Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 41
یک فرایند مادامالعمر جامعهشناسی و روانشناسی، که طی آن هر فرد، هنجارها، ارزشها و الگوهای رفتاری را که جامعه وی بر آنها تأکید دارد، بصورت جزئی از وجود خویش در میآورد.[1]
جامعهپذیری فرایندی است که به دنبال آموزشهای عام(اعم از آموزش رسمی و غیر رسمی) به افراد بدست آمده و موجب حلول قوانین رفتاری هر جامعه و همۀ انتظارات فرهنگی آن، در كل شخصیت روانی افراد، با(توجه به مشاركت آنها در نظام آن اجتماع)، میگردد و این قوانین و انتظارات را بر شخصیت فرد حك میكند.[2]
فرایند جامعهپذیری
«ویلسون» كه جامعهپذیری را فرایند ورود به گروه انسانی یا در آمدن به حلقۀ اسرار جامعه میداند، در این باره میگوید: «جامعهپذیری فرایندی است، كه شماری از معجزات كوچك در آن رخ میدهد؛ حیوان انسان میشود، رفتار صرف، مبدل به شیوۀ برخورد خوب و بد میگردد، فرد به منزلۀ یك واحد ارگانیك، بصورت یك شخص، شخصی آگاه از وجود خویشتن در میآید و از لحاظ اشارات پیچیدهای كه بطور فزاینده از انتظارات دیگران خبر میدهد، قادر به كنترل برخوردهایش میشود»[3]
این فرایند كه حاصل ارتباط است، عوامل مختلفی دارد كه عبارتند از: پدر و مادر، سایر اعضای خانواده، دوستان، همكاران، مدرسه، كلیسا و رسانههای جمعی. این عوامل ارزشها و باورها و قراردادهای جامعه را از طریق ارتباط به فرد عرضه میكنند و با جامعهپذیر كردن فرد، او را به مشاركت فعال اجتماع تبدیل میكنند.[4]
فرایند جامعهپذیری كه نوعی فرایند انتقال فرهنگی میباشد، غالباً حالت دوگانۀ رسمی و غیر رسمی به خود میگیرد. آنچه هر كس از دوستان، خانواده و دیگر افراد در محیطهای غیر رسمی فرا میگیرد، جامعهپذیری غیررسمی شناخته میشود و در مقابل، هر وقت كه موقعیت ساختهشده(دارای ساختار) باشد، فرایند یادگیری را جامعهپذیری رسمی میخوانند؛ كه مدرسه نمونهای از این نوع است.[5]
"مید" (1934) نظریۀ جدیدی در مورد این فرایند مطرح كرد كه بنابرآن؛ فرد، ظرف خالیای نیست، كه باید از میراث فرهنگی پر شود؛ بلكه روح فعال و گزینشگری است كه به طور فزاینده، میتوان قواعد و ایدئولوژی فرهنگیای را كه وی درون آن زندگی میكند، ارزیابی كند و تصمیم بگیرد چه چیزی را بپذیرد و چه چیزی را نپذیرد.[6]
در مورد ماهیت این فرایند نیز، اختلافاتی وجود دارد. برخی آنرا نوعی فرایند یادگیری میدانند كه از طریق آن افراد میآموزند كه در شرایط معین چگونه باید رفتار كنند و هر نقشی یا منزلت اجتماعی چه توقعات و انتظاراتی با خود میآورد. گروهی هم جامعهپذیری را عبارت از آموزش میدانند كه در ضمن آن هنجارها و ارزشهای جا افتاده از طریق دادن پاداش و كیفر برای انواع گوناگون رفتارها، آموزش داده میشوند.[7]
نقش رسانهها در جامعهپذیری
امروزه، نقش رسانهها در جامعهپذیری اولیۀ كودكان و جامعهپذیری درازمدت بزرگسالان، بطور گسترده، مورد قبول قرار گرفته است؛ هرچند به عقیده مككوایل، هنوز اثبات ماهوی موضوع، تقریباً غیر ممكن است؛ زیرا از یك طرف، هرتأثیری از سوی رسانهها بیدرنگ، با سایر تأثیرات ناشی از محیط اجتماعی و خانواده، درهم میآمیزد. با وجود این، برخی فرضیات اساسی دربارۀ اثرات بالقوۀ رسانهها، در سیاستهای كنترل رسانهها، تصمیمگیریهای خود رسانه و هنجارها و انتظارات والدین در رابطه با استفاده كودكان از رسانهها، متجلی میشوند.[8]
اغلب نظریههای اخیر در مورد تأثیر فرهنگی، بر این باورند كه رسانهها با عرضه كردن نقشها و رفتارهایی كه برای ثبات اجتماعی مطلوب میباشند، به عنوان عاملی مهم(هم در جامعهپذیری رسمی و هم غیر رسمی) ایفای نقش میكنند و از آنجا كه رسانهها نقش صدایی مقتدر را برای همۀ مردم بر عهده دارند و همچنین مردم مقدار زمان معتنابهی را صرف آنها میكنند؛ بنابراین رسانهها در صف اول عوامل جامعهپذیركننده قرار میگیرند.[9]
رسانهها برای ایجاد جامعهپذیری دو گونه از الگوهای رفتاری را به مخاطب ارائه میدهند:
1. الگوهای رفتاری فردی: گاهی رسانه، جنبههای گوناگونی از زندگی انسانها را به تصویر میكشد و الگوهای رفتاری را ارائه میدهد، كه میتوانند، مورد تقلید گروه مخاطبین واقع شوند. پذیرش این رفتارها از روی الگو و مدل، كه بعنوان نظریه مدلسازی مطرح است، نوعی جامعهپذیری محسوب میشود؛
2. الگوهای رفتاری اجتماعی: گاهی رسانه، مدلهایی را برای رفتار یك گروه اجتماعی ارائه كرده و نشاندهندۀ رفتار صحیح در گروههای متفاوت است كه در نتیجه، موجب جامعهپذیری خواهد شد.[10]
[1]. بلیک، رید و هارولدسن، ادوین؛ طبقهبندی مفاهیم در ارتباطات، مسعود اوحدی، تهران، سروش، 1378، چاپ اول، ص89.
[2]. دفلور، ملوین و دنیس، اورت دی؛ شناخت ارتباطات جمعی، سیروس مرادی، تهران، انتشارات دانشكده صدا و سیما، 1383، چاپ اول، ص637.
[3]. بلیک و هارولدسن؛ ص89.
[4]. گیل، دیوید و ادمز، بریجت؛ الفبای ارتباطات، رامین كریمیان و دیگران، تهران، مركز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1384، چاپ اول، ص97.
[5]. بلیک و هارولدسن؛ ص89 و گیل و ادمز؛ ص99.
[6]. گیل و ادمز؛ ص 99
[7]. مك كوایل، دنیس؛ نظریه ارتباطات جمعی، پرویز اجلالی، تهران، دفتر مطالعات و توسعه سازمانها 1385، چاپ دوم، ص394.
[8]. مك كویل، ص393.
[9]. گیل و ادمز؛ ص98 و گیل و ادمز؛ ص90.
[10]. دفلور و دنیس؛ ص638.
منبع : پژوهه
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 44