اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق 10 اسفند 1389 - 01 March 2011
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 41
از صفات زشت و ناهنجاري كه راحتي وآسايش انسان را سلب مي كند و او را در نظر ديگران بياعتبار جلوه ميدهد، عيبجويي است. اين خوي شرم آور به كلنگي ميماند كه كسي آنرا به دست گرفته و براي ويران كردن بنای برادري، محبت، يگانگي، صفا وصميميت مدام كوشش ميكند.
در مقابل اين صفت خبيثه، عيب پوشي كردن قرار دارد که از بزرگترين شاخصههاي خيرخواهي است و از آن تعبير به ستر عيوب ميشود. ستر به معناي پوشاندن چيزى[1]است و عيب، نقصان در ذات چيزي يا در صفتي[2] است و در اصطلاح، عيب پوشي، پرده بر بديهاي مردم افكندن[3] است.
فضيلت عيب پوشي
در فضيلت وشرافت عيب پوشي و پرهيز از عيبجويي، روايات بسياري ذكر شده است كه به بيان پارهاي از آنها ميپردازيم:
-امام رضا(ع) درپاسخ مردى كه از برادرش شكوه ميكرد فرمود:
«... پردهپوشى كن و بر عيوبش روكش افكن..»[4]
-امير المؤمنين(ع) فرمود: خوشا بحال آن كس كه از عيب ديگران چشم بپوشد و به عيبهاى خود نگاه كند.[5]
-امام علي(ع) ميفرمايند: اى بنده خدا! در گفتن عيب كسى شتاب مكن. شايد خدايش بخشيده باشد و بر گناهان كوچك خود ايمن مباش؛ شايد براى آنها كيفر داده شوى! پس هر كدام از شما كه به عيب كسى آگاه است به خاطر آنچه كه از عيب خود مىداند بايد از عيب جويى ديگران خود دارى كند.[6]
-حضرت عيسى(ع) به اصحابش فرمود: بگوئيد ببينم اگر كسى ببيند گوشهاى از جامه برادرش (در خواب) كنار رفته و عورتش نمايان شده، بقيه را هم عقب مىزند يا آن را مىپوشاند؟ گفتند: البته آن را مىپوشاند. فرمود: ابدا، شما جامه را يكباره عقب مىزنيد. آنها فهميدند كه سؤال جنبه مثال دارد. گفتند: يا روح اللَّه، مقصد چيست؟ فرمود: اين مثال مردى است كه از برادرش عيبى بيند و نپوشاند. [7]
ستار العيوب بودن خداوند
در فضيلت وشرافت عيب پوشي همين بس كه يكي از اوصاف خداي سبحان است. پس بايد نگريست كه چگونه خداوند بر امر گناهكاران در دنيا وآخرت پرده ميافكند.
امام رضا(ع) ميفرمايند:
«بر مؤمن سزاوار است كه از پروردگار و پيامبر و امام خود سه خصلت را بياموزد: خصلتى كه از پروردگار بايد بياموزد، عيب پوشى و كتمان است...»[8]
پس به فرموده امام صادق(ع) گوش فرا داده و هيچ كس را رسوا مكن؛ چرا كه «ستّار العيوب» قبايح تو را از غير پوشانيده و كسى را به او مطّلع نكرده، تو نيز به حكم «متخلّق به اخلاق الهي شدن» عيب كسى را فاش مكن و عيبپوش باش.[9]
شرط عيب پوشي
پردهپوشى در كارهاى حرام با نهي از منكر منافات ندارد ولى اگر نهى از منكر متوقف بر آن باشد كه آن امر فاش شود بقول مشهور فاش كردن آن جائز است و بلكه واجب است؛ زيرا همه جا عيبپوشى ارزش نيست، گاهى بايد افشاگرى كرد[10]و عيب پوشي در موردى است كه عيوب پنهانى سرچشمه مشكلات اجتماعى نگردد كه در آنجا وظيفه افشاگرى به ميان مىآيد.
عيب پوشي وجه تمايز نفاق وايمان
از جمله وجه تمايز نفاق و ايمان، عيب پوشي است. در روايات عيب پوشي را از صفات مؤمن دانسته[11] و پردهدري و عيبجويي را صفت اهل نفاق[12] برشمردهاند.
