فن ايجاد يا بهبود رابطهی ميان دو نفر يا دو گروه از سوي شخص ثالث را ميانجيگري ميگويند؛ كه اين امر از سوي رسانههاي گروهي نيز انجام شده و رسانهها، واسطه يا ميانجي انتقال دانش و ارزشهاي فرهنگي به مخاطبان خود ميشوند، اين كار آنها را وساطت يا ميانجيگري مينامند.[1] فرایند میانجیگری زماني كه شخص سومي بين دو نفر قرار گيرد؛ تا اينكه آن دو نفر با همديگر رابطه برقرار كنند و يا اينكه بر رابطۀ آنها تأثيري بگذارد، در واقع اين شخص ثالث نوعي نقش واسطهگري و ميانجيگري را ايفا كرده است. چنين نقشي بعنوان يكي از اهداف اصلي و كاركردهاي مهم رسانههاي جمعي نيز شناخته شده است و اين رسانهها معرفت اجتماعي و ارزشهاي فرهنگي را به سوي مخاطبان سوق ميدهند؛ با اين كار بنوعي ميان مخاطب و عناصر مختلفي واسطه ميشوند. البته بايد در نظر داشت كه رسانهها تنها ميتوانند ميانجي بخشي از واقعيت بوده و قسمت گزينش شدهاي از واقعيت را براي ما واسطهگري كرده و به ما انتقال دهند. رسانهها بر اساس ارزشهاي خبري خود صرفاً به گزينش بخشي از اخبار مربوط به واقعيات پرداخته و سپس اين اخبار را پردازش كرده و آنرا از ديدگاهي كه خود میخواهند و با تغييراتي كه صلاح ميدانند، در اختيار مخاطب قرار ميدهند؛ كه بعد از دريافت اين گزارش واقعيت توسط مخاطب، ميتوان گفت كه رسانه ميان اين بخش از واقعيت و مخاطب ميانجي شده است.[2] فرايند ميانجيگري را ميتوان آنگونه كه در الگوي "جورج گربنر" آمده است، بدين نحو تجسم نمود: «خبرنگار رخداد را ديده و گزارش ميكند؛ سردبير گزارش را اصلاح ميكند؛ گزارش رخداد توسط كانال منتقل ميشود؛ مخاطب گزارش را درك ميكند».[3] جنبههاي ميانجيگري رسانههاي جمعي رسانههاي جمعي از چند لحاظ ميانجي هستند: 1. میانجی بین مخاطب و تجربه خارج از ادارک؛ غالباً ميان ما (بعنوان مخاطب) و آن بخش از تجربۀ بالقوهاي كه خارج از ادراك يا تماس مستقيم ماست، واسطه ميشوند؛ بدينبيان كه رسانهها، بخشي از واقعيت را كه به هر دليل، از محدودۀ درك يا ارتباط مستقيم ما خارج است را به ما انتقال ميدهند. 2. میانجی بین مخاطب و نهادها؛ گاهي رسانهها ميان مخاطب و سایر نهادهايي كه با آنها سر و كار دارد؛ مثل قانون، صنعت، دولت و ... قرار ميگيرند و او را با قوانين، اخبار مربوط به صنايع و یا اطلاعات مربوط به دولت و ... پيوند زده و آشنا ميكنند. 3. میانجی بین نهادها و گروههای مختلف؛ رسانههاي جمعي گاهي ميان نهادها و گروههاي مختلف رابطه برقرار ميكنند. 4. میانجی بین مخاطبین؛ رسانههاي گروهي، گاهي بعنوان مجاريي عمل ميكنند كه توسط آنها، ديگران با ما و يا ما با ديگران تماس حاصل میکنیم. در اینجا رسانه واسطهای است بین افراد مختلف که بتوانند با همدیگر رابطه برقرار کنند. 5. میانجی بین مخاطب و ادراک او؛ غالباً رسانهها با فراهم آوردن اسباب و لوازم، به ادراك مخاطب از ساير گروهها، سازمانها و رويدادها شكل ميدهند؛ بنابراين بین ميان مخاطب و ادراك او بعنوان ميانجي قرار ميگيرند و جهانی را به تصویر میکشند که روی نوع درک مخاطب از واقعیت اثر میگذارد. امروزه؛ دريافت و ادراك ما دربارۀ گروههاي مختلف اجتماعي كه با آنها سروكار نداريم و يا شناخت ما از دولتها و رهبران سياسي و يا حتي دربارۀ جامعهاي كه در آن زندگي ميكنيم، رسانهاي شده و اين رسانهها هستند كه ادراك ما را شكل ميدهند.[4] [1]. گيل، ديويد و ادمز، بريجت؛ الفبای ارتباطات، رامين كريميان و دیگران، تهران، مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها، 1384، چاپ اول، ص 350. [2]. گیل و ادمر؛ ص251 و اسوليوان، تام و دیگران؛ مفاهيم كليدي ارتباطات، مير حسن رئيس زاده، تهران، فصل نو، 1385، چاپ اول، ص 239. [3]. گیل و ادمز؛ ص 252. [4]. مككوايل، دنيس؛ نظريه ارتباطات جمعي، پرويز اجلالي، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانهها، 1385، چاپ دوم، ص 83. منبع : پژوهه