اخبار دانشگاهی کشور / بازاریابی 10 اسفند 1389 - 01 March 2011
فرانسیس اجورث در سال 1845 در ایرلند متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در خانه به پایان برد و سپس وارد كالج ترینیتی در دوبلین شد؛ او سپس به دانشگاه آكسفورد رفت و در سال 1865 از این دانشگاه فارغالتحصیل گردید؛ وی پس از مدتی كار وكالت در لندن و تدریس ادبیات انگلیسی در كالج بدفورد به تدریس منطق در كالج كینگز لندن پرداخت و در همین كالج در سال 1886 به درجه استادی رسید. اجورث در سال 1891 به استادی كرسی اقتصاد سیاسی دانشگاه آكسفورد دست یافت. او در سال 1922 بازنشسته شد؛ ولی همراه با جان مینارد كینز به اداره امور مجله اقتصادی ادامه داد و سرانجام در سال 1926 در سن 81 سالگی درگذشت.[1]
آثار اجورث[2]
1. روحیات ریاضی؛ این كتاب، در سال 1881 منتشر شد.
2. متریك؛ این کتاب کوچک در سال 1887، درباره اندازهگیری مطلوبیت تألیف شد.
3. سردبیری مجله اقتصادی؛ این مجله بهعنوان ارگان انجمن اقتصاددان سلطنتی انگلیس بود؛ که اجورث از سال 1891 بهمدت 35 سال سردبیری آنرا بهعهده داشت.
4. خالص ارزشهای بینالمللی؛ او این مقاله را در سال 1894 منتشر كرد.
5. مقالاتی راجع به اقتصاد سیاسی؛ اجورث، مجموعه مقالات خود را در سال 1925 در سه مجلد تحت این عنوان منتشر كرد.
وی مقالههای متعددی درباره اقتصاد جنگ در خلال جنگ جهانی اول و بلافاصله بعد از آن بهرشته تحریر درآورد. از اجورث كتابی در زمینه اخلاق نیز بهجا مانده است.
نقش اجورث در اقتصاد
آلفرد مارشال (Alfred Marshall: 1842-1924)، اجورث، هنری ویكستید (Philip Henry Wicksteed: 1844-1927) و آرتور پیگو (Arthur Cecil Pigou: 1877-1959) در تكامل نظریه نئوكلاسیك نقش زیادی داشتهاند.[3]
اجورث اولین كسی است كه منحنیهای بیتفاوتی را معرفی كرد. اجورث، برنولی و اسلاتسكی را میتوان از اقتصاددانانی برشمرد؛ كه در آمار ریاضی نیز متخصص بودهاند. اجورث را میتوان یكی از پدران و بنیانگذاران اقتصاد ریاضی نامید.[4]
اجورث تا آنجا در ریاضیات خبره بود كه در آخرین امتحانش در آكسفورد وقتی استادش از او سؤال دشواری پرسید، وی در جواب گفت كه آیا میتواند پاسخ سؤال را به تفصیل بیان كند؟ وی نیم ساعت با دقت تمام و ذكر مطالبی از یونان و حساب دیفرانسیل و انتگرال به توضیح پرداخت؛ در حالیكه استادش از تعجب دهانش بازمانده بود.[5]
نظریات اجورث
1. فایدهگرایی و مطلوبیتگرایی؛ تأكید اجورث بر فایدهگرایی و مطلوبیتگرایی، نقش بسیار مهمی در زنده نگهداشتن اتحاد بین اقتصاد و فلسفه بنتام (Jeremy Bentham: 1748-1832) داشت. او پس از تأكید بر نفع شخصی، بهعنوان موتور حركتهای اقتصادی، مقوله چانهزنی و گفتگو جهت انحاء مبادله را در اقتصاد مورد تأكید قرار میدهد؛ برعكس، روند كورمال تعادلی والراس (Leon Walras: 1834-1910) كه یك حراجكننده متافیزیكی 0دستیابی به تعادل را هدایت میكند؛ در اندیشه اجورث، این خود فرد حقیقی است كه به این امر مبادرت میورزد.[6]
2. منحنیهای بیتفاوتی؛ براساس بیان اجورث، منحنیهای بیتفاوتی، تركیبات مختلف دو كالا را نشان میدهند؛ كه برای شخص، مطلوبیت (رضایت) یكسانی دارند. منحنی بیتفاوتی بالاتر، نشاندهنده میزان بیشتری از مطلوبیت و منحنی پایینتر نشاندهنده میزان كمتری از مطلوبیت است.[7]
3. اقتصاد مبادلهای؛ انگیزه مبادله كالا توسط مصرفكنندگان را با استفاده از منحنیهای بیتفاوتی میتوان تشریح كرد. در دنیای دو فرد A و B و دو كالای X و Y تا زمانیكه
مربوط به فرد A متفاوت از
مربوط به فرد B باشد؛ مبنایی برای مبادله متقابل سودآور بین آندو وجود دارد.
