اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق 10 اسفند 1389 - 01 March 2011
مفهوم سوء ظن آن است هرگاه كارى از كسى سر بزند كه قابل تفسير صحيح و نادرست باشد آن را به صورت نادرستى تفسير كنيم. مثلا هنگامى كه مردى را با زن ناشناسى ببينیم فكر كنیم آن زن نامحرم است و نيت آنها ارتكاب اعمال خلاف مى باشد در حالى كه بر اساس حسن ظن، وی همسر یا محرم او است؛ هنگامى كه شخصى اقدام به ساختن مسجد يا بناى خير ديگرى مىكند مقتضاى سوء ظن آن است هدفش رياكارى يا اغفال مردم است در حالى كه حسن ظن مىگويد اين عمل را با انگيزه الهى و نيت خيرخواهانه انجام داده است.
دائره حسن ظن و سوء ظن بسيار وسيع و گسترده است و نه تنها در عبادات بلكه در مسائل اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى و سياسى نيز جارى مى شود.
هنگامی که این دو واژه درباره خداوند به کار رود منظور از حسن ظن آن است كه به وعده هاى الهى اميدوار باشد؛ وعده رزق و روزى، وعده يارى كردن يارانش، وعده پيروزى مجاهدان، وعده آمرزش گناهان و مانند اينها. معنى سوء ظن آن است كه به هنگام بروز مشكلات، نسبت به وعدههاى الهى متزلزل شود و هنگام پيش آمدن امتحانات دشوار ، وعدههاى خداوند را فراموش كرده رو به گناه آورد. [1]
سوء ظن در روايات اسلامى
سوء ظن به عنوان يكى از بدترين و زشتترين رذائل اخلاقى در روايات اسلامى بازتاب گستردهاى دارد. به عنوان نمونه به روايات زير توجه نماييد:
1ـ در حديثى از پيامبر اكرم(ص) مىخوانيم: «از گمان بد بپرهيزيد كه گمان بد، بدترين نوع دروغ است».[2]
2ـ در حديث ديگرى از همان حضرت مىخوانيم: «خداوند خون و مال و آبروى مسلمانان را بر يكديگر حرام كرده و همچنين گمان بد درباره آنها».[3]
3ـ در حديث تكان دهندهاى از على(ع) مىخوانيم: «كسى كه سوء ظن دارد ايمان ندارد».[4]
اين تعبير ممكن است اشاره به سوء ظن نسبت به مردم يا نسبت به خدا و يا هردو بوده باشد.
4ـ در حديث ديگرى از همان حضرت مىخوانيم: «از سوء ظن بپرهيز چرا كه سوء ظن عبادت را فاسد و پشت انسان را از بار گناه سنگين مىكند»[5] و...
مراتب سوء ظن
سوء ظن داراى سه مرحله است: «سوء ظن قلبى»، «سوء ظن زبانى»، «سوء ظن عملى». آنچه در قلب است مشمول تكليف نيست چون از اختيار بيرون است ولى آنچه در زبان و در عمل است حرام و ممنوع مىباشد.
به همين دليل، در بعضى از روايات مىخوانيم: «سه چيز است كه هيچكس از آن بركنار نمىماند، يكى از آنها گمان بد است» سپس فرمود: هنگامى كه گمان بدى بردى به آن ترتيب اثر نده».[6]
اقسام سوء ظن
سوء ظن اقسامى دارد كه از بعضى آنها نهى شده است :
1- سوء ظن به خدا: سوء ظن به پروردگار و بدبينى نسبت به وعده هاى الهى، آثار مخربى در بنيان ايمان و عقائد انسان دارد و انسان را از خدا دور مى سازد. اضافه بر اين سوء ظن به وعدههاى الهى سبب فساد عبادت مىگردد. چنانكه در حديث مىخوانيم:
«خداوند هيچ مؤمنى را بعد از توبه و استغفار عذاب نمىكند مگر به خاطر سوء ظن به خداوند و كوتاهى در اميدوارى به ذات پاك او و بداخلاقى و غيبت مؤمنين».[7]
به علاوه سوء ظن به خدا، انسان را از عنايات الهى محروم مىكند، زيرا خداوند با هر كس مطابق حسن ظن و سوء ظن او عمل مى نمايد. اميرمؤمنان على(ع) فرمود:
«ترس و حرص و بخل غريزههاى مختلفى هستند كه تمام آنها در سوء ظن به خداوند جمعند».[8]
به يقين كسى كه به امدادها و نصرت الهى ايمان داشته باشد ترسى از دشمنان خدا به خود راه نمىدهد و كسى كه به وعدههاى پروردگار در زمينه روزى مطمئن باشد حرص نمىزند و از بخل بيزار است بنابراين صفات سه گانه مزبور در واقع از سوء ظن به خداوند سرچشمه مىگيرد.
