پرتال دانشگاهی کشور پرتال دانشگاهی کشور
University Portal of Iran




کلمات مرتبط

    نتایج کارشناسی ارشد 1402 نتایج ارشد 1402 دفترچه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد امریه سربازی استخدام تامین اجتماعی استخدام شرکت نفت استخدام آموزش و پرورش استخدام بانک پذیرش بدون کنکور منابع کارشناسی ارشد منابع دکتری استخدام شهرداری آگهی استخدام پليس استخدام نیروی انتظامی لیست همایش های بین المللی لیست سمینار لیست کنفرانس سالن همایش مقاله ISI دانشگاه پيام نور استخدام بانک پاسارگاد سازمان سما استخدام بانک شهر استخدام بانک گردشگری آگهی استخدام بانک صادرات استخدام بانک پارسیان پودمانی علمی کاربردی 1402 استخدام دولتی استخدام استانداری استخدام آتش نشانی استخدام وزارت نيرو استخدام ديپلم استخدام برنامه نویس استخدام حسابدار نمونه سئوالات کارشناسی ارشد نمونه سئوالات دکتری ارزشیابی مدرک دانشگاه پیام نور فراگير دانشپذير مدرک دیپلم مدرک کارشناسی انتخاب رشته کنکور سراسری 1402 عدح.هق daneshgah پردیس دانشگاهی شهریه دانشگاهها آگهی استخدام تهران azad karshenasi arshad kardani peyvasteh azmoon konkoor mba مجازی mba یکساله مدرک mba
 اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق          10 اسفند 1389 - 01 March 2011


انصاف كه از زيباترين خصلت‌هاى اخلاقى است به معناى عدالت‌ورزى و اجراى قسط و اقرار به حقوق مردم و اداى آنهاست و اين كه هر خيرى را براى خود مى‌‌خواهم براى ديگران هم بخواهم و هر زيان و ضررى كه براى خود نمى‌پسندم براى ديگران هم نپسندم.[1]

