Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 41
وقتي ريزش اطلاعات رسانههاي جمعي به نظام اجتماعي افزايش مييابد، بخشهائي از جمعيت با پايگاه اجتماعي اقتصادي بالاتر، سريعتر از بخشهاي با پايگاه پائينتر، اين اطلاعات را كسب ميكنند؛ به طوري كه تفاوت يا شكاف در آگاهي ميان اين بخشها افزايش مييابد. اين پديده را فرضيه شكاف آگاهي ميگويند.[1]
اين فرضيه اولين بار توسط "تيكنور"، "دونوهو" و "اولين" در سال 1970 در مقالهاي با عنوان "جريان رسانههاي جمعي و رشد تفكيكي در آگاهي" مطرح شد. ايشان در سال 1975 به اصلاح فرضيه خود دست زدند و در مطالعاتي برخي از شرايطي كه ممكن است تحت آن شرايط شكاف آگاهي كاهش يافته يا از ميان بروند را بررسي كردند. در سال 1976 «راجرز» اقدام به عموميت بخشيدن به اين فرضيه كرد. پس از او «برانتگارد» در سال 1983 به اين كار همت گماشت و مسئله شكاف نفوذ را مطرح كرد. از منتقدين اين فرضيه ميتوان به «دروين» اشاره كرد.[2]
فرایند اثر
شكاف آگاهي كه يكي از نظريات تأثير رسانههاي جمعي ميباشد، معتقد است كه ارتباط جمعي نابرابريهاي اطلاعاتي موجود را تقويت ميكند؛ يا افزايش ميدهد، بنابراين فرضيه قائل نيست كه جمعيت داراي طبقه پائين، كاملاً بيخبر باقي ميمانند؛ بلكه مدعي است كه رشد دانايي بطور نسبي در ميان گروههاي داراي منزلت بالا بيشتر است.[3]
سازندگان فرضيه شكاف اطلاعات دلايل مختلفي را براي فرضيه خود بيان ميكنند كه عبارتند از:
1- توانائي ارتباطي افرادي كه پايگاه اقتصادي اجتماعي بالا دارند، با توانائي افراد با پايگاه پائين متفاوت است.
2- ماهيت نظام رسانههاي جمعي چنين است كه براي اشخاص داراي پايگاه بالاتر سازگار شده است.
3- افراد داراي پايگاه بالاتر ممكن است تماس اجتماعي مناسبتري داشته باشند.
4- مكانيسم مواجهه گزينشي، پذيرش و حفظ ممكن است در اين امر دخيل باشند چرا كه ممكن است افراد با پايگاه پائينتر به برخي اطلاعات علاقهاي نداشته يا سازگار با ارزشها و نگرشهاي خود ندانند پس خود را در معرض آنها قرار ندهند يا نپذيرند و يا حفظ نكنند.
5- ميزان آگاهيهاي قبلي افراد تفاوت دارد.
6- تفاوت در الگوي استفاده از رسانهها؛ كساني كه پايگاه اجتماعي بالاتري دارند، به رسانههايي مثل رسانههاي چاپي گرايش دارند؛ چون اطلاعات آنها بيشتر است. خود این مسئله، موجب شكاف بين آنها و افراد با طبقه پائينتر كه كمتر از اين رسانهها استفاده ميكنند، ميشود.[4]
«تيكنور» و همكارانش وقوع شكاف آگاهي را در حوزههايي كه مربوط به علايق عمومي است مثل اطلاعات عمومي محتمل ميدانند اما احتمال وقوع آن در حوزههاي خاص مثل باغباني را كمتر ميدانند. ايشان در اصلاح نظريه خود قائل شدند، در موضوعات محلي كه مورد تعارض باشند و در موضوعاتي كه اثر فوري و قوي دارند، احتمال دارد شكاف كاهش يابد؛ اما احتمال گسترش شكاف در جوامعي كه داراي منابع اطلاعاتي متعدد است بيشتر از سائر جوامع است.[5]
"مك كوايل" براي اين فرضيه دو جنبه قائل شده و معتقد است، از يك جنبه آن ممكن است رسانهها بتوانند در كنار ايجاد شكاف به پر كردن برخي شكافها نيز اقدام نمايند وي در اين باره ميگويد:
«فرضيه شكاف آگاهي دو جنبه دارد؛ كه از این ميان يكي به توزيع عمومي مجموعه اطلاعات ميان طبقات مختلف اجتماع مربوط ميشود و ديگري به موضوعها و عناوين خاصي كه در مورد آنها بعضي مطلع تر از ديگران هستند ...؛ از جنبه دوم امكانات بسياري براي ايجاد و پر كردن شكافها وجود دارد و كاملاً احتمال دارد كه رسانهها برخي شكافها را پر كنند و به ايجاد برخي ديگر بپردازند.»[6]
[1]. سورين، ورنر، تانكارد، جيمز؛ نظريههاي ارتباطات، عليرضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1386، چاپ سوم، ص363.
[2]. همان، ص384- 361.
[3]. مك كوايل، دنيس؛ نظريه ارتباطات جمعي، پرويز اجلالي، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانهها، 1385، چاپ دوم، ص389 و رزاقي، افشين؛ نظريههاي ارتباطات جمعي، تهران، پيكان،1381، چاپ اول، ص164.
[4] . مككوايل، ص391 و نظريه و تانكارد و سورين ص367.
[5] . تانكارد دو سورين ص364 و 373.
[6] . مككوايل ص390.
منبع : پژوهه
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 44