2- سوء ظن به مردم: این قسم از سوء ظن که بسیاری از مردم به آن مبتلا هستند طبق آيه 12 سوره مبارکه حجرات نهى شده است:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید، ...» [9]
3- سوء ظن به خود: انسان نبايد نسبت به خود حسن ظن داشته باشد و همه كارهاى خود را بىعيب بپندارد. حضرت على(ع) در صفات متّقين (درخطبه همام) مىفرمايد: يكى از كمالات افراد باتقوا آن است كه نسبت به خودشان سوء ظن دارند و «خودشان را متّهم میشمارند.»[10] افرادى كه خود را بىعيب مىدانند در حقيقت نور علم و ايمانشان كم است و با نور كم، انسان چيزى نمىبيند. يكى از دلايل آنكه امامان معصوم آن همه گريه و مناجات داشتهاند، همان نور ايمان و معرفت آنان بوده است.
توجّه به اين نكته نيز لازم است كه معناى حسن ظن؛ سادگى، زودباورى، سطحى نگرى، غفلت از توطئهها و شيطنتها نيست. اُمّت اسلامى هرگز نبايد به خاطر حسن ظنهاى نابجا، دچار غفلت شده و در دام صيادان قرار گيرد.[11]
موارد استثناء
بى ترديد زشتى سوء ظن، استثنائاتى نيز دارد كه در روايات اسلامى به آن اشاره شده است:
الف) هرگاه فساد در محيطى به صورت يك خوى غالب درآيد و آلودگان غلبه پيدا كنند، حسن ظن در چنين شرائطى نه تنها از فضايل اخلاقى نيست بلكه ممكن است انسان را گرفتار عواقب ناگوارى كند. در حديثى از اميرمؤمنان على(ع) مىخوانيم:
«هنگامى كه صلاح و دوستى بر زمان و اهلش غالب شود، سپس كسى نسبت به ديگرى كه گناهى از او آشكار نشده است سوء ظن پيدا كند ظلم و ستم كرده است، و هرگاه فساد بر زمان و اهلش چيره گردد و در اين حال كسى به ديگرى حسن ظن پيدا كند، خود را فريب داده است».[12]
ب) در مسايل امنيتى و اطلاعاتى كه به سرنوشت جامعه مربوط است نمىتوان با خوش بينى به هر حركتى در جامعه نگاه كرد، بلكه بايد در آنجا حسن ظن را كنار گذاشت و با احتياط لازم با اين گونه حركات برخورد كرد؛ تمام حركات مشكوك بايد زير نظر باشد و پيرامون آن تحقيق شود. اگر بعد از تحقيق دلائل روشنى بر انجام كار خلاف توأم با نيت سوء به دست آمد تعقيب گردد.
ج) از موارد ديگرى كه سوء ظن نه تنها جايز است بلكه ممكن است واجب باشد در برابر دشمنان است. ممكن است دشمن دم از صلح و دوستى و محبت و تغيير رويه بزند و دست دوستى به سوى ما دراز كند. در اين گونه موارد هرگز نبايد گرفتار حسن ظن شد و بلافاصله دست دشمن را فشرد و به او اعتماد كرد.