انصاف از دیدگاه قرآن:
برخى از مردم در مقام سخن يا اداى شهادت چنانچه منافع خود يا نزديكان خود را در معرض خطر ببينند به سادگى حاضر نيستند حقيقت را بگويند. از اين رو خداوند در قرآن مجيد مى‏فرمايد :
«هنگامى كه سخن مى‏گوييد عدالت را رعايت كنيد حتى اگر در مورد نزديكانتان بوده باشد و به عهد خدا وفا كنيد. اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مى‏كند تا متذكر شويد»[2]
و در جاى ديگر مى‏فرمايد :
«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! به طور جدّى در پاسدارى از عدالت برخيزيد و براى خدا گواهى دهيد اگرچه [اين گواهى] به زيان خود شما يا پدر و مادر يا نزديكان شما بوده باشد. براى هر كس كه شهادت مى‏دهد چه غنى باشد يا فقير، خدا سزاوارتر است كه از آنها حمايت كند. بنابراين از هوى و هوس پيروى نكنيد كه از حق منحرف خواهيد شد و اگر حق را تحريف كنيد و يا از اظهار آن اعراض نماييد خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است.» [3]
انصاف از ديدگاه روايات:
در روايات نيز سفارش زيادى درباره رعايت انصاف شده است كه به بعضى از آنها اشاره مى‏شود .
1-   مكارم اخلاق
مردى خدمت رسول خدا(ص) رسيد و گفت: مرا از مكارم اخلاق آگاه كن. پيامبر اكرم(ص) فرمود :
«مكارم اخلاق عبارت است از :عفو كردن كسى كه به تو ستم كرده است. پيوند با كسى كه از تو بريده است. بخشش به كسى كه تو را محروم كرده است.
حقگويى گرچه به ضرر خودت باشد
.»[4]
2-   علامت ايمان
پيامبر اكرم(ص) يكى از نشانه‏هاى مؤمن واقعى را انصاف دانسته و می­فرماید: «كسى كه با فقير، همدردى كند و در باره مردم با انصاف باشد مؤمن واقعى است.»[5]
3-   وسيله كسب عزّت
امير مؤمنان علی(ع) می­فرماید:
«هر كس با مردم به انصاف رفتار كند خداوند بر عزتش بيفزايد».[6]
4-   بهترين اعمال
امام صادق(ع) مى‏فرماید :
« بالاترين اعمال سه چيز است :رعايت انصاف نسبت به مردم تا آنجا كه هر چه براى خود دوست دارى براى آنان نيز دوست بدارى .مواسات نمودن با برادرت در مال، ياد خدا در هر حال..»[7].
5-   وسيله قرب به خدا
امام صادق(ع) می­فرماید :
«سه دسته‏اند كه در روز قيامت از ديگران به رحمت خدا نزديكترند تا از حساب خلق فارغ شود :كسى كه در هنگام خشم، قدرتش او را به ستم كردن به زيردستانش دعوت نكند. كسى كه هنگام قضاوت بين دو نفر به اندازه يك جو به هيچ طرف گرايش پيدا نكند .كسى كه حق را بگويد؛ خواه به ضرر او باشد يا به سود او.»[8]
فرمان امير مؤمنان(ع) به مالك اشتر
حضرت على(ع) در فرمان خود به مالك اشتر می­فرماید :
«نسبت به خدا و بندگانش انصاف را از دست مده و نسبت به اطرافيان و خانواده و زير دستانت انصاف داشته باش كه اگر انصاف، پيشه خود نسازى ستم كرده‏اى و كسى كه به بندگان خدا ستم كند خدا دشمن اوست و كسى كه خدا دشمن او باشد دليلش را باطل مى‏سازد [عذرش را نمى‏پذيرد] و چنين شخصى با خدا در جنگ است مگر آنكه دست از ستم بردارد و توبه كند.»[9]
سخت‏ترين تكاليف الهى
رعايت انصاف كارى دشوار است و انسان بايد به آن اهميّت بدهد. امام صادق(ع) در حديثى فرمود :
«آيا شما را به سخت‏ترين چيزى كه خدا بر خلقش واجب كرده آگاه نسازم؟ و آنگاه سه موضوع را بيان كرد كه نخستين آنها از انصاف دادن به مردم است.»[10]
یکی از دوستان و ياران امام صادق(ع) نامه‏اى كه در آن برخى از مسائل مورد نياز خود را سؤال كرده بود به همراه شخصى به نام عبد الاعلى كه عازم مدينه بود خدمت آن بزرگوار فرستاد و در ضمن از آن شخص (عبد الاعلی) خواسته بود كه به طور شفاهى حقوقى را كه يك نفر مسلمان بر ساير مسلمانان دارد بپرسد .
عبد الاعلى مى‏گويد: خدمت امام صادق(ع) شرفياب شدم و نامه را تسليم حضرت كردم و سؤالى كه در باره حقوق برادران دينى داشتم مطرح ساختم اما بر خلاف انتظار، امام صادق(ع) به همه سؤالها جواب داد جز درباره حقوق برادر مسلمان بر برادر مسلمانش .
هنگامى كه خواستم از مدينه خارج شوم براى خداحافظى به محضر امام صادق(ع) شرفياب شدم و عرض كردم: به سؤال من پاسخ نداديد؟ فرمود :مى‏ترسم حقيقت را بگويم و شما عمل نكنيد و از دين خدا خارج شويد .آنگاه فرمود:
«از جمله سخت‏ترين تكاليف الهى در باره بندگان خدا سه چيز است: اول، رعايت عدل و انصاف ميان خود و ديگران، بطوريكه با برادر مسلمان خود آنچنان رفتار كند كه دوست دارد او با وى چنان رفتارى داشته باشد.
دوم، آنكه مال خود را از برادران مسلمان مضايقه نكند و با آنها به مواسات رفتار نمايد .
سوم، در هر حال به یاد خدا باشد و مقصود از ياد كردن خدا اين نيست كه پيوسته سبحان اللّه و الحمد للّه بگويد بلكه مقصود اين است كه اگر با كار حرامى مواجه شد خدا را در نظر بياورد و آن كار را انجام ندهد.»[11]
انواع انصاف:
انصاف دارای انواع و اقسام متعددی است که در اینجا به چند مورد به عنوان نمونه اشاره می­شود:
1- انصاف در سخن
انسان باید به سخنان ديگران آن گونه بنگرد كه به سخنان خويش مى‌‌نگرد و از آن همان‌گونه دفاع كند كه از سخن خويش دفاع مى‌‌كند و به تعبير ديگر طالب حق باشد و آن را در نزد هر كس و هر جا بيابد پذيرا شود؛ هر چند گوينده حق، يك فرد عادى و او عالمى بزرگ و پرآوازه باشد.
انصاف كه در روايات اسلامى از آن ستايش فراوان شده به معنى يكسان نگريستن به منافع خويش و ديگران است و يكى از شاخه‌هاى آن انصاف در سخن مى‌‌باشد. در حديث معروفى مى‌‌خوانيم كه امام صادق(ع) فرمود: «برترين اعمال سه چيز است: رعايت انصاف در حق مردم نسبت به خويشتن تا آنجا كه چيزى را براى خود نخواهى مگر اينكه همانندش را براى آنها بخواهى و مواسات با برادر دينى در مال و ذكر خدا در هر حال.» [12]
2- انصاف در عمل
امیرالمومنین علی(ع) در نامه‌ای به مالک اشتر در این مورد می‌فرماید: «با خدا و با مردم، با خويشاوندان نزديك و با افرادى از رعيّت خود كه آنان را دوست دارى انصاف را رعايت كن...»[13]
3- انصاف در قضاوت
رعايت انصاف در زندگى انسان مراحلى دارد كه هر شخصى در هر موقعيتى كه قرار گرفته باشد بايد به تناسب آن موقعيت، انصاف را رعايت كند. چه بسا كه رعايت نكردن انصاف، دنيا و آخرت انسان را تباه سازد و مهمترين مورد رعايت انصاف در مقام قضاوت است. كسى كه بر كرسى قضاوت و حكومت مى‏نشيند بايد جز حق و حقيقت چيز ديگرى را منظور ندارد. اگر تحت تأثير ديگران قرار گيرد و يا به خاطر خويشاوندى و دوستى به يكى از طرفين دعوى متمايل شود مسلّما از مسير عدالت و انصاف منحرف شده و بر خلاف «ما انزل اللّه» حكم خواهد كرد و كسى كه بر خلاف حكم خداوند داورى كند از ستمكاران و فاسقان و كافران است. خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد :
«آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمى‏كنند كافرند.»[14]
«هر كس به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نكند ستمگر است.»[15]
«كسانى كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده حكم نمى‏كنند فاسق‏اند.»[16]
اگرچه هرگاه سخن از قضاوت و شرايط قاضى و اهميت آن در اسلام به ميان مى‏آيد ذهن انسان متوجه قضاتى كه در مراحل عالى قضاوت قرار گرفته‏اند مى‏شود ولى قضاوت منحصر به قاضى رسمى و منصوب از طرف امام يا نايب امام نيست؛ زيرا حكم كردن شامل مواردى كه به نظر ما جزئى و كم اهميت مى‏آيد نيز مى‏شود.[17]


