پرتال دانشگاهی کشور پرتال دانشگاهی کشور
University Portal of Iran




کلمات مرتبط

    نتایج کارشناسی ارشد 1402 نتایج ارشد 1402 دفترچه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد امریه سربازی استخدام تامین اجتماعی استخدام شرکت نفت استخدام آموزش و پرورش استخدام بانک پذیرش بدون کنکور منابع کارشناسی ارشد منابع دکتری استخدام شهرداری آگهی استخدام پليس استخدام نیروی انتظامی لیست همایش های بین المللی لیست سمینار لیست کنفرانس سالن همایش مقاله ISI دانشگاه پيام نور استخدام بانک پاسارگاد سازمان سما استخدام بانک شهر استخدام بانک گردشگری آگهی استخدام بانک صادرات استخدام بانک پارسیان پودمانی علمی کاربردی 1402 استخدام دولتی استخدام استانداری استخدام آتش نشانی استخدام وزارت نيرو استخدام ديپلم استخدام برنامه نویس استخدام حسابدار نمونه سئوالات کارشناسی ارشد نمونه سئوالات دکتری ارزشیابی مدرک دانشگاه پیام نور فراگير دانشپذير مدرک دیپلم مدرک کارشناسی انتخاب رشته کنکور سراسری 1402 عدح.هق daneshgah پردیس دانشگاهی شهریه دانشگاهها آگهی استخدام تهران azad karshenasi arshad kardani peyvasteh azmoon konkoor mba مجازی mba یکساله مدرک mba
 اخبار دانشگاهی کشور / آموزش های عمومی          22 اسفند 1389 - 13 March 2011



جاده اصفهان قم، خودرو با سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت در حرکت است. آمپر بنزین هشدار می دهد که دیگر بنزینی برای ادامه مسیر نمانده است. در سرعت ۲۰۰ کیلومتر خودرو همچون پر کاهی شده. پیچ تندی در پیش داریم. احتمالاً با این سرعت اگر ادامه دهیم خودرو چپ می شود. سرعت را تا ۱۴۰ کیلومتر در ساعت پایین می آورم. پیچ را رد می کنیم. حال دو کامیون پشت سرمان و یک کامیون در پیش رو است که به ناگاه موتور ماشین از بی بنزینی خاموش می شود. سرعت کاهش می یابد و به ۱۲۰ کیلومتر در ساعت می رسد در این زمان ترمز هم که از نوع ABS است عملکردش به دلیل خاموش شدن موتور به حداقل رسیده است، حال دیگر نه ترمز موتوری داریم و نه چندان ترمز پدالی، تنها ترمز دستی مانده است، اما اگر در این سرعت ترمزدستی را بکشم مانند فرفره چرخان به دل کامیون جلویی می رویم. با خاموش شدن موتور، فرمان هیدرولیک خودرو نیز کارایی اش کم شده. دو کامیون پشتی بوق شیپوری زنان با سرعت به سمت ما می آیند.

گویا نعره کشان آماده بلعیدن ما هستند و از طرفی خودرو به سرعت در حال رفتن به زیر کامیون جلویی است. در این لحظه تنها یک راه باقی مانده؛ نگه داشتن خودرو با ترمزدستی، شانس زنده ماندن ۵۰ درصد است. ترمزدستی را تا میانه می کشم، سرعت خودرو شروع به کم شدن می کند. چند بار این کار را انجام می دهم و وقتی سرعت کاهش یافت این عمل را به طور متناوب انجام می دهم. سرعت به ۲۰ کیلومتر در ساعت می رسد که محکم ترمزدستی را می کشم و خودرو کنار جاده متوقف می شود. این رویداد عجیب بخشی از تست ۱۲۰۰ کیلومتری تندر۹۰ است که به مدت دو روز از تهران به اصفهان و بالعکس انجام شده بود. این تست بسیاری از مزایا و برخی از معایب این خودرو را که هنوز هم برای مشتریان سوال است معلوم می کند.

