اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق 10 اسفند 1389 - 01 March 2011
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 41
این واژه از ماده (ق و م) گرفته شده و معنايش طلب قيام از هر چيز است.به عبارت ديگر استدعاى ظاهر شدن تمامى آثار و منافع از هر چيز است. بنابراين، معناى استقامت طريق اين است كه راه، متصف به صفتی باشد كه غرض از راه همان وصف است و آن كوتاهترين خط ميان ما و هدف ما باشد و ما را دچار ترديد نسازد و به بيراهه نيندازد.همچنين استقامت آدمى در يك كار اين است كه از نفس خود بخواهد كه در باره آن امر قيام نموده آن را اصلاح كند، بطورى كه ديگر فساد و نقص به آن راه نيابد و به حد كمال و تماميت خود برسد.[1]
اسوههای استقامت در قرآن
راه اهل استقامت، صراط مستقیم است که خداوند بهترین بندگانش را به آن صفت شناسانده است:
«ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی.»[2]
از این رو پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان که بندگان نعمت یافته خدایند، اهل استقامت هستند و هر کس پیرو خدا و رسول او باشد، با آنان همراه میگردد و از استقامتکنندگان به شمار میآید.[3]
درسوره نساء اینچنین آمده است که:
«و آنان را به راه راست، هدایت میکردیم و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند،(در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آنها رفیقهای خوبی هستند.»[4]
عوامل استقامت
کمال برای هر انسانی، اعتدال و میانهروی در همه صفات باطنی و ظاهری است و نیز در کارهای او؛ خواه مربوط به شخص او بوده یا کاری گروهی باشد و همچنین سعادت و رستگاری جز با پایداری و استقامت در راه کمال حاصل نمیشود.[5]
رسیدن به پایداری به اموری است که در ذیل بدان اشاره میشود:
1- همراهی علم و عمل: اینکه علم و عمل را با هم دارا باشد و به یکی از آن دو اکتفا نکند.
2- حفظ تعادل سیرت و صورت در کارها: در کارها و اعمال خود میان حفظ ظاهر و باطن اعتدال را رعایت کند، نه اینکه در باطن پلید و ناپاک و در ظاهر نیکو جلوه کند، همچون شخص زشتی که با لباس زیبا عیب خود را پنهان میکند و نه اینکه در باطن گوهری باشد که ظاهرش آلوده به کثافات است، بنابراین سزاوار است ظاهر او آینه باطن باشد تا خوبیهای او را نمودار کند.
3- استمداد از علوم عقلی و نقلی و جمع میان آن دو: در علوم نیز بین علوم عقلی و نقلی جمع کند و از هر دوی آنها بهره ببرد و همچون کسانی نباشد که یا فقط بر ظواهر آیات محدود شده و از حقایق آنها چیزی نمیشناسند، و یا آنان که از آنچه حامل وحی و فرقان آورده، غفلت و بر عقل خود اکتفا کردهاند.
4- تعصب نورزیدن بر نظرات حکماء: در علوم عقلی نیز تعصب نورزد و بیدلیل بر نظر یکی از حکما جمود نداشته باشد، بین حکمت، کلام و عرفان میانهرو بوده و استدلال، برهان و پاکسازی نفس به وسیله عبادت را با هم انجام دهد.[6]
5- ایمان: ایمان درخت مردی و مردانگی را آبیاری میکند و انسان را به جمیع فضایل آراسته میسازد، از نظر امام صادق(ع) ایمان همیشه با استقامت همراه است کسی که ایمان دارد استقامت نیز دارد.[7]
امام صادق(ع) میفرمایند:
«کسی که ایمان دارد از آهن سخت، محکمتر و پایداریش بیشتر است، آهن هنگامی که داخل آتش میشود، تغییر میکند ولی مؤمن اگر کشته شود آنگاه زنده شود و باز، کشته گردد ایمانش پابرجا و دلش استوار و تغییر ناپذیر است.»[8]
6- میانهروی در حرکت به سوی هدف:راه دیگر به دست آوردن استقامت، این است که انسان به سوی مقصود، به طور اعتدال قدم برداشته و تندروی نکند، استقامت پیوسته با کندی و آرامی همراه است؛ چراکه استحکام و سرعت با یکدیگر تناسب معکوس دارند، هرچه قدم سریعتر برداشته شود استحکام عمل ضعیفتر میشود.[9]
امام صادق(ع) میفرمایند:
«شتاب همیشه با پشیمانی همراه است.»[10]
7- تلقین نفس: تلقین به نفس یکی از وسایل پیداکردن استقامت است.[11]
8- زندهبودن قلب: همانا پیمودن مسیر الهی با قلبی که در آن نور الهی جای نداشته و از حیات معنوی بهرهای ندارد، امکانپذیر نمیباشد و در صورتی میتوان به این مطلوب نایل شد که صاحب قلبی با حیات معنوی بود.