[1] - انصاريان، حسين؛ زيباييهاى اخلاق، بخش شانزدهم، ص382.
[2] - انعام 152.
[3] نساء 135. به نقل از کتاب نقطه‏هاى آغاز در اخلاق عملى، نوشته آيت الله مهدوى كنى
[4] - مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلامیه ، 1364 ، نوبت دوم، ج66، ص369.
[5] -  همان، ج72، ص25.
[6] همان، ص33.
[7] همان، ص31.
[8] - همان، ص370.
[9] - سید رضی؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم ، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، بهار 84 ، نوبت 26، نامه 53.
[10] - «أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ- فَذَكَرَ ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ أَوَّلُهَا إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِك‏».
[11] - «إِنَّ مِنْ أَشَدِّ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ ثَلَاثاً- إِنْصَافُ الْمَرْءِ مِنْ نَفْسِهِ- حَتَّى لَا يَرْضَى لِأَخِيهِ مِنْ نَفْسِهِ إِلَّا بِمَا يَرْضَى لِنَفْسِهِ مِنْهُ- وَ مُوَاسَاةُ الْأَخِ فِي الْمَالِ- وَ ذِكْرُ اللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ لَيْسَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ- وَ لَكِنْ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَيَدَعُه‏».
[12] - همان، ص31.
[13] - سید رضی؛ نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهيدى، تهران ، شركت انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، 1387 ، نوبت 14، نامه. 53
[14] - «وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِماََ انْزَلَ اللّهُ فَاولئِكَ هُمُ الْكاََفِرُونَ». مائده 44.
[15] - «وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِماََ أنْزَلَ اللّهُ فَاولئِكَ هُمُ الظّاََلِمُونَ». مائده 45.
[16] - «وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِماََ انْزَلَ اللّهُ فَاولئِكَ هُمُ الْفاََسِقُونَ». مائده 47.
[17] - آيت الله مهدوى كنى؛ نقطه‏هاى آغاز در اخلاق عملى،



منبع : پژوهه

خبرنامه - شبکه های اجتماعی