● شروع تست

مدل های مختلف تندر آماده اند تا به سمت قم و سپس سلفچگان، دلیجان، محلات، گلپایگان، گوگد، خوانسار، و نجف آباد و پس از آن به اصفهان رهسپار شوند. برای شروع تست تندر۹۰ فول با نام LP را انتخاب می کنم. این خودرو کامل ترین مدل تندر۹۰ است که دو ایربگ، ترمز ABS، شیشه و آینه های برقی، کامپیوتر سفر، CD Player، رینگ آلومینیومی ۱۵ اینچی و سوئیچ ریموت دار دارد. ابتدا از فاصله ۲۰ متری با ریموت درها را باز می کنیم. من به همراه نقشه خوانم به سمت خودرو می روم و بارمان را در داخل صندوق عقب می گذاریم. صندوق بسیار جادار است.(حجم صندوق عقب ۵۱۰ لیتر است حدود دوبرابر پیکان.)در خودرو را می بندم و خودرو را روشن می کنم. دور آرام خودرو بسیار کم صداست و صدایی به داخل کابین راه نمی یابد. کلاچ خودرو هم نرم و تیز است. خودرو را در دنده یک می گذارم. دسته دنده هم بسیار نرم است البته کیفیت فرمان و دسته دنده به دلیل استفاده از پلاستیک ارزان قیمت کمی توی ذوق می زند.

خودرو به آرامی حرکت می کند. چرخش فرمان هیدرولیک عملکرد خوبی را از خود نشان می دهد. شکل غربیلک فرمان جذاب است اما گرفتن آن در دست کمی مشکل است. جنس به کاررفته در فرمان هم سبب می شود تا چندان خوش دست نباشد. شتاب خودرو نیز تا سرعت ۱۰۰ کیلومتر قابل قبول است و کاملاً احساس می کنید که از این نظر در میان خودروهای شهری دیگر مانند پژوپارس و پژو۴۰۵ بالاتر است. وارد اتوبان قم می شویم. حال اینجا مکان مناسبی برای تست سرعت است. البته جلوی ما تعداد زیادی دوربین سرعت سنج قرار دارد. پس باید به دو سمت خیابان دقت کنم. سمت چپ که دوربین های سرعت کار گذاشته شده و سمت راست نیز پلیس های بزرگراه منتظر شکار خودروها هستند. پدال گاز را تا آخر فشار می دهم. با گذر از سرعت ۱۴۰ کیلومتر احساس می کنیم خودرو آن پایداری قبلی را ندارد، گویا خودرو در حال سبک تر شدن است. از طرفی ارتفاع بالای خودرو که به جهت افزایش حجم صندوق عقب و فضای داخلی است، سبب شده مرکز ثقل خودرو نسبت به خودروهای دیگر بالاتر باشد.

پس به همین خاطر فرمان پذیری خودرو مخصوصاً با افزایش سرعت به بیش از ۱۴۰ کیلومتر کمی کاهش می یابد. سرعت به ۱۶۰ کیلومتر در ساعت می رسد و با گذر دور موتور از چهار هزار، صدای موتور در داخل کابین کاملاً شنیده می شود. سرعت به ۱۸۰ کیلومتر در ساعت نزدیک می شود که به ناگاه از دور دوربین سرعت سنج را می بینم. به سرعت پا را روی ترمز می گذارم تا در نزدیکی دوربین سرعت سنج سرعت به ۱۲۰ کیلومتر در ساعت برسد. عملکرد ترمز تندر۹۰ با توجه به مجهز بودن به ABS در این اتفاق کاملاً بی نقص و مناسب است. دوباره پا را روی گاز می گذارم و بالاخره در سرازیری با شیب ۱۰درصد سرعت خودرو به ۲۰۰ کیلومتر در ساعت می رسد. غرش موتور در این لحظه بسیار رعب آور است. بعد از سرعت ۱۶۰ کیلومتر در ساعت که دور موتور در دنده پنج به نزدیک پنج هزار می رسد صدای موتور بسیار مهیب و گوش آزار می شود. در سرعت ۲۰۰ کیلومتر در ساعت خودرو همچون پر کاهی خارج از کنترل به نظر می رسد. البته طبیعی هم هست چراکه ما سوار یک سوپراسپورت نیستیم، بلکه سوار خودرو شهری هستیم که حداکثر سرعت آن توسط کارخانه ۱۷۰ کیلومتر اعلام شده و قطعاً در چنین سرعتی نباید هم چندان پایدار باشد. جاده کویری، کاملاً صاف، خسته کننده و خواب آور پیش روی ماست. به شیب ۱۵درصدی می رسیم. در اینجا سرعت خودرو از ۱۸۰ کیلومتر به کمتر از ۱۷۰ کیلومتر کاهش می یابد.