موارد عيب پوشي
1-عيب پوشي مؤمن
امام باقر(ع) فرمود: مؤمن به مؤمن حق واجب دارد كه تا هفتاد گناه كبيره بر او پرده پوشى كند.[13]
2-عيب پوشي همسايه
امام سجاد(ع) مي فرمايند: امّا حق همسايه تو آنست كه در پشت سرش آبرويش را نبرى... و اگر از او چيز ناشايستهاى سراغ دارى آن را پردهپوشى كنى... .[14]
3-عيب پوشي خردسالان
امام زين العابدين(ع) فرمودند : حق خردسال اين است كه بر او رحمت آرى... از خطايش بگذرى و پردهپوشى كنى... كه اين خود سبب بازگشت (و اصلاح حال) اوست.[15]
4-عيب پوشي از كسي كه مقام فرد را حفظ كرده است.
از جمله وصيت امير المؤمنين(ع) به محمد حنيفة این است:
...پاداش كسى كه مقام تو را حفظ كرده اين نيست كه حق او را ضايع گردانى و يا در برابر پردهپوشيهاى او با او بد رفتارى كنى.[16]
5-عيب پوشي سائل
امام سجاد(ع) ميفرمايند: حق سائلى كه صدق نيازمنديش را بفهمى اينست كه به او چيزى بدهى و اگر در صدق او شك دارى و سابقه تهمت دارد به او توجه مكن كه مبادا كيد شيطان باشد و تو را از خط خود باز دارد و تو را از قرب پروردگارت منحرف كند ولى بر او پردهپوشى كن... .[17]
عيب پوشي از جمله صفات رهبر
امام علي(ع) به مالك اشتر در رابطه صفات رهبر ميفرمايند :
... هر كس از رعايا نسبت به مردم عيبجوتر است او را از خود دور كن و دشمن بدار. زيرا طبعا در مردم عيبهائى است كه بايستی والى بيشتر از ديگران آنها را بپوشد. در مقام مباش كه عيب آنها را بدانى؛ زيرا هر چه را دانى بايد آن را اصلاح كنى ولى آنچه از تو پنهان است خداوند ميفرمايد تا ميتوانى بديها را بپوش تا خدا عيب پوشى را بر تو آسان كند.[18]
پس از صفات يك رهبر آگاه، عيبپوشى و بازگذاشتن راه عذر و توبه مردم است[19].
آنچه عيب را مي پوشاند
1- شكيبايى، پوشاننده عيبهاست. [20]
2- پرسش كردن، وسيله پوشاندن عيبهاست.[21]
3-آن كس كه لباس حياء بپوشد، كسى عيب او را نبيند.[22]
4- عيب تو تا آنگاه كه روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است[23].
5-هر كه جامه علم و دانش بر تن كند، عيوبش از چشم مردم نهان شود[24].
6-پرده بديها، خاموشى است[25].
7- پرده عيبها، عقل است. [26]
8- مسالمت با مردم، عيبها را مىپوشاند.[27]
علل وانگيزه عيب پوشي
1-رضاي خداوند:
حضرت رسول اكرم(ص) ميفرمايند: خداوند باحيا و پردهپوش است و حيا و پردهپوشى را دوست دارد.[28]
2- جنبه عمومى و همگانى پيدا نكردن گناه [29]
حضرت على(ع) فرمود: اگر مؤمنى را بيابم (و ببينم) بر كار بد و گناهى مشغول است همانا او را به لباس خود و يا به لباس او ميپوشانم. (مقصود آنست كه شخص داراى ايمان اگر گناهى در خلوت و پنهانى انجام ميدهد و كسى او را در آن حال ببيند نبايد عمل او را آشکار سازد و بر كسى ديگر خبر كند بلكه بايد پردهپوشى نمايد؛ زيرا اين خود گناه بزرگى است[30] و در قرآن كريم از آن نهى شده و وعده عذاب به كسانى كه مرتكب اين معصيت كبيره شوند داده شده است:
«كسانى كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم باايمان شيوع يابد، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت است»[31]
3- پوشاندن عيب خود:[32]
به حكم عقل چون آدمي نميپسندد كه عيب او بر همه آشكار شود لذا بايد عيب پوش مردم باشد تا خداوند متعال نيز عيب پوش او باشد. در روايتي مردي به پيامبر خدا(ص) عرض كرد: دوست دارم خداوند عيبهاي مرا بپوشاند. حضرت فرمودند: عيبهاي برادرانت را بپوشان.[33]پس انسان به خاطر آنچه از خود سراغ دارد بايد عيب برادرش را بپوشاند.
