پرتال دانشگاهی کشور پرتال دانشگاهی کشور
University Portal of Iran




کلمات مرتبط

    نتایج کارشناسی ارشد 1402 نتایج ارشد 1402 دفترچه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد امریه سربازی استخدام تامین اجتماعی استخدام شرکت نفت استخدام آموزش و پرورش استخدام بانک پذیرش بدون کنکور منابع کارشناسی ارشد منابع دکتری استخدام شهرداری آگهی استخدام پليس استخدام نیروی انتظامی لیست همایش های بین المللی لیست سمینار لیست کنفرانس سالن همایش مقاله ISI دانشگاه پيام نور استخدام بانک پاسارگاد سازمان سما استخدام بانک شهر استخدام بانک گردشگری آگهی استخدام بانک صادرات استخدام بانک پارسیان پودمانی علمی کاربردی 1402 استخدام دولتی استخدام استانداری استخدام آتش نشانی استخدام وزارت نيرو استخدام ديپلم استخدام برنامه نویس استخدام حسابدار نمونه سئوالات کارشناسی ارشد نمونه سئوالات دکتری ارزشیابی مدرک دانشگاه پیام نور فراگير دانشپذير مدرک دیپلم مدرک کارشناسی انتخاب رشته کنکور سراسری 1402 عدح.هق daneshgah پردیس دانشگاهی شهریه دانشگاهها آگهی استخدام تهران azad karshenasi arshad kardani peyvasteh azmoon konkoor mba مجازی mba یکساله مدرک mba
 اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق          10 اسفند 1389 - 01 March 2011


