اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق 10 اسفند 1389 - 01 March 2011
بهتان، واژهای قرآنی و حدیثی با مفهوم اخلاقی است. این واژه از ماده «بهت» به معنای متحیّر ساختن و متحیر شدن، عاجز و ناتوان شدن و در لغت به معانیِ کذب، دروغ بستن و افترا زدن است. بهتان در اصطلاح قرآن، حدیث و اخلاق به دروغ نسبت دادن گناه یا خطا به دیگری است.[1]
پدیده زشت بهتان یا تهمت و افترا، علاوه بر اینكه یك صفت زشت اخلاقى است در زمره گناهان كـبـیـره نـیـز مـحـسوب مى شود.
حقیقت بهتان در علم اخلاق
بهتان نزد دانشمندان اخلاق نسبت دادن رفتار یا گفتار یا حالتی زشت و ناپسند به كسی است كه از آن زشتی، پاك و منزه است. روایات بسیاری وجود دارد كه به بیان حقیقت این رفتار زشت پرداخته است؛ به عنوان مثال «بهتان این است كه درباره برادرت بگوئى چیزى كه در او نیست.»[2] ابوذر غفاری میگوید: از رسول خدا(ص) پرسیدم: اى رسول خدا غیبت چیست؟ فرمود: طورى برادرت را یاد كنى كه خوش ندارد. عرض كردم: اى رسول خدا اگر آنچه میگویم در او باشد؟ فرمود: بدان همانا تو هر گاه او را یاد كنى به آنچه كه در او هست پس او را غیبت كردهاى و اگر در او نباشد تهمت بستهاى.»[3]
امام صادق(ع) نیز می فرماید:
«... بهتان، این است كه درباره برادر [مومن] خود، عیبی را كه در او نیست، بگویی»[4]
در قرآن كریم آمده است:
«و كسی كه «خطا» یا «گناهی» را مرتكب شود؛ سپس بی گناهی را متهم سازد، بار «بهتان» و «گناه» آشكاری را بر دوش گرفته است.»[5]
انواع بهتان
بهتان چهار نوع است:
1- بهتان و افترا بر خدا
ایـن مـسـئله در آیـات مـتـعـددى از قـرآن مـجـیـد مـطـرح شـده و نـشـان دهـنـده آن اسـت كـه در طول تاریخ، عدهای براى سودجویى و ایستادگى در برابر خدا دسـت به افترا نسبت به ساحت مقدس ربوبى زده، حتى قوانین و احكامى را به دروغ به او نسبت دادهاند:
«به خاطر دروغی که بر زبانتان جاری میشود نگویید: «این حلال است و آن حرام» تا بر خدا افترا ببندید...»[6]
قـرآن مـجید، كسانى را كه به خدا، افترا مى بندند، با وصف (ستمكارترین) توبیخ كرده و فرموده است:
«چه کسی ستمکارتر است از کسی که دروغی به خدا ببندد یا بگوید: «بر من، وحی فرستاده شده» در حالی که به او وحی نشده است...»[7]
2- بهتان بر پبامبر(ص)
آتش این صفت زشت، حتى دامان پاك اسلام و پیامبر بزرگ آن را نیز گرفت و مشركان مـكـّه نـسـبـتـهـاى زنندهاى چون: ساحر، كذّاب، كاهن، مجنون، شاعر و... به آن شخصیت بىنظیر دادند تا از رشد سریع اسلام و افزایش مسلمانان جلوگیرى نمایند.
3- بهتان به مردم
ایـن نـوع از تهمت، بیشتر براى اغراض شخصى و انتقام از دشمن، به كار گرفته مىشود و در مـیـان هـمـه انسانها ممكن است اتفاق بیفتد و به دو گونه صورت مىگیرد.
الف ـ تهمت زننده، جرمى مرتكب نشده جز اینكه دیگرى را به صفت یا كار زشتى متّهم كرده است.
ب ـ تـهـمت زننده خود مرتكب كار خلافى شده و براى تبرئه خویش، آن را به دیگران نسبت مى دهـد كـه چـنین بهتانى از نوع اوّل زشت تر است و قرآن مجید از آن به (گناه آشكار) تعبیر مى كند:
«و کسی که خطا یا گناهی مرتکب شود، سپس بیگناهی را متهم سازد، بار بهتان و گناه آشکاری بر دوش گرفته است.»[8]
زشت ترین قسم بهتان
گاه بهتان زننده، آن چه را به دروغ نسبت داده، خود مرتكب نشده است؛ اما گاهى رفتار ناشایستى را كه از خودش سر زده، به دیگری نسبت میدهد كه این زشتترین و ناپسندترین نوع بهتان به شمار مىرود. خداوند متعال در قرآن كریم مىفرماید:
«كسى كه «خطا» یا «گناهى» مرتكب شود سپس بىگناهى را متهم سازد بار «بهتان» و «گناه» آشكاری را بر دوش گرفته است»[9]
آثار تهمت
فترا و بهتان به جهت آثار مخرب و زیانبار در دو حوزه فردی و اجتماعی از صفات و هنجارهای ناپسندی است كه هم از نظر حقوقی جرم و هم از نظر اخلاقی زشت و ناپسند است و هم از نظر اجتماعی مخل امنیت و از نظر روانشناسی موجب بحران شخصیت میشود و انسان سالم را از حالت تعادل بیرون میبرد. براى نمونه به چند مورد اشاره مى كنیم:
الف: پیامدهای اجتماعی تهمت
1 . سلب امنیت روانى:
تـهـمـت زدن، آرامـش روحـى جـامـعـه را دچـار اخـتـلال مـىكـند و سبب مىشود كه مردم همواره در حالت تشویش و نگرانى به سر برند؛ چرا كـه هـر آن مـمـكـن است از سوى هر كسی مورد اتهام قرار گیرند و حیثیت و آبرویشان بر بـاد رود و چنین حالتى ثبات زندگى فردى و اجتماعى را بر باد مىدهد. علاوه بر اینكه سبب بسیارى از امراض روانى و جنگ اعصاب نیز مىشود.