امام صادق(ع) میفرمایند:
«با زنده بودن و حیات قلب استقامت حاصل میشود.»[12]
9- استفاده از عقل: از آنجاکه مدرکات آدمی و آن قوهای را که در خود سراغ دارد و به وسیله آن خیر و شر و حق و باطل را تشخیص میدهد، عقل نامیده شده است و از طرفی استقامت در راه دین هم مداومت بر تمییز بین حق و باطل است به طوری که انسان در زندگی همیشه از آن دو یکی را برمیگزیند و انتخاب همیشگی حق، همان استقامت در راه حق و ثمره عقل است.
امام علی(ع) میفرمایند:
«استقامت ثمره عقل است»[13]
آثار استقامت
هر گاه انسان در کارهایش استقامت کرده و آن حالت اعتدال را رعایت کند، آثار ارزندهای را به دنبال خواهد داشت.برخی از آثار استقامت عبارتاند از:
1- کرامت نفس: انسان در اثر استقامت در هر کاری به مقصود نهایی آن خواهد رسید و همین امر باعث میشود که انسان در این راه هرگز احساس حقارت و خواری نکند.
امام علی(ع) در این باره میفرمایند:
«بر تو باد(پیمودن) راه استقامت که همانا آن(استقامتورزی) موجب کرامت تو میشود.» [14]
2- سلامت جسمی و قلبی: استقامت و پایداری در دین، ضامن سلامتی آدمی در جسم و قلبش است و اما بیشتر گرفتاریها و بیماریهایی که مردم دارند به جهت پایدار نبودن آنها در دین است.
امام علی(ع) در این رابطه میفرمایند:
«هر کس طالب سلامتی است، استقامت را بر خود ملزم کند.»[15]
3- آینده نیکو: انسانهایی که در دنیا، در راه خدا استقامت داشته باشند، در هنگام مرگ فرشتگان به استقبال ایشان میآیند و به آنان دلگرمی میدهند که از عذاب الهی ترسی نداشته باشند؛ چون گناهانشان آمرزیده و عذاب از ایشان برداشته شده است.[16]
خدای سبحان در قرآن میفرماید:
«به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است.»[17]
4- فزونی برکات الهی: خدای سبحان در این باره چنین میفرماید:
«و اینکه اگر آنها (جن و انس) در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان میکنیم.»[18]
در این آیه بسیاری آب، مثلی است که توسعه در رزق را میرساند؛ بدین معنا که اگر همه انسانها در تسلیم خدا بودن، استقامت ورزند، از برکت و روزی فراوان بهرهمند میشوند.[19]
انواع استقامت
1- پايدارى در راه خدا:پايدارى و استقامت بر اين عقيده كه خداى تعالى، پروردگار عالم است، عبارت است از پذيرفتن احكام خدا و اطاعت از فرمان حضرت بارى تعالى؛ پس اگر بعضى از فرمان هاى حق را گردن نهد و بعضى را نپذيرد، پايدارى نكرده و عمل بر طبق اقرار خود ننموده است؛ مثلا اگر نبوت را انكار بنمايد، پايدارى براقرار خويش ننموده و نيز چنين است اگر پيامبر را بپذيرد و وصى آن حضرت را نپذيرد، و همچنين بايد تمام ائمه طاهرين را قبول كند، هر كدام را نپذيرفت، استقامت بر گفته خود نكرده است.[20]
امام صادق(ع) در تفسیر استقامت در آیه شریفه (فصلت آیه30) میفرمایند:
«به امامت هر يك از ائمه(ع) يكى بعد از ديگرى معتقد باشد و فرمان ايشان را گردن نهد.»[21]
2- پایداری در عهد و پیمان: یکی از موارد استقامت و پایداری، وفادار بودن به عهد و پیمانی است که انسان میبندد.