، نرخ نهایی جانشینی كالای X برای كالای Y است؛ كه بیانگر آن مقدار از Y است كه یك مصرفكننده مایل است، بهمنظور بهدست آوردن یك واحد از X را از دست بدهد؛ تا همچنان روی همان منحنی بیتفاوتی باقی بماند. هرچه فرد، روی منحنی بیتفاوتی بهسمت پایین حركت كند،
كاهش مییابد و هرقدر میزان مبادله افزایش یابد، اندازههای
برای دو فرد، بههم نزدیك میشود؛ تا اینكه باهم مساوی شوند. در این صورت، دیگر دلیلی برای ادامه مبادله متقابل سودآور وجود ندارد و مبادله به پایان میرسد. اگر منحنی بیتفاوتی مصرفكننده B بر روی محورهای مختصات 180 درجه چرخانده شود، بهصورتی كه با محورهای مختصات منحنیهای بیتفاوتی فرد A یك جعبه را تشكیل دهد، بهراحتی میتوان انگیزه مبادله فرد A و B تشریح كرد. جعبهای كه با این مشخصات ترتیب مییابد در اقتصاد به جعبه اجورث معروف گردیده است.[8]





4. تفسیر جدید از قانون بازده نزولی؛ اجورث قانون بازده نزولی را برحسب كاهش تولید نهایی یك عامل تولید بیان كرد؛ در حالیكه قبل از او، همواره این قانون برحسب كاهش تولید متوسط عامل تولید تعریف میشد.[9]
5. تابع مطلوبیت عمومی؛ مطلوبیت یك كالا، فقط بهمقدار مصرف آن توسط شخص، بستگی ندارد؛ بلكه وابسته به مصرف دیگر كالاها، توسط شخص نیز هست. بدین وسیله، موضوع جایگزینی و مكمل بودن كالا به متن نظریه مطلوبیت وارد شد.[10]
6. منحنی قرارداد؛ نشاندهنده نقاط مشترك منحنیهای بیتفاوتی برای افراد مختلف است. كه بر اثر مبادله، حداكثر مطلوبیت بهدست میآید. در این نقاط شرط تساوی
برای افراد برقرار است.[11]

7. هستهی مركزی در اقتصاد مبادلهای؛ بهطور مثال تعدادی بازرگانان میخواهند كالاهایی را بدون اینكه بازاری وجود داشته باشد، مبادله کنند؛ آنها میتوانند به تنهایی وارد مبادله شده و یا با دیگران ائتلاف كنند، تا وضع بهتری پیدا كنند. درواقع هرگونه توافقی میسر است؛ فقط هر بازرگان باید نتیجه نهایی مبادله را بپذیرد. اجورث نشان میدهد كه هرگاه تعداد بازرگانان خیلی زیاد شود، هسته مركزی توزیع نهایی كالاها كه ناشی از اتفاق آرای بازرگانان، روی شرایط مبادله است، به همان ترتیبی است كه در نظام قیمتها در شرایط رقابت كامل مشاهده میشود؛ این نظریه، از نظر طرفداران نظریه بازیها در اثبات وجود تعادل عمومی به روش والراس اهمیت فراوانی دارد.[12]
8. تخصیص بهینه؛ اجورث در مورد تخصیص بهینه منابع به استخراج جعبه اجورث پرداخت. [13]
9. مطلوبیت رتبهای؛ اجورث به همراه پارتو با توجه به اشكالاتی كه بر مطلوبیت عددی وارد شده بود؛ مطلوبیت رتبهای را جایگزین مطلوبیت عددی كرد. [14]
10. توازن اقتصادی؛ بازار كالاها و خدمات در كنار یكدیگر قرار داشته و قوانین تعیین قیمتها در آنها یكسان و عبارت از سه قانون است:[15]
1) برای همه محصولات یكسان در یك بازار، بیش از یك قیمت وجود ندارد؛
2) این قیمت، چنان است كه مقادیر عرضهشده و تقاضاشده را عینا بر یكدیگر منطبق ساخته و تسویه در بازار صورت میگیرد؛
3) با این قیمت، بالاترین تعداد ممكن خریدار و فروشنده ارضا میشوند.
11. نسبت تركیب عناصر مختلف در امر تولید تعادلی؛ مسئلهای كه در امر تولید از اهمیت برخوردار است، این است كه تولیدكننده، عناصر مختلف را چگونه تركیب نماید تا به تعادل برسد؟ شناسایی این برتری نسبت، مانند همه موارد تعادل، به این ترتیب است كه واحدهای كار یا سرمایه را میتوان كم و زیاد كرد؛ تا به حالتی برسند كه سودمندی نهایی هریك از آنها مساوی باشد. این قانون، به افزایش نامحدود كارگاهها پایان میدهد؛ زیرا كافی است كه تنها یكی از عوامل فروش (خواه زمین، سرمایه، نظارت یا بازار)، محدود گردد؛ تا دیگران نیز بهطور غیر مستقیم، محدود شوند یا تركیب كلی كارگاه، معیوب و پرخرج شود.[16]
[1]. بلاگ، مارک؛ اقتصاددانان بزرگ جهان، حسن گلریز، تهران، نی، 1375، ص4.
[2]. بلاگ، مارک؛ اقتصاددانان بزرگ قبل از كينز، غلامعلي فرجادي، بيجا، وثقي، 1375، ص121تا 123.
[3]. دادگر، یدالله؛ تاریخ تحولات اندیشه اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، 1383، چاپ اول، ص396.
[4]. همان، ص402.
[5]. هايلبرونر، رابرتل؛ بزرگان اقتصاد، احمد شهسا، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي،1370، ص195.
[6]. شومپیتر، جوزف آ؛ تاريخ تحليل اقتصادي، فريدون فاطمي، تهران، مركز، 1380، ج 3، ص99 و دادگر، یدالله؛ پیشین، ص402.
[7]. سالواتوره، دومینیك؛ تئوری و مسائل اقتصاد خرد، حسن سبحانی، تهران، نی، 1382، ص133.
[8]. همان، ص134و 138و 156.
[9]. بلاگ، مارک؛ اقتصاددانان بزرگ جهان، ص4.
[10]. همان.
[11]. همان.
[12]. همان.
[13]. دادگر، یدالله؛ پیشین، ص402.
[14]. همان.
[15].ژید، شارل و ريست، شارل؛ تاریخ عقاید اقتصادی، کریم سنجابی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1370، ج2، ص203 و 204.
[16].همان.