4- انجام وظيفه خود در برابر مؤمن [34]
و...
آثار عيب پوشي
1-آمرزش الهي
حضرت رضا(ع) مي فرمايند: «...و آن كس كه گناه را پنهان مىدارد مشمول آمرزش الهى است»[35]
2-وارد شدن بر بهشت
رسول خدا(ص) فرمودند: هيچ فردي، عيبي از برادر مسلمانش نبيند كه آن را بپوشاند، مگر اينكه به بهشت درآيد.[36]
3-پوشانده شدن عيوب او در قيامت
از پيامبر اكرم(ص) روايت شده است كه فرمود: «هيچ بندهاى عيب بندهاى را پوشيده نمىدارد مگر آنكه خداوند به روز قيامت عيب او را پوشيده مىدارد.» [37]
4- پوشانده شدن عيوب او در دنيا وآخرت
پيامبراسلام(ص) ميفرمايند: هر كه عيب برادرش را بپوشد خدا در دنيا و آخرت عيوبش را به پوشاند.[38]
5-عيب پوشي همانند نجات دادن دختر زنده به گور شده
رسول خدا(ص) فرمودند: هر كس زشتكاري مؤمني را بپوشاند، چنان است كه دختر زنده به گور شدهاي را نجات دهد.[39]
6- عيب پوشي همانند زنده كردن مرده
پيامبراسلام(ص) ميفرمايند: اگر كسى عيب مسلمانى را بپوشاند، چنان است كه گويى مردهاى را زنده كرده است.[40]
7-اصلاح و بازگشت از گناه[41]
آثار عدم عيب پوشي
1-مشمول غفران الهي نشدن
رسول خدا(ص) فرمود: «همه امّت من بخشش مىيابند، جز پردهدران...[42]
2-فاش شدن عيوب او توسط خداوند
امام علي(ع) ميفرمايند: هر كه دنبال عيبهاي مردم بگردد، خداوند عيبهاي او را بر ملا سازد.[43]
3-ذليل شدن
حضرت رضا(ع) ميفرمود: " آن كس كه گناه را نشر دهد مخذول و مطرود است.[44]
4-در حكم آغاز كننده آن زشتي بودن
از امام صادق(ع) روايت شده است: رسول خدا(ص) فرمود: «اگر كسى زشتى را آشكار سازد، همچون آغازگر آن است»[45]
5-محروم شدن از دوستي دلها
امام علي(ع) ميفرمايند: هر كه در عيبهاى نهانى مردم تفحّص كند، خدا او را از دوستى دلها محروم گرداند.[46]
[1] - راغب اصفهاني،حسين بن محمد؛ ترجمه وتحقيق مفردات الفاظ قرآن، خسروى حسينى سيد غلامرضا، تهران، انتشارات مرتضوى،1375 ش، دوم، ج2، ص 183
[2] - مصطفوى،حسن؛التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب،1360 ش ، ج8، ص271
[3] - نراقي،ملا احمد؛معراج السعاده ،قم،زهير،1386ه.ش،اول ، ص429
[4] - مجلسي ،محمد باقر؛آداب معاشرت- ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، محمد باقر كمرهاى، تهران، اسلاميه،1364 ش، اول،2جلد،ج1،ص 58
[5] -- علامه مجلسي؛ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، عزيز الله عطاردى، تهران، انتشارات عطارد،1378 ش ، ج1 ،ص 499
[6] - سيد رضي؛ نهج البلاغة، محمد دشتى، قم، مشهور،1379 ش، اول، خطبه 140 ، ص 259
[7] - حسن بن شعبه حرانى؛تحف العقول، احمد جنتى، تهران، مؤسسه امير كبير، اول،1382 ش،ص811
[8] - سيد نعمت الله جزائرى،قصص الأنبياء( قصص قرآن)،فاطمه مشايخ ،تهران،انتشارات فرحان ،اول،1381 ش،ص817
[9] - منسوب به امام جعفر صادق عليه السلام؛ مصباح الشريعة، عبد الرزاق گيلانى،تهران، پيام حق،اول،1377 ش،ص70
[10] -. قرائتى محسن ؛ تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن،1383 ش، يازدهم، ج5 ، ص : 69
