اخبار دانشگاهی کشور / بازاریابی 10 اسفند 1389 - 01 March 2011
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 41
فیزیوكراسی، در لغت بهمعنی تسلّط طبیعت در اصطلاح، آموزه اقتصاد ملی طبیعت میباشد. این کلمه، از دو واژه یونانی physis یا طبیعت و kratos یا قدرت طبیعت مشتق میشود.
فیزیوکراتها با نامهای "طبیعیّون" و "ارضیّون" نیز شناخته میشوند.[1]
فیزیوکراسی در تاریخ عقاید از دو جنبه قابل برسی است:
از جنبه اول، فیزیوکراسی بهمعنی حکومت فیزیوکراتها براساس قانون طبیعی است. روی این اصل، "قانون طبیعی"، اساس تفكّر علمی را در این مکتب تشکیل میدهد.[2] این مکتب در قرن 18 و همزمان با پیشرفت فنون و علم مكانیك بهوجود آمد. پس از فروپاشی نسبی سوداگرایان و در آستانه سال 1756 زمینههای ظهور مكتب طبیعتگرایان در فرانسه، بههمراه اندیشههای دكتر كنه فراهم شد و در همان سال، اوّلین مقالهی اقتصادی از وی منتشر شد. یكی دیگر از زمینههای ظهور فیزیوكراتها، اندیشههای سنّتی فئودالیسم و ناكارآمدی ناشی از دخالت وسیع دولت در اقتصاد، زمینه را برای بهوجود آمدن فیزیوكراتها آماده كرد.[3] نظام طبیعی، اساس فكر سیستم فیزیوكراتها بود. نظام طبیعی یك نظام اجتماعی، كه مخلوق خواستهی انسانها باشد، نیست؛ بلكه نظامی است حاكم بر اجتماع بشری؛ همانگونه كه قوانین طبیعی در علم فیزیك و زیستشناسی حاكم است.[4]
از جنبه دوم، فیزیوکراسی، عکسالعملی در مقابل مرکانتیلیسم و عقاید اقتصادی-اجتماعی فرانسه است.
نقش فیزیوکراسی در اقتصاد
فیزیوکراسی اوّلین مكتب اقتصادی است؛ كه به بیان قواعد علمی اقتصادی پرداخت و در شكلگیری اصول اولیّه نظام اقتصاد سرمایهداری، بیش از سایر مكاتب اقتصادی اهمیّت دارد. مبنای فكری این مكتب، بر پایه فلسفه "دئیسم" استوار است. براساس این فلسفه، خدا منشأ جهان هستی است. او عالم طبیعت را براساس قانونمندیهایی بهوجود آورده، كه طبق آنها، بهصورت خودكار به حیات خویش ادامه میدهد و پس از خلقت، در جریان عالم، هیچ دخالتی نمیكند. ارتباط خداوند با جهان هستی، مانند ارتباط ساعتساز و ساعت مصروف كلیسای شهر استراسبورگ فرانسه است.[5]
فيزيوكراتها با نگاه مطلقگرايانهای که داشتند، در واقع اولين بنيانگذار اقتصاد كلان محسوب ميشوند، اوّلين مباحث ماليه عمومي را سامان دادند، امور واقعي اقتصاد و امور مالي را تبيين كردند و در تكميل حلقههاي قبل از ظهور مكتب كلاسيك خيلي مؤثر بودند.
نظریهپردازان
مهمترین متفكران فیزیوکراسی که در گسترش اقتصاد، سهم مهمّی داشتند، عبارتند از:
1. دكتر كنه (1774-1694)؛ فراسو كنه پزشكی بود، كه بهعنوان بنیانگذار مكتب فیزیوكراسی معروف شده است. درسال 1756 میلادی، کنه اوّلین اثر علمی خود را در مورد اقتصاد در دایرةالمعارف بزرگ نوشت. او در سال 1758 میلادی، اوّلین تابلوی اقتصادی را كه در تاریخ بهعنوان جدول "داده-ستاده" میشناسند، طراحی كرد.[6] او جریان ثروت در اقتصاد را بهعنوان جریان گردش خون در بدن تشبیه كرده؛ كه بهصورت خودكار بدون نیاز به مداخله از خارج انجام میپذیرد.[7]
او همچنین در تابلو نشان داد، كه كشاورزی، تنها مولّدی است که باعث ارزش افزوده میشود. مفهوم نظری جدول اقتصادی آن است که تنها طبقه کشاورز، با کمک طبیعت میتواند "محصول ویژه" تولید کند و یک اقتصاد ایدهآل، تنها از فعالیّتی حمایت میکند، که مولّد باشد.