خدای سبحان در مورد وفای به عهد میفرماید:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید؛ به پیمانها (وقراردادها) وفا کنید.»[22]
ريشه اين مطلب اين است كه بشر در زندگيش هرگز بىنياز از عهد و وفاى به عهد نيست، نه فرد انسان از آن بى نياز است و نه مجتمع انسان و اگر در زندگى اجتماعى بشر كه خاص بشر است دقت کنیم، خواهيم ديد كه تمامى مزايايى كه از زندگى اجتماعى خود استفاده مىكنيم و همه حقوق زندگى اجتماعى ما كه با تأمين آن حقوق آرامش مىيابيم، بر اساس عقد اجتماعى عمومى و عقدهاى فرعى و جزئى مترتب بر آن عهدهاى عمومى استوار است.بنابراین اگر به خود اجازه دهيم كه اين پيمانهاى عملى را بشكنيم، اولين چيزى را كه شكستهايم عدالت اجتماعى خودمان است كه ركن جامعه ما است.[23]
3- استقامت در تهذيب نفس: هر كسى به حسب محبت فطرى كه به خود دارد خواهان آن است كه مهذب، يعنى پيراسته از صفات رذيله و آراسته به صفات حسنه باشد ولى در اين فكر، استقامت ندارد؛ به اين معنا كه هيچ وقت اين فكر را به مرحله عمل نمى آورد يا اگر آن را به عمل نزديك نمود به كوچكترين مانع كه برخورد كند از آن دست برداشته و به همان حالت اوليه يا دو قدم عقبتر برمىگردد.فقط اشخاص معدودى هستند كه مىتوانند با پایداری زنجيرهاى موانع را بشكنند و خود را مهذب كنند.[24]
4- استقامت در تنگ دستى: این استقامت سه مرحله دارد:
مرحله نخست: تسلیم رضای خدا بودن، ناشکری نکردن و زبان اعتراض بر حضرت حق نگشودن است. هر مسلمانی میتواند به درجهای برسد که در منتهای فقر و بدبختی، دلش از خدای خود خشنود باشد و بر نعمتهای دیگر حضرت پروردگار سپاسگزار و به رحمتش امیدوار باشد.[25]
مرحله دوم: انسان در اثر فقر دست از ایمان و عقیده خود برندارد بلکه با همان تنگدستی زندگی کند و از راه حق منحرف نشود.[26]
مرحله سوم: نبرد با فقر است که باید با کوشش هر چه تمامتر، فقر را برطرف ساخت.[27]
5- استقامت در راه دانش: در راه تحصیل دانش، خارهای بسیار و رنجهای فراوانی است و کسانی که در این راه قدم برمیدارند به ناچار دچار آن خواهند شد، استقامت در این راه آن است که چنین موانعی، هر چند که بزرگ مؤثر هم باشند، نباید محصل و دانشجو را از هدف خود باز دارند.[28]
[1]-موسوی، سیدمحمدباقر؛ ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374ش، پنجم، ج11، ص62.
[2]-ترجمه آیت الله مکارم شیرازی، سوره حمد، آیه 6و7.
[3]-دائرة المعارف قرآن کریم، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، دوم، 1386ش، ج3، ص149.
[4]-ترجمه آیت الله مکارم شیرازی، سوره نساء، آیه 68و69.
[5]-نراقی، محمد مهدی؛ جامع السعادات، سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ج1، ص131.
[6]-همان .
[7]-آیت الله صدر، سیدرضا؛ استقامت، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1377ش، ص40.
[8]-مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بیروت، لبنان، 1404ق، ج64، ص303.
[9]-استقامت، ص64.
[10]-بحارالانوار، ج68، ص338.
[11]-استقامت، ص69.
[12]-محدث نوری، حسین؛ مستدرک الوسائل، آل البیت لاحیاءالتراث، 1408ق، اول، ج11، ص226.
[13]- تمیمی آمدی، عبدالواحد؛ غررالحکم، تبلیغات اسلامی، 1366ش، اول، ص53.
[14]- غررالحکم، ص93.
[15]-غررالحکم، ص287.
[16]-ترجمه تفسیر المیزان، ج17، ص591.
[17]-ترجمه آیت الله مکارم شیرازی، سوره فصلت، آیه 30.
[18]-همان، سوره جن، آیه 16.
[19]-موسوی همدانی، سید محمد باقر؛ ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374ش، پنجم، ج20، ص71.
[20]-استقامت، ص75.
[21]-کلینی، محمد؛ اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش، چهارم، ج1، ص220.
[22]-ترجمه آیت الله مکارم شیرازی، سوره مائده، آیه 1.
[23]-ترجمه تفسیر المیزان، ج5، ص259.
[24]-استقامت، ص177.
[25]-همان، ص120.
[26]-همان، ص123.
[27]-همان، ص126.
[28]-همان، ص197.
منبع : پژوهه
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 44