پرتال دانشگاهی کشور پرتال دانشگاهی کشور
University Portal of Iran




کلمات مرتبط

    نتایج کارشناسی ارشد 1402 نتایج ارشد 1402 دفترچه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد امریه سربازی استخدام تامین اجتماعی استخدام شرکت نفت استخدام آموزش و پرورش استخدام بانک پذیرش بدون کنکور منابع کارشناسی ارشد منابع دکتری استخدام شهرداری آگهی استخدام پليس استخدام نیروی انتظامی لیست همایش های بین المللی لیست سمینار لیست کنفرانس سالن همایش مقاله ISI دانشگاه پيام نور استخدام بانک پاسارگاد سازمان سما استخدام بانک شهر استخدام بانک گردشگری آگهی استخدام بانک صادرات استخدام بانک پارسیان پودمانی علمی کاربردی 1402 استخدام دولتی استخدام استانداری استخدام آتش نشانی استخدام وزارت نيرو استخدام ديپلم استخدام برنامه نویس استخدام حسابدار نمونه سئوالات کارشناسی ارشد نمونه سئوالات دکتری ارزشیابی مدرک دانشگاه پیام نور فراگير دانشپذير مدرک دیپلم مدرک کارشناسی انتخاب رشته کنکور سراسری 1402 عدح.هق daneshgah پردیس دانشگاهی شهریه دانشگاهها آگهی استخدام تهران azad karshenasi arshad kardani peyvasteh azmoon konkoor mba مجازی mba یکساله مدرک mba
 اخبار دانشگاهی کشور / آموزش های عمومی          22 اسفند 1389 - 13 March 2011



هشتم اسفند سالروز شکل گرفتن نهاد امور تربیتی، فرصتی است تا درباره پیامدهای ایجاد این نهاد بیاندیشیم.

شهید بزرگوار رجایی که در سالهای حکومت رژیم پهلوی در لباس معلمی انجام وظیفه می کرد علی رغم رشته تدریسش (ریاضی)، از نقش تربیتی بالایی برخوردار بود. حس مسئولیت چشمگیر او در قبال جوانان آن روز این مرز و بوم و دغدغه هدایت دانش آموزانش نگذاشت تا تنها به تدریس ریاضی اکتفا کند. تلاشهای او و تحمل درد و شکنجه زندان، همه به دلیل هم و غم او در تربیت نسل جوان بود.

با آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، شهید رجایی و شهید باهنر آن دویار دیرینه انقلاب که سالها از ضعف حکومت پهلوی در تربیت وهدایت انسان، آگاه بودند و تأثیرپذیری نسل جوان را از حکومت شاهنشاهی که تمام و کمال متأثر از فرهنگ استعماری بود می دیدند، اقدام به تأسیس نهاد امور تربیتی کردند تا با به کارگیری نیروهای متعهد در آموزش و پرورش به هدایت و تربیت نسل انقلاب بپردازند.

فعالیتهای گسترده گروهکهای معاند انقلاب و کم اطلاعی جوانان از دسیسه های دشمنان بر کسانی که آن روزها را درک کرده اند پوشیده نیست و همانطور هم که انتظار می رفت بهترین جوانان انقلابی نظیر شهید مهدی رجب بیگی و بعضی نیروهای متعهد موجود در آموزش و پرورش دست به کار غبارزدایی از اذهان نوجوانان و جوانان شدند.

سربازان فرهنگی انقلاب (مربیان امور تربیتی) در نقش برآب کردن توطئه های بیگانگان و دورکردن دست گروهکها از انحراف جوانان، نقش بسزایی داشتند.

آنهادر هدایت دانش آموزان در مسیر دفاع از مرزهای میهن اسلامی و حمایت و پشتیبانی جبهه های جنگ، نقش ارزنده ای داشتند.

تلاشهای آنان در ارتقاء فرهنگ قرآن و ترفیع سطح آموزش و حفظ قرآن بر هیچکس پوشیده نیست. زنده نگهداشتن یاد ایام الله و یادآوری روزهای مهم و سرنوشت ساز ایران اسلامی و گرامی داشت ایام ولادت و شهادت معصومین علیهم السلام، در کارنامه آنان ثبت شده است.

نقش آنان در پیگیری و رفع مشکلات روحی، اخلاقی و اعتقادی دانش آموزان بر همه کسانی که پس از انقلاب دانش آموز بوده اند روشن است و البته خدمات ارزنده دیگری که در این نوشتار نمی گنجد.

علی رغم همه تأثیرات مثبتی که تأسیس امور تربیتی به دنبال داشت، از همان ابتدای انقلاب تاکنون بعضی افراد تأسیس آن را قدمی در راه تفکیک تربیت از تعلیم دانسته اند در میان کسانی که دچار این توهم شدند که تأسیس امور تربیتی، تفکیک کننده نقش تربیتی معلم و مدرسه از نقش آموزشی آن بوده است در بعضی اساتید دانشگاه ها نیز دیده می شوند. آنها با استناد به تک واژه بودن «تعلیم و تربیت» «education » مدعی تفکیک ناپذیری تعلیم و تربیت هستند و البته این ادعا کاملاً درست است زیرا نقش تربیتی معلم از نقش تعلیمی او تفکیک ناپذیر است.