2. رابرت تورگو (1781-1728)؛ او یكی از چهرههای مشهور فیزیوكراسی است؛ كه در سال 1774 وزیر دارایی فرانسه شد. او معتقد بود كه دخالت دولت و پارلمان در امور اقتصادی، باید به كمترین سطح ممكن برسد و نیروی بازار میتواند، بهطور خودكار، تعادل اقتصادی را ایجاد نماید. تورگو تأثیر فراوانی در اندیشه آدام اسمیت(1790-1723)، پدر علم اقتصاد، داشته است. او برخلاف كنه معتقد به حفظ قوانین ربا و تثبیت نرخ بهره توسط دولت نبود. او همچنین نقش كلیدی در تبیین قانون بازدهی نزولی دارد.
3. ژول دوپوئه (1817-1739)؛ او نیز در گسترش تفكر فیزیوكراتها نقش دارد. وی بهطور صریح از آزادی تجارت بحث میكند. آراء وی در طرّاحی بحث تقاضا، نشان دادن مطلوبیّت و نزولی بودن شیب منحنی تقاضا، پیش از مارشال نمایان میشود. دوپوئه، در مجمع اندیشههای فیزیوكراتها، حركتی علیه اندیشهی سوداگرایان محسوب میشود.[8]
اصول مكتب فیزیوكراتها
1. نظام طبيعي؛ يكي از پايههاي اساسي انديشه فيزيوكراتها نظام طبیعی بود. کنه و پیروان او با استفاده از استدلال منطقی کل به جزء، به جستجوی قوانین کلّی حاکم بر پدیدههای اقتصادی پرداختند. پایههای این قوانین، براساس نظام طبیعی استوار بود و شرط لازم برای طرح این قوانین، بهصورت نظری، استفاده از علم اقتصاد بهشکل یک نظام جداگانه بود. بنابراین، فیزیوکراتها اقتصاد را از دستورات مذهبی و سیاست جدا کردند و معتقد بودند که علم اقتصاد باید بهصورت یک "علم تجربی" درآید.
2. تنظیم صنعت کشاورزی؛ بهبود در ظرفیت تولید در بخش کشاورزی در اجرای برنامه مالیاتی، یک مسأله مهم و اساسی بود. بر این اساس، آنها پیشنهاد کردند که در فعالیّتهای کشاورزی باید بیشتر، از روشهای سرمایهداری استفاده نمود. از اینرو این سیاست جدید، ایجاب مینمود که تعداد زیادی از مزارع کوچک، به کشاورزان سرمایهدار معدودی داده شود، تا آنها بتوانند روشهای تولیدی با صرفهتری را که تنها در مزارع وسیع قابل اجرا است، عملی کنند.
3. آزادي كسب و كار و عدم مداخله دولت؛ فیزیوکراتها معتقد بودند که بر اجتماعات بشری، تعادل و توازنی حکمفرماست؛ که منشا آن "نظام طبیعی" است. بنابراین، بهتر است اداره امور آنان بهطور دلخواه به خودشان واگذار گردد و تا آنجا که ممکن است، حق هرگونه مداخلهای از دولت سلب گردد. البته نباید تصور کرد، که بهنظر آنها وجود دولت بیهوده است؛ بلکه بدون آن زندگی اجتماعی دچار بینظمی و هرج و مرج میشود. تنها نکتهای که فیزیوکراتها مورد تأکید قرار میدادند، این بود که دولت از حدود وظایف ذاتی خود تخطّی نکند و با پیروی از قوانین طبیعی، قوانین مدوّن تنظیم نماید.
4. اهميّت انباشت سرمايه؛ فیزیوکراتها معتقد به ضرورت انباشت سرمایه و مولّد بودن بخش كشاورزي و تا حدودي بخش معدن بودند؛ چون زمین را منشأ ثروت اقتصادی میدانستند. زمین خاصیّت تولید اضافی بهنام "محصول ویژه" را دارد و با طرح جدول اقتصادی، کشاورزی را عنصر اصلی در تولید میدانستند.
5. رفورم مالياتی؛ این اصطلاح مالیاتی فرانسه در اواخر قرن هجدهم ارائه شد. از آنجا که فرانسه اقتصاد کشاورزی داشت و با توجه به مسائلی که بر سر راه وضع مالیات بر ثروت وجود داشت، طبیعتا درآمد دولت میبایست از محل مالیات بر زمین بهدست آید. لیکن موافق با سنّت قدیم فرانسه، روحانیّون از پرداخت مالیات معاف بودند. در نتیجه فشار پرداخت مالیات به طبقه کشاورز تحمیل میشد. فیزیوکراتها پیشنهاد کردند که افراد مختلف بههیچ وجه نباید از پرداخت مالیات بر زمین معاف شوند. از طرف دیگر یک نوع "مالیات واحد" باید جایگزین مالیاتهای گوناگون شود. بدین ترتیب، تمام مالکین(ارباب، روحانیّون و غیره)، نسبت به سهمی که از تولید "محصول ویژه" در صنعت کشاورزی دارند، باید مالیات بپردازند. منطق آن این بود که تنها بخش كشاورزي ميتواند مازاد توليد داشته باشد و لذا تنها بايد از محصولات كشاورزي، ماليات گرفت.