بعد از گذر از شیب، آمپر خودرو، که نمایشگر بنزین، دمای آب و کیلومترش دیجیتالی است، نشان می دهد دیگر بنزین در باک خودرو باقی نمانده است. پس با دلهره راه را طی می کنیم تا به پمپ بنزین شهر محلات بر سیم. بعد از دلیجان دیگر جاده آن حالت یکنواخت و کسل کننده قبلی را ندارد، چراکه هر کدام از شهرهای پیش روی ما دارای تاریخچه، مردم و طبیعتی جالب هستند. گلخانه های محلات تا کوه های معدنی اطراف جاده هنگام طی مسیر جالب توجه به نظر می رسند. کوه های اطراف جاده یکی از غنی ترین معادن سنگ های تزیینی دنیا را در خود دارد. به همین دلیل برخی از مردم شهرهای اطراف معدنچیانی ماهرند و برخی دیگر کشاورزان و گل پرورانی کاردان هستند. طبیعت و مردم جاده ما را در فکر فرو می برد تا بالاخره به گلپایگان و پس از آن به شهر گوگد می رسیم. در این زمان در کنار قهوه خانه داخل شهر گوگد که در اصل یک کاروانسرای قدیمی بازسازی شده است، توقف می کنیم. قهوه خانه ای که در قدیم میزبان کاروان هایی از شتر و اسب بوده، حال کاروان هایی از اسب های مدرن را در خود می بیند.

پس از استراحتی کوتاه در کاروانسرا، دوباره به راه می افتیم. مسیر بعدی خوانسار است. این شهر بسیار زیبا، پر از درختان گردو، زردآلو، آلو، سرو و صنوبر است. برگ های زرد پاییزی کف باغ ها و کوچه باغ ها را پوشانده و رنگ زرد، سرخ، و سبز درختان جلوه ای زیبا را به وجود آورده است. آفتاب در حال غروب است و نم بارانی هم می زند و خنکای هوای کوهستان، فضا را پر کرده است. تمام این زیبایی ها سبب می شود که با تندر به کوچه باغ های خوانسار برویم؛ کوچه هایی که عرض جاده اش تنها یک سانتیمتر بیشتر از عرض خودرو است. حدود یک کیلومتر در یکی از این کوچه باغ ها به پیش می روم. زیبایی هوش از سرم پرانده و متوجه نیستم که در بازگشت باید این مسیر را دنده عقب برگردم اما در زمان دنده عقب متوجه یکی از اصلی ترین ایرادات خودرو می شوم. دید کور عقب خودرو و عدم پوشش لازم توسط آینه ها سبب می شود به هیچ عنوان نتوانم با دنده عقب کوچه باغ باریک و پرپیچ و خم را طی کنم گویی آچمز شده ام. کنار کوچه باغ جوی روانی وجود دارد که یک پل خراب هم روی آن است. سعی می کنم با دور چند فرمان خودرو را برعکس کنم. در این زمان به ناگاه خودرو در چاله آب فرو می افتد و ما هم مجبور می شویم زیر خودرو را با سنگ و چوب پر کنیم.

