اخبار دانشگاهی کشور / بازاریابی 10 اسفند 1389 - 01 March 2011
جرمی بنتام در سال 1748 در انگلستان متولد شد. او تحصیلات خود را در مدرسه وست مینستر لندن و كوئینز كالج آكسفورد به انجام رسانید. پس از آنكه در سن 18 سالگی فارغالتحصیل شد، بهتحصیل در رشته حقوق در لندن پرداخت. وی هیچگاه بهعنوان وكیل كار نكرد و با بهرهگیری از درآمد به ارثبرده، زندگی خود را صرف اصلاح "قانون عرف انگلستان" نمود.[1]
جرمی بنتام بیشتر فیلسوف بود، تا اقتصاددان؛ اساساً كاربرد ابعاد مهمی از عقاید فلسفی وی در اقتصاد، وی را در جرگه اقتصاددانان قرار داده است. با این حال، نوشتههای اقتصادی او منحصر به دوره 18 ساله بین سالهای 1786 تا 1804 میشود.[2]
بنتام نظرات لذّت و رنج را جهت جلب توجه قانونگذاران و قضات عنوان كرد؛ تا بلكه جایگزینی برای نظام "حقوق طبیعی" باشد. او نظرات خود را برای اداره دادگاهها، زندانها، مدارس و بیمارستانها به تفصیل بیان كرد. نظرات او مشكل ساختمان این مراكر تا نحوه پرداخت دستمزد كاركنان را دربرمیگرفت؛ بههمین جهت بیجا نیست كه بعضاً بنتام را پدر علم امور اداری و یا حقوق عمومی دانستهاند. بنتام در سال 1832، در سن 84 سالگی درگذشت و از خود ارثیه قابل ملاحظهای باقی گذاشت كه همه را به دانشگاه لندن كه خود آنرا بنیان گذاشته بود، بخشید؛ مشروط به اینكه پیكر مومیایی شده او در جای مناسبی در دانشگاه در معرض تماشای عمومی باشد. دانشگاه لندن مدت یك قرن به این شرط عمل كرد؛ ولی بعد از آن تنها سالی یكبار تندیس بنتام در معرض تماشای عمومی گذاشته میشود. [3]
بنتام جزو متفكرینی است كه تماسهای شخصیاش بیش از آثار او روی دیگران تأثیر گذاشته است و تقریبا تمامی تغییراتی كه در نیمه اول قرن نوزدهم در حقوق مدنی و جزائی بریتانیا رخ داد، حاصل تلاش بنتام و هواداران او بوده است. از میان این هواداران، میتوان از اقتصاددانان مشهوری مثل دیوید ریكاردو (David Ricardo: 1772-1823)، جیمز میل (James Mill: 1773-1836) و جان استوارت میل (John Stuart Mill: 1806-1873) نام برد.[4]
سهم اصلی بنتام وارد كردن یا احیای اندیشه "مطلوبیّتگرایی" در تجزیه و تحلیل علم اقتصاد است. این مفهوم، یك دیدگاه فلسفی از انسانیّت است كه انسان نیز همانند بسیاری از جانداران، بهفكر سود و زیان است؛ بهطوری كه هركس در پی افزونی لذّت خویش است.[5]
آثار بنتام[6]
1. كتاب "گفتارهایی در باب دولت" كه در سال 1776 منتشر شد.
2. "مقدمهای بر اصول اخلاق و قانونگذاری" كه در سال 1780 منتشر شد.
3. جزوه "دفاع از رباخواری" در سال 1790 نگاشته شد.
4. جزوه "عرضه بدون هزینه" كه در سال 1795 منتشر شد.
5. كتاب "منطق شواهد قضایی" در سال 1827 منتشر شد.
