Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 41
چگونه يك سخنران مصنوعي نباشيم؟
همه ما سخنرانيهايي را شنيدهايم كه در آن به نظر ميرسد كارهايي كه سخنران انجام ميدهد همه درست هستند، ولي چيز نامعلوميدر اين ميان اشتباه است
چگونه يك سخنران مصنوعي نباشيم؟
همه ما سخنرانيهايي را شنيدهايم كه در آن به نظر ميرسد كارهايي كه سخنران انجام ميدهد همه درست هستند، ولي چيز نامعلوميدر اين ميان اشتباه است. اگر از ما راجع به اين سخنرانيها سوالي پرسيده شود، احتمالا با كلماتي از قبيل «محاسبه شده» يا «مصنوعي» آنها را توصيف ميكنيم. شايد هيچ كداممان نتوانيم بگوييم كه سخنراني دقيقا به چه دليل جذاب نبود، تنها نكتهاي كه به ذهنمان ميرسد اين است كه سخنران به نظر مصنوعي ميآمد.
در اقتصاد پيچيده امروز، كاركنان و سهامداران، بسيار بيشتر از هميشه بدبين شدهاند. قابل اعتماد بودن (شامل توانايي برقرار كردن ارتباط با ديگران به گونه اي كه كارهاي شما مصنوعي به نظر نرسد) به يكي از مهمترين صفات رهبري تبديل شده است. زماني كه رهبران اين توانايي را دارند، ميتوانند كاركنانشان را تشويق به انجام دادن كارهاي بسيار دشوار با تلاش فراوان بكنند. ولي زماني كه رهبران فاقد اين توانايي باشند، بدبيني در سازمان حاكم ميشود و كاركنان تنها كارها را از سرشان باز ميكنند. ولي چرا به دست آوردن اين توانايي اينقدر دشوار است؟
آنچه علم ميگويد
همه ما قدرت ارتباط بي كلام را ميدانيم. زماني كه حرفي كه از دهان فردي خارج ميشود با زبان بدن او تطابق نداشته باشد، شنوندگان تنها به زبان بدن فرد واكنش نشان ميدهند. زبان بدن، بلندتر از حرفهايي است كه با كلمات بيان ميشوند. و اين حرف به اين معنا است كه شما نميتوانيد به سادگي بايستيد و حقيقت را بگوييد. اين جمله را از مديراني كه ميخواهند سخنراني كنند زياد شنيدهايم كه: «نميخواهم به نظر برسد كه سخنرانيام را زياد تمرين كردهام، به همين دليل هم زياد سخت نميگيرم.» ولي در زمان سخنراني، زبان بدن اين افراد، اعتبارشان را خدشهدار ميكند. از آنجايي كه او در شرايط استرسزا قرار ميگيرد و قبلا هم براي رويارويي با اين شرايط تمرين نكرده است، به نظر ميرسد كه در شرايط خوبي قرار ندارد و اعتماد به نفس لازم را براي مسلط شدن بر جلسه ندارد.
بنابر اين تمرين كردن و آماده بودن مهم است. ولي تمرين كردن سنتي هم جواب نميدهد. چرا كه نياز به راهنمايي در مورد زبان بدن هم هست. مواردي از اين قبيل كه با شنوندگان ارتباط چشميداشته باشيد، دستهايتان را به طرفين باز كنيد و غيره كه باعث ميشوند كه سخنران كاملا مصنوعي به نظر برسد.
ولي چرا زبان بدن تمرين شده از قبل، مصنوعي به نظر ميرسد؟ مطالعات نشان ميدهند كه زبان بدن، نشانگر چيزهايي است كه ما به آن فكر ميكنيم و بعد از اين حرف راجع به آن صحبت خواهيم كرد.
به عبارت ديگر، كلمات بسيار ديرتر از زبان بدن حرفي كه ما ميخواهيم بزنيم را به شنونده منتقل ميكنند. براي مثال زماني كه ما ميخواهيم حرفي را تاييد كنيم، ابتدا سرمان را تكان ميدهيم، به اينترتيب، بدنمان زودتر از زبانمان حرفمان را بيان ميكند.
