اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق 10 اسفند 1389 - 01 March 2011
ذکر در لغت به معنای یاد کردن، گفتن، بیان کردن، به زبان جاری کردن که مقابل صمت (سکوت) است[1]و در اصطلاح خارج شدن انسان از غفلت و فراموشی یاد خدا به سبب گفتار و اعمال مخصوص گفته میشود.
ذکر غذای روح است و روح انسان را صیقل میدهد و نه تنها منافات با زندگی روزمره انسان ندارد بلکه یک ضرورت جدانشدنی میباشد.
فضیلت یاد خدا:
یاد خدا باعث میشود دل انسان صفا پیدا کند و موجب تصفیه روح و خالص گشتن او از رذائل و آزادی انسان از قید اسارت نفس شود. یاد خدا برای انسان آرامش به ارمغان می آورد:
«آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش می یابد»[2]
پیامبر اعظم(ص) میفرمایند: «آیا به شما نگویم که بهترین و پاکیزهترین اعمال شما نزد خدایتان چیست؟ درجات شما را بیش از هر چیز دیگر بالا میبرد و از درهم و دینار براینان بهتر است و حتی از اینکه با دشمنان روبهرو شوید و بکُشید و کشته شوید ارزشمندتر است؟ عرض کردند: بگویید ای رسول خدا! فرمودند:
«بسیار به یاد خدای عزیز بودن»[3]
در قرآن هدف از نماز ذکر خداوند معرفی شده است:
«... وأقم الصلاة لذکری[4] و نماز را به جهت یاد من به پای دار»
در حقیقت از نظر قرآن ذکر دارای مفهوم و حقیقتی است که نماز با همه اهمیتش برای آن ابزاری بیش به شمار نمیآید».[5]
حقیقت ذکر خدا:
«چه بسا ما ذکر را در گفتن «الحمدلله» یا تسبیحات اربعه منحصر میکنیم؛ در صورتی که همه این الفاظ حاکی از ذکرند و ذکری که بدان تأکید شده، یاد خداوند و توجه قلبی به اوست. در واقع ذکر لفظی لباسی است برای ذکر قلبی و ذکر قلبی لُبّ و مغز آن است. پس اذکار زبانی مقدمه یاد و ذکر قلبی و درونی است و مسلماً باید مورد توجه قرار گیرند».[6]
امام صادق(ع) به یکی از اصحابش میفرمایند:
«آیا تو را از سخت ترین چیزی که خداوند بر بندگانش واجب کرده است آگاه نکنم؟... به یاد خدا در همه حال باشی، منظور من از یاد خدا، گفتن سبحان الله و الحمدالله و لااله الالله و الله اکبر نیست. اگرچه اینها هم ذکر است اما منظور به یاد خدا بودن در هنگام روبرو شدن با اطاعت یا معصیت خداست.»[7]
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
«هرکس خدای عزوجل را فرمان برد خدا را یاد کرده است؛ هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش اندک باشد.»[8]
از حدیث شریف استفاده میشود که جوهره ذکر خداوند، اطاعت از فرامین الهی است وآن ذکری که پشتوانه اش عمل صالح نباشد، ذکر حقیقی نیست و فقط محدوده زبان را شامل میشود و به دل رسوخ نکرده است.
انواع ذكر:
ذكر خدا انواعى دارد كه برخى از آنها را در زير مىآوريم:
الف- ذكر زبانى؛ ذكر زبانى به جا آوردن حمد و ثناى الهى، نجوا كردن (آهسته حرف زدن)، درد دل كردن، درخواست كمك از درگاه خداى سبحان و پناه بردن از شر شياطين انس و جن به آن بارگاه مقدس است. «ذكر زبانى گرچه ازتمام مراتب ذكر، نازلتر است ولى در عين حال مفيد فايده است. زيرا كه زبان در اين ذكر به وظيفه خود قيام كرده و به علاوه ممكن است اين تذكّر پس از مداومت و قيام به شرايط آن، اسباب باز شدن زبان قلب نيز بشود».[9]
ب - ذكر قلبى؛ ذكر قلبى همان توجه قلبى به خداى سبحان است كه دل را صيقل داده، انسان را از قيد اسارت نفس مىرهاند. اگر قلب به ياد حق، عادت كرد و با آن عجين شد، انسان را دگرگون مىكند؛ بطورى كه حركات و سكنات همه اعضا، با ذكر حق انجام مىگيرد و برخلاف وظايف، امرى انجام نمىدهند. كاملترين مراتب ذكر نيز همين است كه در همه مراتب انسانى، جارى شده و حكمش ظاهر و باطن و نهان و آشكار را دربر گيرد و اگر ذكر زبانى نيز از نظر مكتب اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است كه زبان قلب گشوده شود و بحدى برسد كه زبان، چشم، گوش و ساير اعضاى بدن از قلب پيروى كنند تا بدين وسيله دل براى ورود صاحب منزل، پاكيزه گردد.