اما بحث براین است که آیا تاسیس امور تربیتی و گماردن مربی تربیتی در مدارس و سپردن مدیریت و هدایت و برنامه ریزی اموری که به هدایت و تربیت بهتر دانش آموزان بیانجامد به دست او، بیانگر تفکیک تربیت از تعلیم است؟

آیا بدون وجود مربی تربیتی کسی هست که هدایتگر برنامه هایی باشد که ضرورت انقلاب و اسلام ایجاب می کند؟ حتی اگر در مدرسه چند معلم متعهد نیز باشند آیا با توجه به اینکه همه ساعتهای آنان به آموزش دروس اختصاص دارد امکان هدایت برنامه های ضروری در تربیت بهینه دانش آموزان به دست آنان وجود دارد؟

کمبود مربی تربیتی در بعضی مدارس در سال های اخیر نشان داده است که در مدارس بدون مربی، ناگزیر معاون و یا مدیرمدرسه ملزم به هدایت فعالیت های تربیتی و تبلیغی شده اند و بار سنگین آن کار را نیز به عهده گرفته اند. البته در همه کشورها امور فوق برنامه در مدارس متولی خاصی دارد که در کشور ما متولی آن مربی تربیتی نام گرفته است.

● ریشه های ضعف نقش تربیتی معلم

در اینجا یک سؤال مطرح است و اینکه آیا نقش تربیتی معلمان ایرانی پررنگ است یا کمرنگ؟ هرگاه معلم خود را در قبال همه هدفهای تربیتی نظام آموزش و پرورش من جمله اهداف سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و... مسئول بداند مسلما نقش او پررنگ و اگر صرفا خود را در قبال هدف های کتاب درسی ای که ملزم به تدریس آن است مسئول بداند بدیهی است نقش تربیتی کمرنگی خواهد داشت. دراین زمینه که نقش تربیتی معلمان جامعه ما تا چه حد پررنگ و یا تا چه حد کمرنگ است البته بدون انجام پژوهشی علمی، نمی توان به طور دقیق اظهارنظر کرد، اما آنچه که تجارب نگارنده که حدود ۲۵ سال با پست مربی تربیتی انجام وظیفه کرده است نشان می دهد نقش تربیتی جامعه معلمان ایرانی کمرنگ است.

شاید بتوان تشکیل امور تربیتی را تا حدی یکی از عوامل کمرنگ شدن نقش تربیتی آنان بدانیم اما آنچه بیش از تأسیس امورتربیتی دراین زمینه نقش داشته است، ساختار آموزش و پرورش از بدو تشکیل وزارت فرهنگ در زمان حکومت شاهنشاهی و همچنین سیاست ها و برنامه های وزارت آموزش و پرورش از سال ۱۳۶۳ من جمله اختصاص ساعت پرورشی و تدوین کارنامه پرورشی برای دانش آموزان و سپردن مسئولیت آن صرفا به دست مربی تربیتی می باشد که عواملی مؤثر در ایجاد توهم جدایی پرورش از آموزش بود.

عامل دیگر در ضعیف بودن نقش تربیتی معلم دیدگاه بعضی مسئولان آموزش و پرورش بوده است که نقش تربیتی معلم را صرفا به نقش الگویی او محدود می دانند و معتقدند برای معلم نقشی فراتر از نقش الگویی قائل نیستند و برعهده داشتن نقشی فراتر از نقش ضمنی و الگویی را نوعی خلط مسئولیت به شمار آورده اند و به مرور زمان به گونه ای برنامه ریزی کرده اند که اکثر معلمان در برنامه های تربیتی مدرسه نظیر اقامه نماز و یا برنامه هایی که به مناسبت های مختلف برگزار می شود نه تنها حضور فعال ندارند بلکه اگر هم حضور یابند صرفا جنبه مهمان بودن را دارند و در پشتیبانی برنامه های تربیتی هم هیچ نقشی ندارند بلکه گاه در مقابل آن برنامه به بهانه های مختلف موضع می گیرند و برنامه های تربیتی را خللی در انجام فعالیت های آموزشی می دانند.

لذا می بینیم معلمانی که حتی گاه مثلا فرصت کافی برای پرداختن به سؤالات غیردرسی دانش آموزان را دارند اما از آنجا که خود را مسئول نمی بینند از انجام آن خودداری می کنند و پرداختن به تربیت در ابعاد سیاسی، اجتماعی و... را نوعی خلط مسئولیت به شمار می آورند. از معلمان فهیم و دلسوزی که پیگیر مشکلات روحی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان هستند که بگذریم، متأسفانه اغلب معلمان ما درنظام آموزش و پرورش خود را در قبال تربیت دانش آموزان در همه ابعاد مسئول نمی دانند.

این موضوع یک واقعیت تلخ است که مسئولان محترم باید برای رفع آن به طور جدی چاره اندیشی کنند. بدیهی است اگر همه معلمان متوجه نقش عمیق تربیتی خود در ابعاد مختلف باشند، دانش آموزان از همه لحاظ (اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اعتقادی) بیمه شده و حتی در برابر نقش های تربیتی بد متأثر از دیگران نیز واکسینه می شوند.

این مهم می طلبد تا مسئولان آموزش و پرورش به جای مسئول دانستن معلم در قبال آموزش کتاب درسی، او را در قبال همه هدف های تعلیم و تربیت مسئول بدانند و دراین جهت برنامه ریزی کنند و معلمین عزیز نیز اندیشه و عمل خود را به سمت تحقق همه هد ف های والای نظام تعلیم و تربیت سوق دهند.

به امید آن روز که اجرای برنامه های امور تربیتی آن هم صرفا به دست مربی تربیتی تنها راه تحقق هدف های تربیتی نباشد و بدین ترتیب شهید رجایی نیز از اتهام جدایی تربیت از تعلیم مبرا شوند و با امید به اینکه برنامه های امور تربیتی نیز، عمدتا در امور تبلیغاتی خلاصه نشود و با آرزوی اینکه اندیشمندان امور تربیتی با نقد عمیق برنامه های تربیتی و بازنگری جدی در میزان تأثیر آن ها به ارتقای تربیت بیاندیشند.

خبرنامه - شبکه های اجتماعی