بالاخره بعد از چند بار فرمان دادن، خودرو به جاده بازمی گردد. دوباره راه را ادامه می دهیم. پس از طی چند کیلومتر به کوه های اطراف خوانسار می رسیم. کولاک برف جاده را فراگرفته. در این زمان برف پاک کن خودرو را روشن می کنم، متوجه می شوم عملکرد برف پاک کن بسیار عالی است و مه شکن نیز جاده را کاملاً روشن کرده. خودرو نیز که ارتفاع بالایی دارد مانند یک شبه شاسی بلند این جاده را پشت سر می گذارد. پس از گذر از این جاده کوهستانی و گذشتن از شهر نجف آباد به شهر اصفهان می رسیم اما پس از ساعت ها رانندگی واقعاً یک چیز آزارمان می دهد و آن نیز قرار گرفتن در ترافیک وحشتناک این شهر است که گوی سبقت را از تهران ربوده است. با اینکه صندلی خودرو کمی سفت است و از نظر راحتی نمی توان نمره بالایی به آن داد ولی عملکرد مناسب دنده ها و کلاچ و فرمان نرم خودرو در ترافیک می تواند کمی از خستگی قرارگیری در چنین شرایطی بکاهد. البته با اینکه موتور و گیربکس خودرو در سفر ۶۰۰ کیلومتری بین تهران و اصفهان عملکرد عالی در هماهنگی با هم از خود نشان داده اند اما نزدیکی دنده ها به هم هنگام تعویض کمی توی ذوق می زند.

● روز دوم

روز دوم دو خودرو E۲ و E۰ که یکی دارای ABS و دیگری فاقد ABS است مورد آزمایش ترمز قرار می گیرند. در مدل E۲ من و در مدل E۰ مصطفی دوستم نشسته است. هر دو خودرو همزمان تیک آف می کنند و در کنار هم در نقطه مشخص شده با سرعتی حدود ۱۲۰ کیلومتر در ساعت به ناگاه پدال ترمز را هر دو راننده فشار می دهیم، صدای جیغ شدیدی از لاستیک ها بلند می شود. خودرو ها به شدت و لرزش کنان روی آسفالت سر می خورند و پس از چند ثانیه متوقف می شوند. شاید باور کردنش سخت باشد آزمایشی که در برخی خودروهای داخلی به منحرف شدن شدید خودرو و حتی چپ شدن آن منتهی می شود، در مدل ABSدار بدون انحراف و در مدل بدون ABS با انحراف کمی همراه است. طول خط ترمز حدود ۳۰ متر است و اختلاف مدل ABS و بدون ABS نیز حدود هفت متر است.

پس از این تست به سمت تهران بازمی گردیم. حال بهترین زمان برای تست شتاب و سرعت خودرو است چراکه در جاده بازگشت تعداد دوربین های سرعت سنج بسیار پایین است. ابتدا شتاب صفر تا ۵۰ خودرو را آزمایش می کنیم. بعد از چند بار آزمایش به عدد حدود چهار ثانیه می رسیم. پس از آن شتاب صفر تا ۱۰۰ که حدود ۲/۱۱ است را به دست می آوریم. البته اعلام کارخانه عدد ۲/۱۰ است که احتمالاً به خاطر وزن دو سرنشین خودرو و قرارگیری در ارتفاع بالاتر از سطح دریا و کاهش قدرت موتور ناشی از این حالت، این عدد برای ما غیرقابل دسترسی بوده است. با گذر از سرعت ۱۰۰ کیلومتر به شدت شتاب خودرو کاهش می یابد چراکه شتاب صفر تا ۱۲۰ کیلومتر خودرو ۱۶ و شتاب صفر تا ۱۴۰کیلومتر، ۲۴ ثانیه است. با گذر از سرعت ۱۴۰ شتاب به شدت کند می شود و طی مدت بیش از ۴۰ ثانیه به سرعت ۱۶۰ کیلومتر در ساعت می رسد.