امام خمينى قدس سرّه مىنويسد:«... پس اگر طالب كمالات هستى، قلب را عادت بده به تذكّر محبوب...» [10]
ج- ذكر عملى؛ ذكر عملى آن است كه انسان در عمل، خدا را شاهد اعمال و رفتار خود بداند. اين نوع ذكر در آيات قرآن، به تعابير گوناگون، در مورد اعمال انسانى به كار رفته است چنانکه قرآن کریم میفرماید:
«هر کس به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند»[11]
ثمرات ذکر خدا:
1 . رسیدن به رستگاری؛ یکی از ثمرات یاد خدا این است که انسان را در دنیا و آخرت به رستگاری میرساند. زیرا یاد خدا بالاترین سرمایه است و کسی که یاد خدا را در گفتار و رفتارش جاری کند از این سرمایه بزرگ بهره مند است و مانعی برای رسیدن به کمال نخواهد داشت.
قرآن کریم میفرمایند:
«خدا را بیشتر یاد کنید تا رستگار شوید»[12]
حضرت علی(ع) نیز میفرمایند:
«مداومت بر ذکر، غذای روح و کلید رستگاری و پاکی است».[13]
2 . حیات دل؛ اگر انسان چند دقیقه نفس نکشد، خواهد مرد. زیرا هر لحظه به هوا نیاز دارد و هیچ لحظهای نیز نیست که به دلش خطور کند که از تنفس کردن خسته شده است. یاد خدا هم تنفس دل است و دل انسان با یاد خدا زنده است و اگر بخواهیم دلمان زنده بماند باید در هر لحظه به یاد خدا باشیم.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند:
«با یاد خدا دلها زنده میشوند و با فراموش کردن او میمیرند.»[14]
3 . صیقل یافتن دلها؛ اگر بخواهیم دلمان صیقل یابد و حقیقت در آن نمایان شود و نور رحمت الهی درآن بتابد، تنها یاد خداست که میتواند چنین اثری داشته باشد.
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«خدای سبحان یاد خویش را صیقل دهنده دلها قرار داده است، گوشهای سنگین شده دلها با یاد خدا شنوا میگردد و چشمهای ضعیف شده دلها به وسیله آن تیز و بینا می گردند و دلهای معاند و ستیزهگر با آن رام میشود».[15]
4 . شفاء قلبها؛ خیلی از افراد جامعه همه وسایل زندگی را دارند ولی پژمرده و افسرده هستند و از زندگی خود راضی نیستند و آرام و قرار ندارند. اینگونه افراد فکر میکنند که اگر نیاز مادی آنها برطرف شود آرامش به سراغ آنها خواهد آمد و حال آنکه نیازهای روحی را نمیتوان با امکانات مادی برطرف کرد و چون به بُعد روحی زندگی توجه ندارند دلهایشان بیمار میشود، حال اگر بخواهیم از این بیماری نجات پیدا کنیم بهترین و تنهاترین راه، یاد خداست.
حضرت علی(ع) میفرمایند :
«یاد خدا داروی بیماریهای جان است.»[16]
5 . مایه طرد شیطان؛ یکی از مهمترین ثمرات ذکر خدا، مصون ماندن از مکر فریبنده شیطان است که میخواهد بال پرواز به سوی خوبیها را بشکند و در منجلاب دنیا زمینگیر کند و با یاد خداست که بینی شیطان به خاک مالیده میشود.
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«یاد خدا ستون ایمان است و مایه مصون ماندن از شیطان»[17]
6 . ایمنی از آتش؛ یاد خدا چراغی است که مسیر بندگی خدا را روشنایی میبخشد و با بصیرتی که پیدا میکند از آن دسته اعمالی که فرجام آنها غضب الهی و آتش است دوری میجوید و همیشه رضای خداوند را سرلوحه کارهایش قرار میدهد و خداوند نیز رحمت بیمنتهایش را برای چنین افرادی ارزانی میدارد.
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«خدای عزوجل را بسیار یاد کنید که آن بهترین یاد است و انسان را از نفاق مصون می دارد و از آتش نگه می دارد...».[18]
7 . انس با خدا؛ انسان در این غربتکده، دنبال کسی است که وی را درک کند و بتواند حرف دلش را راحت به او بگوید تا از تنهایی نجات یابد و کسی که یاد خدا در دل و زبانش جاری باشد خداوند به او توجه و عنایت ویژهای خواهد داشت و در همه حال یار و انیس وی میشود.
حضرت علی(ع) میفرمایند:
«هرگاه دیدی که خداوند سبحان تو را انیس خود کرده است بیگمان دوستت دارد و هرگاه دیدی که تو را با خلقش انیس کرده و از یاد خویش جدایت ساخته است بیگمان تو را ناخوش میدارد».[19]
نقش یاد خدا در تکامل انسان:
برای آنکه دچار غفلت نشویم و به بلیٌه خود فراموشی و از خود بیگانگی گرفتار نیاییم، لازم است دقایقی از شبانه روز را به یاد خدا اختصاص دهیم.
