پرتال دانشگاهی کشور پرتال دانشگاهی کشور
University Portal of Iran




کلمات مرتبط

    نتایج کارشناسی ارشد 1402 نتایج ارشد 1402 دفترچه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد امریه سربازی استخدام تامین اجتماعی استخدام شرکت نفت استخدام آموزش و پرورش استخدام بانک پذیرش بدون کنکور منابع کارشناسی ارشد منابع دکتری استخدام شهرداری آگهی استخدام پليس استخدام نیروی انتظامی لیست همایش های بین المللی لیست سمینار لیست کنفرانس سالن همایش مقاله ISI دانشگاه پيام نور استخدام بانک پاسارگاد سازمان سما استخدام بانک شهر استخدام بانک گردشگری آگهی استخدام بانک صادرات استخدام بانک پارسیان پودمانی علمی کاربردی 1402 استخدام دولتی استخدام استانداری استخدام آتش نشانی استخدام وزارت نيرو استخدام ديپلم استخدام برنامه نویس استخدام حسابدار نمونه سئوالات کارشناسی ارشد نمونه سئوالات دکتری ارزشیابی مدرک دانشگاه پیام نور فراگير دانشپذير مدرک دیپلم مدرک کارشناسی انتخاب رشته کنکور سراسری 1402 عدح.هق daneshgah پردیس دانشگاهی شهریه دانشگاهها آگهی استخدام تهران azad karshenasi arshad kardani peyvasteh azmoon konkoor mba مجازی mba یکساله مدرک mba
 اخبار دانشگاهی کشور / ارتباطات          09 اسفند 1389 - 28 February 2011