آرا و اندیشههای بنتام
1. مطلوبیتگرایی؛ اندیشه مطلوبیتگرایانه بنتام، در واقع نوعی مفهومسازی از انگیزه انسانی بهسوی عمل است. بنتام تصریح میكند كه هر نوع انگیزه بشری را میتوان به یك اصل ساده برگشت داد و آن تمایل وی به حداكثر كردن مطلوبیت است. طبق عقیده او، اعمال انسانها با توجه به عناصر لذت و دردی كه بههمراه دارد، انجام میشود و در عین حال، مجموع این لذتها و دردهای افراد، اعمال دستهجمعی را شكل میدهند. وانگهی او ادعا میكرد كه میتوان دردها و لذّتها را اندازهگیری كرد. بنتام معتقد است كه انسان، علاوهبر آنكه دنبال حداكثر لذت است، خودخواه نیز هست؛ یعنی ترجیحات فردی در همه امور زندگی حاكم است.[7]
2. نقش دولت؛ دولت باید تلاش كند كه افراد بهگونهای عمل كنند تا بیشترین مطلوبیت برای بیشترین افراد جامعه حاصل شود؛ بر همین اساس، بهعقیده او دولت، نقشی اساسی در تغییر دادن لذّتها بهعهده دارد. بهعقیده او، دولت خوب آن است كه سیاستهایش باعث بالا رفتن مطلوبیت كل شود.[8]
3. نزولی بودن مطلوبیت نهایی؛ یك فرد، بدین سبب كالای خاص را تقاضا میكند، كه مصرف آن كالا، برای او رضایت یا مطلوبیت حاصل میكند. هرقدر واحدهایی از یك كالا كه مورد مصرف فرد در واحد زمان قرار میگیرد، بیشتر باشد، مطلوبیّت كلی كه او بهدست میآورد، بیشتر است. در نتیجه، مطلوبیت كل افزایش مییابد؛ اما مطلوبیّت اضافی یا مطلوبیت نهایی بهدست آمده از مصرف هر واحد اضافی از كالا، معمولا كاهش میپذیرد.[9]
بنتام به مطلوبیت و اصل نزولی بودن مطلوبیت نهایی اشاره نموده؛ این در حالی است كه معاصرینش از این مسأله ناآگاه بودند. این موضوع، الهامبخش نسل آینده گردید؛ بهطوری كه جونز (William Stanley Jevons: 1835-1882) -از بنیانگذاران اقتصاد نئوكلاسیك- را تشویق كرد تا نظریه ارزش مطلوبیت را توسعه دهد.[10]
4. لیبرالسیم اقتصادی؛ لیبرالسیم اقتصادی، مهمترین اصل فكری و فلسفی نظام سرمایهداری است؛ که از دو اصل اصالت فرد و آزادی فردی تشكیل شده است. بنتام اجتماع را "پیكره فرضی" میداند؛ بنابراین "منافع اجتماع" چیزی بیش از مجموعه افراد تشكیلدهنده آن نیست. در نتیجه، فرد و منافع او بر منافع جامعه تقدّم دارد. دلیل آن هم این است كه محور اصلی اجتماع، فرد است. اجتماع، چیزی جز مجموع اجزای تشكیلدهنده آن، یعنی تك تك افراد نیست؛ كه با حفظ استقلال و هویت خود، آنرا بهوجود آوردهاند. علاوهبر این، بهلحاظ تاریخی هم، از آنجا كه فرد، قبل از ایجاد جامعه وجود داشته، مقدم بر وجود اجتماع است. بنابراین حقوق و خواستههای او بهلحاظ اخلاقی مقدم بر خواستهای جامعه قرار میگیرد؛ در نتیجه فردگرایی هستیشناختی، مبانی فلسفی فردگرایی اخلاقی و سیاسی را تشكیل میدهد. فردگرایی اخلاقی لیبرالی، "ارزش" را به دنیای واقعیت وابسته نمیداند؛ بلكه آنرا ناشی از اراده انسان میشناسد. یكی از وجوه تقابل لیبرالیسم با مذهب نیز از همینجا سرچشمه میگیرد كه تصوّر از "خوب" غیر قابل تعریف و تهی است و انتخاب انسان میتواند آنرا پر كند.[11]