روى همين اصل در فرمان معروف به «مالك اشتر» آمده است: هنگامى كه با دشمنت پيمان صلح بستى، كاملا از او بر حذر باش؛ زيرا دشمن گاه نزديك مىشود تا طرف را غافلگير كند. بنابراين در چنين شرايطى احتياط را از دست نده و دورانديش باش و حسن ظن خويش را متهم ساز».[13]
عوامل و انگيزههاى سوء ظن
اين رذيله اخلاقى، همانند رذائل ديگر از سرچشمههاى متعددى نشأت مىگيرد:
1ـ آلودگى درون و برون: افرادى كه خودشان آلودهاند ديگران را همچون خود آلوده مىپندارند و از طريق «مقايسه به نفس، مردم را به كيش خود و به روش خود مى پندارند. در حديثى از اميرمؤمنان على(ع) میخوانيم:
« آدم بد به هيچ كس گمان خوب نمىبرد؛ زيرا ديگران را همچون خود مىپندارد».[14]
2ـ همنشينى با بدان: كسى كه معاشرانش را از افراد فاسد انتخاب كرده است طبيعى است كه نسبت به همه مردم سوء ظن پيدا كند؛ چرا كه تصور مىكند معاشران او نمونههايى از ساير مردمند. حضرت على(ع) فرمود:
« همنشينى با بدان سبب بدگمانى نسبت به نيكان مىشود ».[15]
3ـ زندگى در محيطهاى فاسد: هنگامى كه انسان در خانواده يا در شهر و كشورى كه فساد بر آن حاكم شده است زندگى كند نظر او نسبت به همه افراد حتى به نيكان، منفی مىشود. هر چند معاشران او افراد خوبى باشند ولى غلبه فساد بر محيط كار، باعث سوء ظن مىشود.
4ـ حسد، كينه توزى، تكبر و غرور: شخص حسود و كينه توز مىخواهد از اين طريق از مقام شخص محسود بكاهد و كينه خود را از اين طريق اعمال كند. افراد متكبر براى تحقير ديگران متوسل به سوء ظن مىشوند تا آنها را در نظر خود و جامعه، افرادى پست و حقير جلوه دهد.
5ـ عقده حقارت: كسى كه گرفتار خود كم بينى شده و يا از سوى ديگران مورد تحقير واقع گشته است سعى مىكند ديگران را هم در محيط فكر خود، حقير و پست، آلوده و گنهكار حساب كند تا از عقده خود بكاهد و آرامش كاذبى براى خويش فراهم سازد.
سوء ظن نسبت به خداوند، عمدتاً از ضعف ايمان ناشى مىشود؛ عدم ايمان به صفات ذات و فعل و ضعف باورها نسبت به علم، قدرت، رحمانيت، رازقيّت و ساير صفات پروردگار او را به سوء ظن در وعدههايش مىكشاند و راههاى سعادت و نجات را به روى انسان مىبندد.
آثار شوم سوء ظن
گسترش دامنه سوء ظن در جوامع بشرى، آثار بسيار زيانبار و نامطلوبى دارد كه به طور اجمال بر كسى پوشيده نيست ولى در توضيح آن، جهات ذيل قابل توجه است:
1- از ميان رفتن «اعتماد»: در جامعهاى كه بىاعتمادى حكمفرما است همدلى، همكارى و تعاون وجود ندارد و آثار و بركات زندگى دسته جمعى از ميان مىرود.
در حديثى از امام على(ع) مىخوانيم:
«كسى كه بدگمان باشد نسبت به كسى كه به او خيانتى نكرده بدبين مى شود و او را خائن مى پندارد».[16]
2- ایجاد درگیری: در بسيارى از موارد اشخاص به دنبال سوء ظن خود حركت مى كنند و حادثه مى آفرينند و گاه حتى به خونريزى منتهى مىشود.
از حضرت على(ع) روایت است که:
«سوء ظن كارها را به فساد مىكشد و مردم را به انواع بدىها وادار مىكند».[17]
3- از دست دادن اطرافیان: سوء ظن سبب مى شود كه انسان به سرعت دوستان خود را از دست بدهد؛ حتى نزديكانش او را تنها بگذارند و اين وحشتناك ترين غربت است. اميرمؤمنان على(ع) فرمود:
«كسى كه سوء ظن بر او غالب شود، راه صلح و صفا ميان او و دوستانش را مىبندد»[18]
4- فساد عبادت: در روایتی آمده است: «سوء ظن، عبادت انسان را فاسد مىكند و پشت او را از بار گناه سنگين مىنمايد».[19]
اگر منظور از سوء ظن در اين روايت، سوء ظن به پروردگار باشد علت فساد عبادت روشن است. و اگر نسبت به مردم باشد (همان گونه كه ذيل روايت گواهى مى دهد) به خاطر آن است كه در بسيارى از موارد به دنبال سوء ظن، انسان مرتكب تجسّس و به دنبال آن مرتكب غيبت و گاه تهمت مىشود.
