يكي از نظريات تأثيرات رسانهها كه معتقد است رسانهها بر مخاطبين در حد محدود ميتوانند اثر بگذارند، الگوي اثرهاي محدود ارتباط جمعي است.[1] برخي از پژوهشهاي مهم كه به اين نظريه منجر شد شامل مطالعات «هاولند» و پژوهشهاي «كوپر» و «يهود» و مطالعات انتخاباتي از «لازارسفلد» بوده است. اين الگو در كتاب «جوزف، كلاپر» موسوم به اثرهاي ارتباط جمعي(1960) بيان شده است.[2] شايد معروفترين اثر و كار اوليه در مورد تأثيرات محدود، رويكرد تقويت باشد كه توسط «كلاپر» انجام شد.[3] جريان اين مرحله از اعتقاد در مورد اثر رسانهها از پايان جنگ جهاني دوم تا آغاز دهۀ هفتاد طول كشيد.[4] از اين نظر كه اثرهاي ارتباط جمعي محدود است، گاهي تحت عنوان قانون نتايج حداقل نام برده میشود.[5] تبیین نظريه وقتی از تأثیر رسانه سخن میگوییم، مراد الزاما همان چیزی است که پیش از این بصورت پیامد مستقیم ارتباطات جمعی چه خواسته و چه ناخواسته اتفاق افتاده است که این امر با قدرت رسانه که به قابلیتی مربوط به آینده برمیگردد، متفاوت است. این تأثیر میتواند در سطوح مختلفی واقع شود؛ مثل سطح فرد، گروه یا سازمان، نهاد اجتماعی، جامعه کل و فرهنگ که معمولا اثرگذاری در یک سطح، تأثیر در سطوح را به دنبال دارد.[6] اثرات ارتباط جمعی بسیار گسترده و گوناگون است، برنارد برلسون و موریس جانویتس در کتاب "درآمدی بر افکار عمومی و ارتباطات" در مورد اقسام این اثرات چنین آوردهاند: «اثرات وسایل ارتباط جمعی، بسیار گسترده و گوناگون است، این اثرات ممکن است بصورت دراز مدت و کوتاه مدت انجام گیرد. ممکن است جنبههای روانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داشته باشند و همچنین احتمال آن میرود که بر روی عقاید، ارزشها، اطلاعات، مهارتها، گرایشها و رفتارهای ظاهری اثر بگذارند». اما این اثرات گوناگون میتوانند از عوامل مختلفی ناشی شوند که مهمترین آنها عبارتند از: 1. منبع پیام؛ 2. محتوای پیام؛ 3. ویژگیهای پیامگیر، محیط یا ظرایط دریافت پیام.[7] اثرهای محدود یکی از نظریاتی که راجع به این موضوع یعنی تأثیر رسانهها وجود دارد الگوی اثرهای محدود است. اين ديدگاه بر آنست كه «دوران سبع» وسايل ارتباطي و اسناد اثرات جادويي و خارقالعاده به وسايل ارتباط جمعي پايان يافته است و وسايل ارتباط جمعي عليرغم تكنولوژي برتري كه دارند با موانع بسياري در راه اثرگذاري بر ديگران مواجهند.[8] «كلاپر» پنج قاعده كلي راجع به اثرهاي ارتباط جمعي ارائه كرده است كه دو مورد نخست آن به شرح زير است: 1- ارتباط جمعي در حالت عادي در حكم علت ضروري و كافي اثر بر مخاطب عمل نميكند؛ بلكه از طريق رشتهاي از عوامل و تأثيرات ميانجي عمل ميكند. 2- اين عوامل ميانجي چنانند كه نوعاً ارتباط جمعي را بصورت يك عامل سهيم در فرايند اوضاع موجود در ميآورند. متغيرهايي كه «كلاپر» به عنوان ميانجي در اثرگذاري رسانهها معرفي ميكند عبارتند از: فرايندهاي گزينشي (درك گزينش، مواجهه گزينش، حفظ گزينش)، فرايندهاي گروهي، هنجارهاي گروهي، رهبري افكار.[9] وي ارتباط جمعي را علت لازم و كافي تأثير بر مخاطب نميداند بلكه رسانهها را بعنوان علت كمك كننده ارزيابي ميكند.[10] «لازارسفلد» در مورد عامل ميانجي تعلقات گروهي، معتقد است كه روابط اجتماعي فرد در چگونگي واكنش او نسبت به ارتباطات جمعي نقشي مؤثر دارد و پيامهاي رسانههاي جمعي بر پيامگيران به منزلۀ تودهاي يكسان اثر نميگذارد و اثر آن بر افكار عمومي به يك اندازه نيست.[11] «استيفن» در كتاب نظريههاي ارتباطات مشكل اين الگو را در اين ميداند كه تقريباً بر تأثيرات عقيده و نگرش تأكيد دارد و به انواع تأثيرات و كاركردها توجهي ندارد و علاوه بر اين فقط بر تأثيرات كوتاه مدت ارتباط جمعي تأكيد دارد.[12] [1]. لتيلجان، استيفن؛ نظريههاي ارتباطات، مرتضي نوربخش و اكبر ميرحسيني، جنگل، 1384، چاپ اول، ص 760. [2]. تانكارد جيمز و سورين ورنر؛ نظريههاي ارتباطات، عليرضا دهقان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1386، چاپ سوم، ص388. [3]. لتيلجان، ص 760. [4]. سون، ويندال و بو، سيگنايزر و حين، ارلون؛ كاربرد نقلهاي ارتباطات، عليرضا دهقان، تهران، مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها، 1376، چاپ اول، ص 326. [5]. سورين و تانكارد، ص 389. [6]. مک کوایل، دنیس؛ نظریه ارتباطات جمعی، پرویز اجلالی، تهران، دفترمطالعات و توسعه رسانهها، 1385، چاپ دوم، ص360. [7]. دادگران، محمد؛ مباني ارتباطات جمعي، تهران، مرواريد، 1385، چاپ نهم، ص143 و 141. [8]. ساروخاني، باقر؛ جامعهشناسي ارتباطات، تهران، اطلاعات، 1385، چاپ هفدهم، ص100. [9]. تانكارد و سورين، ص389. [10]. لتيل جان، ص 761. [11]. دادگران، ص56. [12]. لتيل جان، ص761. منبع : پژوهه