یاد خداوند نقش اساسی در تکامل و به کمال رسیدن انسان دارد. چراکه اگر توجه کنیم در مییابیم که انسان اولاً برای به کمال رسیدن آفریده شده است و ثانیاً تکامل او ارتباط تنگاتنگ با خدا دارد و راه ارتباط با خدا قلب انسان است و بلکه تنهاترین ابزار تکامل انسان چیزی جز یاد خدا نیست. روح آدمی اگر بخواهد بزرگ شود و تکامل یابد راهش آن است که با یاد خدا، تجلی نور خدا را بر وجود خویش بیشتر نماید و هرچه خداوند بر قلب و روح انسان بیشتر تجلی کند، روح و نفس انسان کاملتر میشود.
موانع ذكر:
الف. شيطان؛ همه مصيبتها و گرفتاريها بر اثر نفس امّاره شيطانى و غفلت از ياد خدا و عذاب اوست. غفلت از خدا و ترك ذكر، كدورت دل را زياد كرده، نفس و شيطان را بر انسان، مسلّط مىكند و مفاسد را روز افزون كرده، انسان را به ورطه هلاكت مىاندازد.
قرآن مجيد مىفرمايد:
«شيطان بر آنان سلطه شده و ياد خدا را از خاطره آنها برد».[20]
ب. دوستان گمراه؛ قرآن كريم اعتراف ساكنان جهنّم را بازگو كرده كه مىگويند:
« واى بر من! كاش فلان شخص را دوست خود انتخاب نکرده بودم. او مرا از یاد آوری حق گمراه ساخت بعد از آنکه یاد خدا به سراغ من آمده بود».[21]
خداوند، از همنشينى با كسانى كه جز دنيا مطلوبى ندارند، نيز انسان را نهى كرده است:
«از كسى كه از ياد ما روى میگرداند و جز زندگى دنيوى را نمىطلبد، اعراض كن!»[22]
ج. پيروى از هواى نفس؛ انسان اگر از هوای نفس پیروی کند دلش از یاد خدا تهی میگردد و به جای خدا،معبودش شیطان میشود
حضرت على(ع) میفرمایند:
«در ميان گناهان چيزى سختتر از پيروى شهوت نيست. بنابراين، از آن پيروى نكنيد كه شما را از ياد خدا باز مىدارد ».[23]
د. چشمچرانى؛ چشمچرانى، تخم شهوت را در دل مىكارد و چشمان آلوده، كمينگاه شيطان است و نگاه كردن به ناموس ديگران، خواست شيطان است. چشمانى كه تيرهاى آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب مىكند، محل كمين شيطان است و شيطان از كمان چشمهاى او ناموس ديگران را نشانه مىگيرد. حضرت على(ع) میفرمایند:
« در ميان اندام بدن، عضوى كم سپاستر از چشم نيست. بنابراين، خواستههايش را بجا نیاورید كه شما را از ذكر خدا باز مىدارد».[24]
[1] . دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373ش، چاپ اول، ج7، ص10122.
[2] . سوره رعد، آیه 28.
[3] . مجلسی، محمد تقی؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، 1403ق، ج93، ص157.
[4] . سوره طه، آیه 14.
[5] . مصباح، محمدتقی؛ مشکات، ره توشه، ج1، ص266.
[6] . مصباح، محمدتقی؛ مشکات، ره توشه، ج1، ص268.
[7] . مجلسی، محمدتقی؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، 1403ق، ج93، ص154.
[8] . همان، ج77، ص86.
[9] . امام خمینی؛ شرح چهل حدیث امام خمینی،مرکز نشر فرهنگی رجاء،ص250.
[10] امام خمینی؛ شرح چهل حدیث امام خمینی،مرکز نشر فرهنگی رجاء،ص249.
[11] .سوره کهف، آیه110.
[12] . سوره انفال، آیه45.
[13] . تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد؛ تصنیف غررالحکم، مطبعۀ مکتب الاعلام الاسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378ش، ص9832.
[14] . ری شهری، محمد؛ ترجمه میزان الحکمه، مترجم حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1383ش، چاپ چهارم، ج4، ص1848.
[15] . نهج البلاغه، مترجم فیض الاسلام، تهران، انتشارات فقیه، 1379ش، خطبه 213.
[16] . تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد؛ تصنیف غررالحکم و درر الکلم، مطبعۀ مکتب الاعلام الاسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378ش، چاپ دوم، ص 5169.
[17] . همان، ص5172.
[18] . مجلسی، محمدتقی؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، 1403، ج77، ص29
[19] . تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد؛ تصنیف غررالحکم و درر الکلم، مطبعۀ مکتب الاعلام الاسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378ش، چاپ دوم، ص4041.
[20] .مجادله،آیه 19.
[21] .فرقان،آیه28.
[22] .نجم،آیه 29.
[23] . تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ تصنیف غرر الحکم و دررالکلم، مطبعه مکتب الاعلام الاسلامی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، 1378 هـ .ش، چاپاول،ص190.
[24] .همان، ص190.
منبع : پژوهه