمدنژاد، كاظم و معتمدنژاد، رؤیا؛ ص174 تا 167.
[8]. میل، جان استوارت؛ رسالهای درباره آزادی، جواد شیخالاسلامی، تهران، علمی و فرهنگی، 1363، چاپ سوم، ص59، 60، 69 و 110.
[9]. مصباح یزدی، محمدتقی؛ پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1385، چاپ ششم، ص90 و دفتر همكاری حوزه و دانشگاه؛ درآمدی بر حقوق اسلامی، تهران، سمت، 1376، چاپ دوم،ص272 و 273 و 274 و 275 و مصباح یزدی، محمدتقی؛ نظریه سیاسی اسلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1380، چاپ سوم، جلد دوم، ص230.
[10]. اسحاقی، حسین؛ آزادی در اسلام و غرب، قم، مركز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1384، چاپ اول، ص103-89 و دژاكام، علی؛ آزادی و دینداری، تهران، فجر اسلام، 1379، ص17و16 و صادقی، محمدرضا؛ حقوق بشر و آزادی از دیدگاه عقیده مطهری، قم، مركز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1382، چاپ اول، ص10، 11 و 48.
[11]. كمالی، محمدهاشم؛ آزادی بیان در اسلام [مجموعه مقالات]، محمدسعید حنایی، تهران، قصیدهسرا، 1381، چاپ اول، ص1 و 62.
[12]. همان.
[13]. همان.
[14]. همان، ص 4 و 5 و 2.
منبع : پژوهه
منبع : پژوهه