[11] - علامه مجلسى؛اخلاق اسلامى- ترجمه جلد پانزدهم بحار الانوار،محمد باقر كمرهاى، تهران، مهر،اول
،ص 293
[12] - ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار ، ج2 ،ص 423
[13] ثقة الإسلام كلينى،اصول كافى ،محمد باقر كمرهاى، قم، انتشارات اسوه، سوم، 1375 ش،ج4،ص : 611
[14] - طبرسى، رضى الدين حسن بن فضل ؛ مكارم الأخلاق، سيد ابراهيم مير باقرى، تهران،فراهانى، دوم، 1365 ش، ج2 ،ص338
[15] - تحف العقول-ترجمه جنتى ص : 415
[16] - شيخ صدوق،كتاب المواعظ ،عزيز الله عطاردى، تهران،مرتضوى،اول،ص 65
[17] - آداب معاشرت-ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار ج1 ص 7
[18] - شيخ صدوق ،خصال، محمد باقر كمرهاى، تهران ،انتشارات كتابچى، اول،1377 ش، ج2 ص 75
[19] - تفسير نور ، ج5 ،ص 92
[20] - نهج البلاغة-ترجمه دشتى، ص : 625، حكمت 6
[21] - همان
[22] - همان ،ص : 677حكمت 223
[23] - همان، ص : 635حكمت 51
[24] - تحف العقول-ترجمه جنتى،ص : 311
[25] - خوانساري، جمال الدين؛ شرح آقا جمال الدين خوانساري بر غرر الحكم، دانشگاه تهران، 1366 ش، 7 جلد، ،ج4 ،ص 390
[26] - شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم ، ج4 ،ص 389
[27]- علامه مجلسى؛بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ،تهران ،اسلاميه، مختلف ،42 جلد، ج66 ،ص 332
[28] - پاينده، ابو القاسم ؛ نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول ص، تهران، دنياى دانش، چهارم، 1382 ش، ص294
[29] - مكارم شيرازى، ناصر ؛تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية،1374 ش، اول ، ج14، ص406
[30]- آشتيانى ،ميرزا احمد؛طرائف الحكم يا اندرزهاى ممتاز،تهران، كتابخانه صدوق ،سو م ،1362 ش،ج2 ، ص 38
[31] - سوره نور ،آيه 19 إنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ
[32] - تحف العقول-ترجمه جنتى ، ص 143
[33] -محمدي ري شهري ،محمد؛ميزان الحكمه،قم،دارالحديث،اول،1377ش، ج9 ،ص4221
[34] - اصول كافى-ترجمه كمرهاى ، ج4، ص : 611
[35] - شيخ كليني؛اصول كافى،حاج سيد جواد مصطفوى، تهران، كتاب فروشى علميه اسلاميه،اول، ج4،ص 160
[36] - نراقي ،مولامهدي ؛علم اخلاق اسلامي(ترجمه كتاب جامع السعادات)،ترجمه سيد جلال الدين مجتبوي،انتشارات حكمت،1366ه.ش،اول، ج2،ص363
[37] - خرمشاهى، بهاء الدين – انصارى، مسعود؛پيام پيامبر، تهران، منفرد،اول،1376 ش،ص591
[38] - آيت الله مشگيني ،نصايح ،احمد جنتى، قم، الهادى، بيست و چهارم،1382 ش ،ص 22
[39] - ميزان الحكمه ،ج9، ص4221
[40] - پيام پيامبر ، ص 697
[41] - تحف العقول-ترجمه جنتى ، ص 415
[42] - پيام پيامبر،ص591
[43] -شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج5، ص 371
[44] - اصول كافى-ترجمه مصطفوى،ج4،ص 160
[45] - پيام پيامبر ، ص 593
[46] - شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم ، ج5 ،ص 371
منبع : پژوهه
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 44