5- تحلیل نادرست: سوء ظن چون يك تفكر انحرافى است تدريجاً در ساير افكار انسانى نيز اثر مىگذارد و تحليلهاى او نيز نادرست مىشود و از رسيدن به واقعيتها كه زمينه پيشرفت و موفقيت است باز میماند. در حديثى از اميرمؤمنان على(ع) چنين نقل شده است كه فرمود:
«كسى كه سوء ظن داشته باشد تفكر او خراب مى شود».[20]
راههای درمان بدگمانى
امور زير مىتواند به نجات از شرّ اين خوى زشت كمك كند:
الف) جستجوى توجيه صحيح براى اعمال مشکوک: بسیارى از كسانى كه در زندگى شخصى مورد سوء ظن و بدگمانى واقع مىشوند اعمالشان قابل توجيه و حمل بر صحت است.
ب) اگر انسان از تجسّس در زندگى خصوصى افراد بپرهيزد يكى از مهمترين عوامل سوء ظن را از خود دور ساخته است.
ج) ترتيب اثر ندادن به بدگمانى؛ اگر انسان نسبت به كسى بدگمان شد و از او فاصله گرفت و اظهار بىاعتمادى نمود و... سبب تشديد اين صفت مىشود ولى با بىاعتنايى و ترتيب اثر ندادن تدريجاً ضعيف و محو مىگردد.
بىشك توجه به مجازاتهاى الهى و آثار سوء معنوى اين رذيله اخلاقى، اثر قوى و بازدارنده در اين زمينه دارد.
[1] - مکارم شیرازی، ناصر؛ اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الامام علی بن ابیطالب (ع)، چاپ سوم، 1385،ج3، ص335.
[2] - مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلامیه ، 1364 ، نوبت دوم، جلد 72، صفحه 195. «اِيّاكُمْ وَ الظَّنُّ فَاِنَ الْظَنَّ اَكْذَبُ الْكِذْبِ»
[3] - همان، صفحه 201.
[4] - عبد الواحد، آمدی،تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378،چاپ دوم، صفحه 264. «لا اِيْمانَ مَعَ سُوءِ ظَنٍّ»
[5] - همان، صفحه 263.
[6] - مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلامیه ، 1364 ، نوبت دوم، جلد 55، صفحه 320. «وَاِذا ظَنَنْتَ فَلا تَحَقَّقْ»
[7] - مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلامیه ، 1364 ، نوبت دوم، جلد 67، صفحه 366.
[8] - عبد الواحد، آمدی،تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378،چاپ دوم، صفحه 292.
[9] - « یا ََّاَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ كَثِيراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلاَ تَجَسَّسُواْ...»
[10] - سید رضی؛ نهج البلاغه، فیض الاسلام، تهران، چاپ چهارم، سال 1378، انتشارات فقیه، خطبه 193، صفحه 613.
[11]- - قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383، سوره حجرات، ذیل آیه 12.
[12] - سید رضی؛ نهج البلاغه، فیض الاسلام، تهران، چاپ چهارم، سال 1378، انتشارات فقیه، حکمت 110، صفحه 1140.
[13] - سید رضی؛ نهج البلاغه، فیض الاسلام، تهران، چاپ چهارم، سال 1378، انتشارات فقیه، نامه 53، صفحه 1027.
[14] - همان، ص105.
[15] - مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار ، تهران ، دارالكتاب اسلامیه ، 1364 ، نوبت دوم، جلد 71، صفحه 191.
[16]- همان. «مَنْ سائَتْ ظُنُونُه اِعْتَقَدَ الْخِيانَةَ بِمَنْ لا يَخُونُه»
[17] - همان. «سُوءُالظَّنِّ يُفْسِدُ الاُْمُورَ وَ يَبْعَثُ عَلَى الشُّروُرِ»
[18] - همان. «مَنْ غَلَبَ عَلَيْهِ سُوءُ الظَنِّ لَمْ يَتْرُكْ بِيْنَهُ وَ بَيْنَ خَليل صُلْحاً»
[19] - همان. «اِيّاكَ اَنْ تُسِيىءَ الظَنَّ فَاِنَّ سُوءَالظَّنِ يُفْسِدُ الْعِبادَةَ وَ يُعَظِّمُ الْوِزْرَ»
[20] - همان. «مَنْ ساءَ ظَنُّهُ ساءَ وَهْمُه»