اگر زبان بدن زودتر از شكل گرفتن افكارمان و فكرمان زودتر از كلماتمان شكل ميگيرند، در اين صورت تفكر ما در مورد آماده كردن سخنرانيهايمان بايد تغيير كند. زماني كه فردي سخنراني را به صورت سنتي راهنمايي ميكند، در اين صورت همه حركات بدن را يك به يك اجرا ميكند و در نتيجه سخنران موقع سخنراني همه اين حركات را درست همزمان با حرفهايي كه ميزند، يا كمي بعد از آن از خود بروز ميدهد. اگرچه شنوندگان به صورت آگاهانه اين تفاوت زماني غيرمعمول را متوجه نميشوند، ولي توانايي دروني آنها در خواندن زبان بدن باعث ميشود متوجه شوند كه چيزي در اين ميان آنطور كه بايد نيست و سخنران را غيرقابل اعتماد و مصنوعي مييابند.
تمرين مصنوعي نبودن
پس در اين صورت براي يك سخنراني مهم چگونه بايد آماده شد؟ بايد به چند نكته پايهاي در زير حرفهايي كه ميزنيد توجه داشته باشيد. روراست باشيد، ارتباط برقرار كنيد، راجع به چيزي كه حرف ميزنيد از خودتان احساسات نشان دهيد و گوش كنيد. زماني كه سخنرانيتان را تمرين ميكنيد، اين نكات را در خاطر داشته باشيد. سخنرانيتان را چند بار تمرين كنيد و هر بار سعي كنيد يكي از اين اهداف را در خاطر داشته باشيد. تمرين كردن زبان بدن خاصي را فراموش كنيد. اگر شما بتوانيد اين اهداف را درك كنيد و واقعا به آنها اهميت بدهيد، در اين صورت زبان بدنتان خودش شكلي كه بايد را به خود ميگيرد و در لحظه مناسب حركت مناسب را از خود نشان ميدهد. اگر شما بتوانيد به صورت فيزيكي و احساسي همه اين اهداف را در نظر داشته باشيد و موقع سخنراني به آنها توجه كنيد، تنها در اين صورت است كه آن اصالت واقعي كه ميتواند با شنوندگان ارتباط برقرار كند را به دست خواهيد آورد.
چيزي كه پشت يك سخنراني اصيل نهفته است
ايجاد اين ارتباط كار سادهاي نيست. در اينجا براي اين اهداف توصيههايي ميشود.
هدف روراست بودن با مخاطبان. اين نكته اولين و به نوعي مهمترين هدفي است كه در زماني كه يك سخنراني را تمرين ميكنيد بايد روي آن تمركز كنيد. چرا كه اگر شما روراست نباشيد در اين صورت مخاطبان: احساس ميكنند كه در مقابل آنها سنگر گرفتهايد. درست انگار از طرف آنها تهديدي احساس كردهايد. در اين صورت شانس زيادي براي برقراري ارتباط نخواهيد داشت.
ولي چگونه ميتوان روراست بود؟ تصور كنيد كه براي فردي كه با او احساس راحتي ميكنيد سخنراني ميكنيد. تصور كنيد كه در اين صورت چه احساسي داريد؟ اين احساس دقيقا همان چيزي است كه موقع سخنراني بايد داشته باشيد. اگر تصور كردن اين شرايط برايتان سخت است، از كسي كه با او احساس نزديكي ميكنيد، خواهش كنيد كه به سخنرانيتان گوش كند و شما آن موقع سعي كنيد كه با او روراست باشيد و بعد ببينيد چه احساسي به شما دست داده است.
تغيير در رفتار غيركلاميتان ميتواند روي كلامتان هم تاثير بگذارد. اگر فرد هميشه زماني كه سخنراني سعي ميكند روراست باشد، بدنش آرامش مييابد و به اينترتيب ميتواند حرفهايش را با روشني بيشتري به مخاطبانش منتقل كند.
هدف برقراري ارتباط با مخاطبان: زماني كه موفق شديد سخنراني در حالتي كه روراست هستيد را تمرين كنيد، بايد سعي كنيد اين بار سخنرانيتان را با تمركز بر مخاطبانتان انجام دهيد. راجع به نيازتان به درگير كردن شنوندگان فكر كنيد. تصور كنيد كه ميخواهيد توجه كودكي را جلب كنيد. مسلما براي اين كار استراتژي نميچينيد. بلكه تنها كاري را ميكنيد كه حس ميكنيد بهترين كار است، صدايتان را بالاتر ميبريد، يا به او نزديكتر ميشويد.
در عين حال تنها جلب توجه كردن كافي نيست. شما همچنين ميخواهيد اين توجه جلب شده را، پيش خودتان نگه داريد. نگذاريد مخاطبتان به جاي اينكه حرف شما را گوش كند در فكرهايش غرق شود. حالا اينجا تصور كنيد كه به جاي كودك قبلي ميخواهيد توجه نوجواني را به حرفهايي كه ميزنيد نگه داريد بهگونهاي كه حواسش پرت نشود. كاري كه بسياري از سخنرانان حرفهاي ميكنند، اين است كه حرفشان را با مخاطب قرار دادن گروهي كه به فرض به رشد فروش سازمان كمك كردهاند آغاز ميكنند و به اينترتيب توجه مخاطبان را تا آخر كار نزد خود نگه ميدارند.