5. بهره؛ بنتام در مورد بهره و ربا عقایدی ابراز داشته، كه قابل توجه است. وی عقیده دارد كه نباید از راه اجرای قوانین ربا، مانع افزایش نرخ بهره شده و یا به تعیین سقف برای بهره مبادرت نمود؛ بهنظر او اینكه ادعا شده، حذف بهره به نفع فقراست غلط است و این سیاست در نهایت به نفع اغنیاست؛ زیرا بهعقیده او اگر نرخ بهره حذف شود، بازار سیاه پول راهاندازی میشود؛ كه نرخ بهره حاصل از آن هزینهای بسیار بیشتر ار اقتصاد نرمال را بر فقیر و غنی تحمیل میكند.[12]
نقد افکار بنتام[13]
تفكر اقتصادی بنتام آثار مثبتی همراه دارد؛ اما در عین حال ناكارآمدیهایی نیز دارد:
1.كافی نبودن معیار مطلوبیت؛ از یك سو بنتام بهعنوان چهره اخلاقی و جامعهدار در میان اقتصاددانان معروف است و حتی به دولت توصیه میكند، تلاش كند مطلوبیتهای كل را بالا ببرد؛ وانگهی، لذتگرایی مورد نظر او نیز به لذتگرایی اخلاقمدار در مقابل لذّتگرایی روانشناختی نامیده میشود. از سوی دیگر برمبنای اندیشه او، اگر یك سیاستی باعث افزایش مطلوبیّت كل شود، اما در عین حال ناعادلانه و یا حتی ظالمانه باشد، موجّه خواهد بود. علاوهبر این، حتّی ممكن است انجام انواع مفاسد اقتصادی و اجتماعی در جامعه باعث افزایش لذّت شود؛ در این صورت، مفاسد یادشده توجیه مطلوبیتگرایانه خواهند داشت. طبق دیدگاه بنتام، اعمال جریمه و یا مجازات شهروندان خطاكار، میتواند مطلوبیّت كل را كاهش دهد؛ بنابراین اقدام با آن موجه نخواهد بود.
2.تضاد ناشی از مطلوبیّت فرد با مصلحت جمع؛ طبق عقیده بنتام، انسانها بهطور طبیعی در سیطره نبردهای لذّت و رنج قرار دارند و تنها دنبال حداكثر كردن لذّت خالص خود هستند؛ بههمین جهت، رفتار دیگری از آنها یا سر نمیزند و یا توجیه ندارد. با پذیرش مبنای بنتام، مسئولیتپذیری و قضاوت در مورد عمل درست و عمل خطای افراد نیز با مشكل مواجه خواهد شد.
3.مشكل شاخصسازی مطلوبیّت؛ مشكل دیگر عقیده بنتام این است كه فرض میكند، انسانها رفتار عقلایی دارند و بهراحتی میتوانند مطلوبیت مربوط به فعالیتهای خود را محاسبه كنند؛ اما هم اصل محاسبه مطلوبیت، هم جمعپذیری و یكسان تلقی كردن آن و هم مقایسه مطلوبیتهای میان افراد بسیار دشوار است.
4. ناسازگاری در مبانی فلسفی مطلوبیتگرایی؛ براساس عقیده بنتام، مطلوبیت كل، برای بیشترین تعداد افراد جامعه بر مطلوبیت فرد ترجیح دارد؛ اما از سوی دیگر، وی از نظر فلسفی به مبانی فردگرایانه معتقد است و این با عقیده یادشده سازگاری ندارد. درواقع برای حفاظت از منافع جامعه، نوعی از خودگذشتگی فردی و پذیرش اهداف اجتماعی لازم است.