افزایش سرعت ادامه پیدا می کند تا سرعت به ۲۱۰ کیلومتر در ساعت می رسد. در سرعت ۲۱۰ کیلومتر خودرو همچون پر کاه سبک شده بود و هرگونه فرمان دادن حتی ناچیز به راننده القا می کند که تو حتماً ماشین را چپ خواهی کرد. البته قطع نشدن سیستم هیدرولیک در بالای سرعت ۱۴۰ کیلومتر هم از ضعف های این خودرو است چراکه فرمان بسیار تیز به همراه بدنه ای ناپایدار به خاطر مرکز ثقل بالا هر لحظه امکان چپ شدن یا انحراف خودرو را فراهم می کند. گویا این خودرو برای سرعت بالای ۱۴۰ کیلومتر طراحی نشده است. فشار بر روی موتور در تست سبب شده تا بنزین خودرو به سرعت تمام شود. مدت هاست که پمپ بنزین ندیده ایم. سرعت خودرو به ۲۰۰ کیلومتر در ساعت رسیده که به پیچ تندی می رسیم. سرعت را تا ۱۴۰ کیلومتر کاهش می دهیم. دو کامیون پشت سر و یک کامیون پیش روی ماست که موتور از بی بنزینی خاموش می شود.

این حادثه خطرناک همان اتفاق ابتدای گزارش است. خودرو متوقف شده است و ما جان سالم به در می بریم و این را تنها مدیون ترمزهای قوی دستی این خودرو هستیم. پس از آنکه راننده ای به ما پنج لیتر بنزین می دهد دوباره به راه می افتیم. خودرو ما دارای باک ۶۰ لیتری بنزین بود که در مصرف ترکیبی بین جاده برون شهری و درون شهری طی ۶۱۸ کیلومتر آن را مصرف کرده است.

البته چون دور موتور ما به دلیل قرارگیری در حالت تست اکثراً بالای چهار هزار دور بوده مصرف خودرو بیشتر از استاندارد است. مصرف تقریبی خودرو در این حالت در هر ۱۰۰ کیلومتر حدود ۱۰ لیتر است. حال آنکه این عدد طبق اعلام کارخانه در حالت ترکیبی هفت و در حالت شهری ۹ لیتر است. خودرو ما تنها پنج لیتر بنزین دارد. با این حساب ما تنها ۵۰ کیلومتر می توانیم طی کنیم. ترس از خاموش شدن دوباره خودرو و عمل نکردن ترمزها سبب می شود سرعت مان را به سختی به بالای ۶۰ کیلومتر برسانیم. به شهری کنار جاده می رسیم؛ شهری که نامش را تاکنون نشنیده ایم. شهری که مردمانی بسیار فقیر دارد و خانه هایی که بیشتر شبیه زاغه های قدیمی تهران است. در این شهر بنزین می زنیم و از کنار مردم فقیر شهر می گذریم؛ مردمی که با تعجب ما را نظاره می کنند.

قم پیش روی ماست و پس از قم به تهران می رسیم. باز هم این شهر شلوغ و پرازدحام؛ شهری که خیابان های آن در گذشته پر از پیکان و حال پر از پراید است؛ پیکانی که قرار بود تندر۹۰ جایگزینش شود و آن یکی یعنی پراید در موفق نشدن تندر۹۰ و نرسیدن آن به تیراژ ۳۰۰ هزار دستگاهی تاکنون جای پیکان را گرفته است. با حسرت به این پیکان ها و پرایدها نگاه می کنم؛ حسرتی ناشی از آنکه چرا خودرویی مانند تندر۹۰ که گذشته از برخی ایراداتش بسیار ایمن و راحت تر از این دو خودرو است، نتوانست یا نگذاشتند جایگزین این دو خودرو تاریخ گذشته شود.

خبرنامه - شبکه های اجتماعی