هدف احساساتي بودن در مورد موضوع صحبت: از خودتان بپرسيد كه چه چيزي برايتان مهم است؟ ميخواهيد سخنرانيتان چه نتيجه اي بر جاي بگذارد؟ به جاي تمركز كردن روي چيزي كه ميخواهيد بگوييد، روي موضوعي كه در مورد آن صحبت ميكنيد و برايتان مهم است تمركز كنيد. بگذاريد احساسات در هر كلمهاي كه ميگوييد خودشان را نشان دهند و دور سوم تمرين سخنرانيتان را اينگونه انجام دهيد.
سپس كار را براي خودتان سختتر كنيد. تصور كنيد كه فردي در جمع هست كه در صورتي كه نتوانيد با احساساتتان توجهش را جلب كنيد، همه چيز را از شما خواهد ربود. به اين فكر كنيد كه چرا حرفي كه داريد ميزنيد مهم است تا احساساتتان در سخنراني آشكار شوند.
هدف گوش دادن به مخاطبان: حالا فكر كنيد كه زماني كه شما براي آغاز سخنرانيتان به سمت سن حركت ميكنيد، مخاطبانتان چه احساسي دارند؟ آيا در مورد آينده خوشحال هستند؟ آيا نگران فروش پايين هستند؟ اين بار زماني كه تمرين ميكنيد، تصور كنيد كه داريد از نزديك آنها را تماشا ميكنيد و به دنبال واكنش آنها به حرفهايتان هستيد.
مسلما هدف شما براي كشف احساسات مخاطبانتان در زمان سخنراني واقعي مهمترين نقش را خواهد داشت. معمولا مخاطبين حرف نميزنند، ولي علائم غيركلامي ميفرستند كه بايد براي گرفتن آنها و جواب دادن به آنها آماده باشيد.
اين كار به آن سختي كه به نظر ميآيد هم نيست. از آنجايي كه شما هم يك انسان هستيد به همان اندازه مخاطبانتان در درك زبان بدن خبره هستيد، ولي در صورتي كه هدف اين كار را داشته باشيد. با ديدن عكس العمل مخاطبانتان شايد بخواهيد صدايتان را بلندتر يا آرامتر كنيد، بخشهايي از حرفهايتان را حذف كنيد يا... اگر اين كار باعث ميشود كه مخاطبتان را در يك ديالوگ دو طرفه درگير كنيد كه چه بهتر.
اگر زماني براي پرسش و پاسخ در نظر گرفته ايد، در اين زمان با تمام وجود به حرفهاي مخاطب گوش كنيد. درست انگار او حرف بسيار مهميميزند كه حتي يك كلمه از آن را هم نميخواهيد از دست بدهيد. در اين صورت بدون اينكه آگاهانه به كاري كه ميكنيد فكر كنيد، ميبينيد كه بدنتان به جلو خم شده است و شما داريد سرتان را به نشانه تاييد تكان ميدهيد. حركاتي كه در صورتي كه به شما گفته شده بود از خودتان بروز بدهيد، كاملا مصنوعي به نظر ميرسيدند.
مسلما شنيدن حرفهاي مخاطبان در ميانه مصاحبه كار دشواري است. ولي ميتوانيد از حرفهايي كه آنها ميزنند، براي ارائههاي بعديتان استفاده كنيد. براي مثال ممكن است در پايان سخنرانيتان متوجه شويد كه مخاطبانتان هنوز متوجه نشده اند كه چرا فروش شركت كم شده است كه حالا بايد از يك راه حل خاص براي بالا بردن آن استفاده كرد. در اين صورت ميتوانيد چند دقيقه آغازين سخنراني بعديتان را به توضيح اين موضوع كه چرا فروش كم شده است اختصاص دهيد. مخاطبان هميشه ميخواهند در قبال چيزي كه از سخنران ميگيرند، چيزي هم به او بدهند. به ياد داشته باشيد كه در نهايت تنها با تركيب روراست بودن، ارتباط برقرار كردن، بروز احساسات و گوش كردن است كه ميتوان يك سخنران اصيل بود. سخنراني كه مخاطبان احساس نميكنند برايشان فيلم بازي ميكند.
منبع: دنياي اقتصاد
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 44