جبرگرایی رسانه‌ای که از جمله نظریات معطوف به تأثیرات رسانه‌هاست، از تأثیر ذات شکل و ماهیت رسانه‌ها(بیشتر از محتوا)، بر جوامع بشری و فرهنگ آنان و انتقال بالاجبار ذات تکنولوژی بر فرهنگ جوامع سخن می‌گوید. اين نظريه كه از جمله نظريات تأثير رسانه‌ها بشمار مي‌رود، در سال 1964م توسط مارشال مك‌لوهان، جامعه‌شناس و فيلسوف كانادايي و استاد دانشگاه تورنتو ارائه شد. وي كه از مشهورترين پيروان نظريات "ديويد رايزمن" بشمار مي‌رود، اين نظر را به عنوان فصل اول سومين كتاب خود به نام «شناخت وسايل جمعي، توسعه‌هاي انسان» قرار مي‌دهد و در آثارش بطور مكرر به آن اشاره دارد.[1] مك لوهان اين نظريه را با جملۀ «وسيله پيام است» مطرح مي‌كند و معتقد است اثرهاي مهم رسانه، ناشي از شكل رسانه است و نه محتواي آن.[2] خاستگاه نظریه "مك‌كوايل" اين نظريه را تا حدودي تحت تأثیر انتقادهايي كه از "فرهنگ توده" و "صفت آگاهي"، شده است، مي‌بيند. او معتقد است، كامل‌ترين و مؤثرترين روايت جبرگرائي تكنولوژيك يا رسانه‌اي، از آن مورخ اقتصادي كانادايي، هارولد اينيس است؛ كه توسط مك‌لوهان گسترش يافته است. «اينيس» كه مهمترين ويژگي‌ تمدن‌هاي باستاني را شيوه‌هاي ارتباط غالب آنها مي‌دانست، معتقد بود، تغيير از سنگ به پاپيروس، علت تغيير از قدرت پادشاهان به قدرت كاهنان است.[3] بنا به گفتۀ وي، «شرام» و «هميل ويت» و ديگران، هميشه به جاي نگرش بر وسيله، پيام آن را در زير ذره‌بين قرار داده‌اند و معتقدند، تأثير پيام از تأثير وسيله جداست. مك‌لوهان معتقد است كه جوامع، بيشتر در اثر ماهيت وسايل ارتباط جمعي شكل گرفته‌اند تا در نتيجه محتواي ارتباط. به عقيدۀ وي وسيله نه تنها از محتواي پيام خود جدا نيست؛ بلكه به مراتب مهمتر از خود پيام نيز هست و بر آن تأثير چشمگير دارد.[4] او محتواي رسانه را مانند تكه گوشتي مي‌داند كه سارق با خود دارد؛ تا نگهبان ذهن را منحرف كند.[5] رسانه پیام است مك‌لوهان در كتاب «براي درك رسانه‌ها» مي‌نويسد: «رسانه همان پيام‌ است؛ زيرا يك رسانه مي‌تواند سبك روابط انساني را شكل دهد و معيارهاي عملكردهاي موجود در اين روابط را مشخص كند؛ بي‌آنكه محتوا يا نحوه استفاده از آن بتواند تأثيري بر طبيعت روابط انساني بگذارد»[6] او ذات تكنولوژي را دربردارندۀ فرهنگ و پيام خاصي مي‌داند كه موجب تغيير در معيارها، آهنگ حركات و مدل‌هاي زيستي انسان مي‌شود. از جمله مصاديقي كه مك‌لوهان براي درك بهتر مطلب ذكر مي‌كند، روشنائي برق و انرژي الكتريكي مي‌باشد. وي در كتاب «براي درك رسانه‌ها» در اين‌باره مي‌گويد: «پيام روشنائي برق همانند پيام انرژي الكتريكي است و تنها از نظر كاربردي تفاوت‌هايي دارند؛ ولي هر دوي آنها زمان و فضا را در جامعه دگرگون مي‌كنند».[7] این کلام مک‌لوهان حاکی از آن است که روشنایی برق و انرژی الکتریکی، که هر دو از تکنولوژی بشری به شمار می‌روند، در اجتماع تغییر فرهنگی پدید می‌آورند و بر فرهنگ زندگی بشری تأثیر می‌گذارند. مك‌لوهان معتقد است: «اگر چه تكنولوژي منبعث از ذهن و عمل انسان است؛ ولي انسان هر دوره، خود زاييده تكنوژي زمان خويش است و به عبارت ديگر، هر تكنولوژي، بشر را به تدريج در فضاي تازه‌اي قرار مي‌دهد و هر فضاي تازه، عاملي تعيين‌كننده در سرنوشت و زندگي بشر به شمار مي‌رود».[8] بطور مثال وي چاپ را كه يكي از تكنولوژي‌هاي ارتباطي بشمار مي‌رود، موجب احساس از خودبيگانگي و فردگرايي و در سطح اجتماعي موجب امكان‌يافتن ظهور ملت‌ها و ملي‌گرايي معرفي مي‌كند.[9] مك‌لوهان در مورد تلويزيون نيز معتقد است كه اين تكنولوژي جديد صرف نظر از محتوا، براي انسان امروز تبديل به يك محيط جديدي شده است، كه اثرات فراواني از خود بر جاي مي‌گذارد؛ كه عبارتند از: 1- نحوۀ بكار گرفتن پنج حس عمومي را برهم زده و تغيير مي‌دهد. 2- انسان را وا مي‌دارد عكس‌العمل‌هاي متفاوتي را در مقابل اشياء و موضوعات بپذيرد. 3- به انسان امروزي امكان مي‌دهد، جامعه‌اي كاملاً متفاوت براي خود بسازد.[10] او انسان را در مقابل اين تكنولوژي اينگونه ترسيم مي‌كند: «اگر ما بخواهيم در برابر كاركردهاي جديد تكنولوژي گرايش‌هاي سنتي خود را حفظ كنيم، فرهنگ سنتي ما همانند فرهنگ اسكولاستيك قرن 16، در نهايت از ميان خواهد رفت. اگر پيروان اسكولاستيك با فرهنگ شفاهي پيچيده‌شان، تكنولوژي گوتنبرگ را درك كرده و پذيرا شده بودند و آموزش شفاهي خود را با آموزش نوشتاري تلفيق مي‌‌دادند، از نابود شدن كامل خود جلوگيري مي‌كردند».[11] تحول در نظریه مک‌لوهان البته مك‌لوهان در دهۀ 1970، نسبت به آنچه در آثار اوليه‌اش معتقد بود و مي‌گفت كه شكل رسانه‌ها در جامعه،‌ شيوه‌هاي درك مخصوصي را در اعضاي جامعه تحت تأثير قرار داده يا بوجود مي‌آورد، دچار اطمينان كمتر شد و در عوض معتقد شد كه رسانه‌ها مقوله‌هاي درك و فهم افراد را منعكس مي‌كنند. وي به جاي اعتقاد به رابطۀ محلي بين رسانه‌ها و درك فردي بعدها به ارائه فراوان هم‌زمان انواع خاصي از تفكر در مورد رسانه‌ها و فرد معتقد شد و قائل به شكوفايي شيوه‌هاي تفكر در انسان توسط رسانه شد.[12] [1]. سورين، ورنر و جيمز، تانكارد؛ نظريه‌هاي ارتباطات، عليرضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1386، چاپ سوم، ص387، 393 و 394 و دادگران، محمد؛ مبانی ارتباط جمعي، تهران، مرواريد، چاپ نهم، 1385، ص92 و 89. [2]. دادگران، ص 90. [3]. مك‌كوايل، دنيس؛ نظريه ارتباطات جمعي، پرويز اجلالي، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها، 1385، چاپ دوم، ص 147- 145. [4]. رشيدپور، ابراهيم؛ آينه‌هاي جیبي مك‌لوهان، تهران، سروش، 1354، چاپ دوم، ص15. [5]. سورين و تانكارد، ص394. [6]. مك‌لوهان، مارشال؛ برای درك رسانه‌ها، سعيد آذري، تهران، مركز تحقيقات صدا و سيما، 1377، چاپ اول، ص7. [7]. مک‌لوهان، ص7. [8]. دادگران، ص90. [9]. سورين و تانكارد، ص393. .[10] رشیدپور، ص37. [11]. دادگران، ص91. [12]. ليتل‌جان، استيفن؛ نظريه‌های ارتباطات، مرتضي نوربخش و اکبر میرحسینی، تهران، جنگل، 1384، چاپ اول، ص732. منبع : پژوهه

خبرنامه - شبکه های اجتماعی