5. مقبولیت همگانی حداكثرسازی مطلوبیت جمع، بدون اصرار به حداكثرسازی همزمان فرد؛ آرزوی بیشتر مكاتب، ادیان و نظامهای اخلاقی، این است كه حداكثر سعادت و شادی را برای اكثریت جامعه خود بهوجود آورند؛ اما اصراری ندارند كه حتما بر مبنای یك رابطه ذاتی و بهاصطلاح، طبیعی رفتار انسانی به آن دست یابند. برخی از راه دولت، برخی از راه بازار، برخی از طریق سنتها و عرف جامعه و حتی عدهای از راه عقاید و آداب دینی، دنبال تحقّق این هدف هستند؛ که هیچکدام از اینها در عین حال به بن بست مربوطه در قالب اندیشه طبیعی مطلوبیتگرایی هم دچار نحواهند گردید.
6. مشكل مقایسه مطلوبیتها و شادیهای بین فردی؛ یك دشواری كلیدی دیگری در اندیشه بنتام وجود دارد؛ که در صورت تحقق مطلوبیت و لذت، آیا مصلحت و سلامت فرد و جامعه نیز با حداكثر شدن لذت تضمین میگردد؟، آیا تحقق امیال به مصلحت بشر هم هست و آیا "خواستهها" با "نیازهای واقعی" همواره یكسان است؟
7.تناقض ناشی از معنی اصالت فرد؛ براساس اصالت فرد، از یك طرف تنها واقعیت موجود، افراد هستند و اجتماع صرفا پیكره فرضی است و از طرف دیگر در صورت تضاد منافع فرد با جامعه، اولویت با منافع فرد است. سؤال اساسی این است كه اگر جامعه، فقط جمع عددی افراد است پس تضاد منافع فرد با جامعه چه مفهومی دارد؟ زیرا در این صورت، تنها میتوان از تضاد فرد با سایر افراد نام برد. سؤال دیگر این است كه چه توجیهی برای تقدّم منافع "یك" فرد بر سایر "فردها" وجود دارد؟ اگر فرد بهعنوان وجود حقیقی مورد توجه است، چرا باید منافع "فردها" در صورت تضاد با منافع یك "فرد" از اولویت برخوردار نباشد؟. پرسشها و ابهامات فراوان دیگری در این رابطه وجود دارد، كه از سوی مطلوبیتگرایان و دیگر پیروان بنتام، پاسخ قانعكنندهای نسبت به آن داده نشده است.
[1]. بلاگ، مارک؛ اقتصاددانان بزرگ جهان، حسن گلریز، تهران، نی، 1375، ص 22 و بلاگ، مارک؛ اقتصاددانان بزرگ قبل از كینز، غلامعلی فرجادی، بیجا، وثقی، 1375، ص44.
[2]. دادگر، یدالله؛ تاریخ تحولات اندیشه اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، 1383، چاپ اول، ص241.
[3]. بلاگ، مارک؛ اقتصاددانان بزرگ جهان، پیشین، ص22و 23.
[4]. بلاگ، مارک؛ اقتصاددانان بزرگ جهان، پیشین، ص22.
[5]. هایل برونر، رابرت؛ بزرگان اقتصاد، احمد شهسا، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1370، ص196.
[6]. بلاگ، مارک؛ اقتصاددانان بزرگ قبل از كینز، پیشین، ص103و 104.
[7]. Stark, w. Jeremy Bentham¢s; Economic writings, London, Allen and Unwin, 1952, vol III, p421.
[8]. دادگر، یدالله؛ پیشین، ص243.
[9]. سالواتوره، دومینیك؛ اقتصاد خرد، حسن سبحانی، تهران، نی، 1382، ص99.
[10]. بلاگ، مارک؛ اقتصاددانان بزرگ قبل از كینز، پیشین، ص45.
[11]. نمازی، حسین؛ نظامهای اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1374، چاپ اول، ص88و 89.
[12]. دادگر، یدالله؛ تاریخ تحولات اندیشه اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، 1383، چاپ اول، ص243.
[13]. نمازی، حسین؛ نظامهای اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1374، چاپ اول، ص90 و دادگر، یدالله؛ پییشین، ص247و 248.