6. تجارت؛ فیزیوکراتها فعالیتهای بازرگانی را غیر مولّد میدانستند؛ زیرا معتقد بودند که این فعالیّتها صرفا متضمن مبادله ارزشهای مساوی است؛ بنابراین چون در تولید و خرید و فروش کالاهای صنعتی، محصول ویژه تولید نمیشود، چنین فعالیتهایی کمک نخواهند کرد. از طرف دیگر، معتقد بودند که چون در تجارت بینالمللی تقاضای کالای کشاورزی کاهش مییابد، ثروت کشورها کم میشود؛ ولی با اینحال، طرفدار آزادی در تجارت بینالملل بودند.[9]
7. كالاي لوكس؛ فیزیوکراتها با مصرف كالاي لوكس مخالف بودند؛ زیرا بهنظر آنها این امر، مانعی در سر راه انباشت سرمایه خواهد بود.
8. روش تحقيق؛ آنها گردش ثروت در جامعه را مورد تجزيه و تحليل قرار ميدادند.[10]
نكات مثبت اندیشههای فیزیوكراتها
1. ارائه یک نظام منسجم؛ فیزیوکراتها، نظام منسجمی ارائه دادند، كه بسیاری از صاحبنظران و سیاستمداران مثل كاترین امپراتور روس، گوستاو شاه سوم سوئد و ... تلاش كردند، آن را درك و در مواردی به آن عمل كنند.
2. توجه به بخش کشاورزی.[11]
3. سه اصل از اصول نظام اقتصاد سرمایهداری؛ سه اصل "تعادل اقتصادی خودكار"، "عدم مداخله دولت در امور اقتصادی" و "لیبرالیسم اقتصادی"، براساس مبنای فكری دئیسم در مكتب فیزیوكراتیسم شكل میگیرد.[12]
4. آزادی کسب و کار و آزادی مبادله؛ كه دو شعار اساسی سیاست اقتصادی و تجاری فیزیوكراتها در داخل و خارج بود، موجب گسترش و رونق امر تولید و تجارت گشت.[13]
نكات منفی و دشواریها
1) فیزیوكراتها افراد جامعه را به سه طبقه تقسیم كردند: "تولیدكننده"، كه فقط از كشاورزی و احیاناً از صیاد و كارگر معدن تشكیل میشد، "مالك و ارباب" و طبقه "بیحاصل"؛ كه عبارت بود از صنعتگران، تجار و ....[14] فیزیوکراتها فقط طبقه اول را منبع فیض و چشمه ثروت میدانند. عقیم دانستن تجارت و صنعت، فیزیوكراتها را مرتكب خطایی دیگر نمود.[15]
2) اصرار بر نوعی مالیات منحصر بهفرد و مطلق نمودن قانون طبیعی؛
3) دفاع افراطی از آزادی اقتصادی، تأكید بیش از حد بر منافع و مالكیت خصوصی؛
4) دخالت بسیار كم دولت در اقتصاد میتواند، توزیع درآمد و ثروت را بسیار ناعادلانه و بهزیان توده مردم سوق دهد.
پایان عمر فیزیوکراتیسم
دوران اوج این مكتب سال 1758 میلادی بود؛ ولی در سال 1776 با انتشار كتاب ثروت ملل آدام اسمیت(1790-1723)، پایههای مکتب به لرزه افتاد و میتوان گفت این سال، سال پایانی عمر فیزیوكراتها بوده است.[16]
[1]. تفضلی، فریدون؛ تاریخ عقاید اقتصادی، تهران، نی، 1372، چاپ اول، ص72-77
[2]. همان.
[3]. دادگر، یدالله؛ تاریخ تحولات اندیشههای اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، 1383، ص214.
[4]. نمازی، حسین؛ نظامهای اقتصادی، تهران، انتشار، 1387، چاپ پنجم، ص50.
[5]. قدیری اصل، باقر؛ سیر اندیشههای اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1364، ص50.
[6]. دادگر، یدالله؛ ص217.
[7]. نمازی، حسین؛ ص51.
[8]. دادگر، یدالله؛ ص220 ـ 217.
[9]. تفضلی، فریدون؛ ص72-77.
[10]. وحيدي، حسين؛ تاريخ عقائد اقتصادي، تهران، كتابخانه سنايي، بیتا، ج1، ص77ـ76.
[11]. دادگر، یدالله؛ ص216.
[12]. نمازی، حسین؛ ص52.
[13]. تفضلی، فریدون؛ ص77.
[14]. قدیری اصل، باقر؛ ص44.
[15]. وحیدی، حسین؛ ص80.
[16]. دادگر، یدالله؛ ص214.
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 44