مقصود از بیهوده­گویی، به زبان آوردن سخنی است که فایده مجاز و مشروع دنیوی یا اخروی، مادی یا معنوی، عقلایی یا شرعی نداشته باشد و به طور کلی سخن گفتن از آنچه برای گوینده بهره­ای ندارد، بیهوده­گویی است که از آن به شهوت کلام نیز تعبیر شده است.[1]
اقسام بیهوده­گویی
1-سخن­گفتن درباره موضوع بی­فایده:گاه انسان از موضوعی سخن می­گوید که هیچ فایده­ای برای او ندارد، اگر چه ممکن است، همان موضوع برای برخی مفید باشد، مانند: سخن­گفتن از رنگ چشم و موی دیگران که برای بیشتر افراد بی­فایده است.[2]
رسول خدا(ص) در حدیث طولانی معراج می­فرماید:
«(دیدم)که دوزخ هفت در داشت، بر هر دری سه جمله نوشته بود. بر در پنجم نوشته بودند: در آنچه بیهوده است، بسیار سخن نگو که از رحمت خدا ساقط می­شوی.»[3]
2-سخن زیادی:سخن بیش از اندازه، اگر چه درباره موضوعی سودمند هم باشد، از اقسام کلام بیهوده به شمار می­رود، البته روشن است که مقصود از آن، توضیح یا تکراری که جهت درک بهتر ارایه می­شود، نیست.[4]
رسول خدا(ص) می­فرمایند:
«خوشا به حال کسی که زیادی کلامش را نگاه دارد و زیادی مالش را انفاق کند.»[5]
3-سخن نابجا:سخن کافی و به اندازه درباره موضوع سودمند اگر بیرون از جایگاه مناسبش گفته شود، از اقسام کلام بیهوده شمرده می­شود مانند: اقامه برهان­های دشوار برای شنونده­ای که سواد کافی ندارد، یا سخن­گفتن با افرادی که از فرط خستگی توان گوش سپردن به سخنان گوینده را ندارند.[6]
امام صادق(ع) می­فرمایند:
«بسیاری از سخنان مفید را ترک کن تا برای آنها جایگاهی مناسب بیابی، چه بسا گوینده­ی بحقی که در جایگاه نامناسب سخن می­گوید و در سختی قرار گرفته، نابود می­شود.»[7]
ریشه­های بیهوده­گویی[8]
1-کنجکاوی بی­جا:اشتیاق و حرص داشتن به چیزهایی که فقط سرگرم کننده است ولی فایده ندارند، باعث بیهوده­گویی است مانند: بیماری که در مطب دکتر به جای پرسش از راه بهبودی، از وسایل پزشکی او سوال کند.
2-علاقه­ی فراوان و صمیمیت:شدت علاقه به دیگری موجب پیدایش میل فراوان به سخن گفتن با او می­شود که این می­تواند انسان را به بیهوده­گویی و پرگویی وادارد.
3-وقت گذرانی:گاه انسان گمان می­کند که وقت زیادی دارد وبا سخن ­گفتن می­تواند آن را پر کند بنابراین به سخن­گفتن درباره هر چیزی می­پردازد تا وقتش بگذرد.
4-حب جاه(جلب توجه):سخن­گفتن گاهی برای جای­گرفتن در دل دیگران است که در این حال، فرد با حرف­زدن می­کوشد توجه دیگران را به خود جلب کند، تا مردم به ارتباط با او تمایل نشان دهند.
پیامدهای زشت بیهوده­گویی[9]
1-تباه شدن عمر: کم­ترین زیان کلام بیهوده برای شخص گوینده، تباه شدن عمر اوست که بزرگ­ترین سرمایه زندگی او شمرده می­شود؛ چرا که انسان می­تواند از این بخش زندگانی، برای جهان آخرت خود توشه بردارد ولی با گفتن سخنان بیهوده هیچ فایده دنیوی و اخروی به او نرسیده، فرصت از بین می­رود.
2-حقارت در اجتماع: سخن انسان نشانه شخصیت درونی اوست، پس اگر گفتار او بی­فایده و بیهوده­ باشد، شخصیت او نیز نزد دیگران حقیر خواهد شد.
امام علی(ع) می­فرمایند:
«سخن بگویید تا شناخته شوید، همانا(شخصیت) انسان در پشت زبانش پنهان است.»[10]
3-زمینه­سازی برای گناهان زبانی: سخن بیهوده، زمینه ورود انسان به وادی گناهان زبان را فراهم می­سازد؛ زیرا بیهوده­گویی از شهوت کلام سرچشمه می­گیرد و این اشتها به سخن­گفتن خطرهایی چون غیبت، دروغ، تهمت و... را درپی­دارد.
پیامبر اسلام(ص) می­فرمایند:
«کسی که بسیار سخن گوید، خطایش فراوان می­شود و کسی که خطایش فزونی یابد، گناهانش بسیار می­گردد و کسی که گناهانش فراوان شود، دوزخ برای او بهتر است.»[11]
4-از دست دادن امور مفید: هنگامی­که انسان به امور بی­فایده سرگرم می­شود از آنچه مفید و سودمند است، باز می­ماند.
امام علی(ع) فرموداند:
«هر کس خود را به چیزی که به کارش نیاید سرگرم سازد آنچه را که به کارش آید از دست می­دهد.»[12]
5-نابودی خرد:عقل، انسان را به پیشرفت و کمال فرا می­خواند، سرگرم شدن به امور زاید و بی­فایده حرکتی در جهت خلاف دستور عقل بوده، موجب نابودی آن می­شود.
امام علی(ع) می­فرماید:
«ضایع شدن عقل­ها در جستجوی کارهای زاید است»[13]
6-قساوت قلب:دوری از یاد خدا دل را سخت می­کند و حاصل بیهوده­گویی و زیاده­گویی در آنچه که فایده ندارد و به کار نیاید، کاهش ذکر خدا و سرانجام آن، قساوت قلب است.
رسول خدا(ص) می­فرماید:
«سخن در غیر یاد خدا را زیاد نکنید، همانا سخن بسیار در غیر یاد خدا، دل را سخت می­کند.»[14]
درمان بیهوده­گویی[15]
درمان بیهوده­گویی از دو راه علمی و عملی ممکن است:
راه علمی:دقت در پیامدهای سخن بی­فایده و یادآوری مستمر آنها، سبب ترک این عادت ناشایست می­شود، آن گاه که انسان به اهمیت نقش سخن در زندگی آگاه شود، دیگر به گفتار بی­فایده روی نخواهد آورد.
امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) می­فرماید:
«هر کس جایگاه سخنش را در میان رفتارش بشناسد، گفتارش جز در امور مفید کم می­شود»[16]
راه عملی: سرگرم شدن به کارهای مفید و سودمند کوششی مناسب برای ترک عادت بیهوده­گویی است؛ زیرا پرداختن به بیهوده­گویی انسان را از کارهای سودمند بازداشته است، پس برای ترک آن باید به ضدش عمل کرد.
پرداختن به ذکر، دعا، مسایل علمی و ارشاد و تربیت و تلاش برای کسب روزی حلال از جمله اموری است که انسان را از بیهوده­گویی دور می­سازد.
امیر مؤمنان علی(ع) می­فرماید:
«کسی آنچه را که به کارش آید کنار گذارد، در آنچه به کارش نیاید، قرار می­گیرد.»[17]


[1]-آیت الله تهرانی، مجتبی؛ اخلاق الهی، وزارت فرهنگ­و­ارشاد اسلامی، 1384ش، چهارم، ج4، ص322.
[2]-همان، ص323.
[3]-نوری، حسین؛ مستدرک الوسایل، آل البیت لاحیاء التراث، 1408ق، اول، ج13، ص126.
[4]-اخلاق الهی، ج4، ص323
[5]-ورام بن ابی فراس؛ مجموعه ورام، انتشارت مکتبه الفقیه، ص108.
[6]-اخلاق الهی، ج4، ص323.
[7]-مستدرک الوسایل، ج9، ص27.
[8]-اخلاق الهی، ج4، ص329.
[9]-همان، ص330.
[10]-فیض الاسلام، علینقی؛ ترجمه و شرح نهج­البلاغه، انتشارات فقیه، اول، 1380ش، ص1272، حکمت384.
[11]-فیض کاشانی، محجه البیضاء، ج5، ص196.
[12]-تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد؛ غررالحکم، تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1366ش، اول، ص477.
[13]-همان، ص476.
[14]-بحارالانوار، ج68، ص281.
[15]-اخلاق الهی، ج4، ص334.
[16]-کلینی، محمد؛ دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش، چهارم، ج2، ص116.
[17]-غررالحکم، ص477.


منبع : پژوهه

خبرنامه - شبکه های اجتماعی