2 . اشاعه فحشا:
مطرح كردن گناه و كارهاى زشت دیگران، خواه راست باشد یا دروغ، قبحِ گناه و حرمت را در جامعه مـىشـكند و دیگران را نیز به ارتكاب آن تشویق مىكند. چنین كارى در قرآن، ترویج فحشا و زشتیها محسوب شده و تهمت به دیگران از مصادیق بارز آن است!»[10]
3 . احساس بىاعتمادى:
بـا رواج تـهمت، افراد نسبت به یكدیگر بدبین مىشوند و علاوه بر اشخاصى كه مورد اتهام قـرار گـرفـتـهانـد، از دیـگـران نیز سلب اعتماد مىشود و این جوّ بدبینى دامنهاش گسترده خـواهـد شـد بـطـورى كـه دیـگر كسى به دیگری اطمینان نخواهد كرد و چنین حالتى براى جامعه انسانى یك فاجعه است.
ب: پیامدهای فردی تهمت
آتش تهمت بیش از آنچه به دیگران ضرر رساند دامن صاحب خویش را مىسوزاند و هستى تهمت زنـنـده را نـشانه مىرود:
1 ـ لعن و نفرین الهى:
قـرآن مـجـیـد كـسـانـى را كـه بـه زنـان پـاكـدامـن تـهـمـت عمل زشت مىزنند لعنت كرده و فرموده است:
«کسانی که زنان پاکدامن و بیخبر (از هرگونه آلودگی) و مؤمن را متهم میسازند در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند ...»[11]
2 ـ بىایمانى:
کسانی كه در محضر خدا و برخلاف خواست او به بندگان بىگناهش بهتان مىزنند یا بـه خـدا و پـیـامبرش افترا مىبندند در واقع بىایمانى خویش را ثابت مىكنند. امام صادق(ع) فرمود:
«وقـتـى مـؤمـنـى بـه برادرش تهمت مىزند، ایمان از دلش رخت برمىبندد چنان كه نمك در آب ذوب مىشود.»[12]
3 ـ انتقام خدا:
سـرانجام دست انتقام الهى، گلوى بهتان زننده را خواهد فشرد. امـام رضـا(ع) از رسول اكرم(ص) چنین نقل مىكند:
«هر كه به مرد یا زن با ایمان بهتان زند یا درباره او چیزى گوید كه در او نیست خداى تعالى روز قیامت او را بر تلى از آتش وادارد تا آنچه گفته از سرش بدر آید.»[13]
بـا تـوجـه بـه زشـتـى و سـنـگـیـنـى بـهـتـان و پـیـامـدهـاى شـوم آن، روشـن اسـت كـه عقل و شرع به اتفاق، این پدیده ناهنجار اجتماعى را بشدت محكوم و ممنوع كنند و خردمندان را از ارتكاب آن باز دارند.
ریشههاى بهتان
بهتان، نتیجه صفات زشت انسانی است. این رفتار ناپسند در برخى از رذایل اخلاقى ریشه دارد كه عبارتند از:
1. دشمنى
گاه انسان براى فرو نشاندن آتش دشمنى و كینه خویش، به دیگرى دروغ بسته، نسبتهاى ناپسند مىدهد
2. حسد
گاهى انسان به رتبه، شان و كمالات دیگرى حسادت كرده، براى از بین بردن وجههاش به او بهتان مىزند.
3. ترس و فرار از مجازات
گاه انسان از ترس مجازات خطایى كه مرتكب شده یا برطرف كردن نسبت ناروایى كه ممكن است به او داده شود به دیگرى بهتان میزند.
علاج بهتان
بهتان نیز مانند رفتارهاى زشت دیگر، گاه به صورت رفتارى اتفاقى و ناپایدار از انسان سر مىزند كه با هوشیارى اندك مىتواند به رفع آن پرداخت و به آسانى از تكرار آن جلوگیرى كرد. بهترین راه براى درمان این صفت رذیله، تفكر درباره پیامدهاى این صفت است؛ از سوى دیگر هنگامى كه ریشههاى تهمت را بشناسد و به درمان یك یك آنها بپردازد، با از میان رفتن علت، معلول نیز از میان خواهد رفت.
[1] - راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ قرآن، دمشق سوریه، دارلقلم، 1412ه، چاپ اول،ص148
[2] - مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلامیه ، 1364 ، نوبت دوم، ج72، ص: 246 «وَ الْبُهْتَانُ أَنْ تَقُولَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيه»
[3] - مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلامیه ، 1364 ، نوبت دوم، ج74، ص: 91
[4] - همان، ج72، ص: 248
[5] - آیه 112 سوره مبارکه نساء.
[6] - آیه 116 سوره مبارکه نحل
[7] - آیه 93 سوره مبارکه انعام.
[8] - آیه 112 سوره مبارکه نساء. «وَمَنْ یكْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ یرْمِ بِهِ بَرِیئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِینًا»
[9] - آیه 112 سوره مبارکه نساء.
[10] - «إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ …»
[11] - آیه 23 سوره مبارکه نور. «إِنَّ الَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ ...»
[12] - مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلامیه ، 1364 ، نوبت دوم، ج72، ص: 198
[13] -همان، ج72، ص: 194
منبع : پژوهه