پرتال دانشگاهی کشور پرتال دانشگاهی کشور
University Portal of Iran




کلمات مرتبط

    نتایج کارشناسی ارشد 1402 نتایج ارشد 1402 دفترچه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد امریه سربازی استخدام تامین اجتماعی استخدام شرکت نفت استخدام آموزش و پرورش استخدام بانک پذیرش بدون کنکور منابع کارشناسی ارشد منابع دکتری استخدام شهرداری آگهی استخدام پليس استخدام نیروی انتظامی لیست همایش های بین المللی لیست سمینار لیست کنفرانس سالن همایش مقاله ISI دانشگاه پيام نور استخدام بانک پاسارگاد سازمان سما استخدام بانک شهر استخدام بانک گردشگری آگهی استخدام بانک صادرات استخدام بانک پارسیان پودمانی علمی کاربردی 1402 استخدام دولتی استخدام استانداری استخدام آتش نشانی استخدام وزارت نيرو استخدام ديپلم استخدام برنامه نویس استخدام حسابدار نمونه سئوالات کارشناسی ارشد نمونه سئوالات دکتری ارزشیابی مدرک دانشگاه پیام نور فراگير دانشپذير مدرک دیپلم مدرک کارشناسی انتخاب رشته کنکور سراسری 1402 عدح.هق daneshgah پردیس دانشگاهی شهریه دانشگاهها آگهی استخدام تهران azad karshenasi arshad kardani peyvasteh azmoon konkoor mba مجازی mba یکساله مدرک mba
 اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق          10 اسفند 1389 - 01 March 2011


در هر نفسي از زندگي، شكري نهفته است و در هر شكري هزاران شكر ديگر آشكار مي­شود كه عظيم­ترين شكر نعمت، پرهيز از گناهان است.
اصل اين ماده(شکر) اظهار كردن تقدير[1] و مقلوب از- كشر- است يعنى كشف و آشكار نمودن[2]و نيز به معناي ثناي بر منعم[3]و ظهور چيزى[4]آمده است.
در اصطلاح شكر به گونه­های مختلفی تعريف شده است؛ «سپاس و ثناي نيكو گفتن خدا و هر محسن را به احسانش[5]»، «اعتراف كردن به نعمت[6]»، « شناخت احسان ونشر آن[7]»، «شناخت نعمت و اثر منعم[8]»، « تصوّر نعمت و اظهار آن [9]»، « شناخت نعمت منعم، شاد بودن به آن، عمل كردن به مقتضاي آن شادي به وسيله در دل داشتن خير منعم و ستودن او و بكار بردن نعمت در طاعت او[10]» و « صرف نعمت­هاي خداوند سبحان است در آن راهي كه براي آن آفريده شده و تعظيم منعم به نعمت­هايش به اين است كه آن نعمت­ها را وسيله معصيت و نافرماني آن منعم قرار ندهد.»[11]
نقطه مقابل شكر،كفران به معناي مخفى كردن و پوشيده نگهداشتن نعمت است.[12]
فرق شكر و حمد
1 - حمد را براى نعمت و غير آن به جا مى‏آورند ولى شكر را فقط در مقابل نعمت استعمال مى‏نمايند.[13]
2- حمد را در مقابل نعمتى كه به خود انسان يا ديگرى نصيب شود قرار مي­دهند ولى شكر را فقط براى نعمتى كه به خود انسان برسد استعمال مى‏كنند.[14]
3-«حمد» تنها ستايش با زبان است ولى «شكر» سپاس با قلب و زبان. [15]
4-نقيض «حمد»، «ذمّ» است و نقيض «شكر»، «كفران» مى‏باشد.[16]پس حمد، جامع معناى شكر است.[17]
وجوب عقلي شكر
شكر منعم عقلاً از لوازم انسانيت مي­باشد و لو اينكه آيات و رواياتى هم در اين باره نباشد باز هم لازم خواهد بود. ولى شكر نعمت‏هاى خدا چنانكه در اين آيه شريفه «اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ»[18]بصورت امر صادر شده از واجبات بشمار مي­رود. اما نسبت به ديگران به قدرى از مستحبات مؤكد محسوب مي­شود كه انسان گمان ميكند واجب است.[19] پس بر هر نعمتى شكرى واجب است حتى به نعمت توفيق شكر گذارى و اين امر عقلى است و اوامر شرعيه ارشاد بحكم عقل است.[20]
مراتب شكر
براي شكر سه ركن است:
اول؛ شناخت منعم و صفات لايقه به او... اين شناخت كامل نشود مگر آنكه بداند كه تمام نعمت­هاي ظاهره و خفيه از حق تعالي است.
دوم؛ حالتي كه به موجب اين شناخت براي انسان حاصل مي­شود و آن خضوع و تواضع و سرور به نعمت است از جهت آنكه هديه­اي است كه عنايت منعم به او را مي­رساند...
سوم؛ عملي است كه نتيجه اين حالت است. زيرا اين حالت وقتي در قلب پيدا شد يك حالت نشاطي براي عمل كه متعلق است به قلب و زبان و ديگر جوارح حاصل مي­كند.[21] شكر قلبى به اين معنى كه قلباً معتقد باشد كه همه نعمت­ها از جانب حق و مستند به اوست.[22] شكر زبان و آن ثناگوئى در مقابل نعمت است.[23] شكر به ساير جوارح و آن جبران نعمت است به قدر ارزشي كه آن نعمت دارد كه در نتيجه به عاجز بودن در شكر نعمت­ها مي­انجامد.[24]
اظهار عجز از شكر
عاجز بودن در شكر نعمت­هاي خداوند اينگونه است كه در اوصاف كماليه خداوند هر قدر آدمي تلاش كند كه به درك آن برسد به نتيجه نرسيده و در پايان اقرار به عجز از ادراك آن كمال مي­كند همچنين در مراتب شكر هر چند آدمي بيشتر شكر مي­كند مي­داند كه در هر شكري چندين هزار شكر ديگر بر او لازم مي شود و اقرار مي­كند كه از عهده شكر او بيرون نتوان آمد.[25]شكر واقعي، منتهي به عجز از شكر مي­شود و بالاترين مرتبه شكر، اعتراف به عجز از شكر است.[26]
اما با اين حال بايد به اندازه توان خود شاكر باشد و در مقام شكر، از خود اظهار عجز بنمايد؛ چنانكه اهل بيت (عليهم السلام) از جمله در مناجات شعبانيه و امام زين العابدين در صحيفه سجاديه به ما تعليم فرمودند.[27]
موارد شكر
براى شكر نعمت شش مورد ذكر نموده‏اند:
1- هر وقت خداوند نعمتى بانسان عنايت فرمايد.
2- هنگامى كه بلائى از انسان دفع نمايد.
3- هر موقع متذكر نعمتى از نعم الهى بشود.
4- هر موقع كه متذكر دفع بلائى بشود.
5- هر وقت موفق بعبادت و عمل خيرى گردد.
6- هر وقت از گناه و فعل قبيحى حفظ شود.[28]
شكر بحسب مفهوم آن كه «صرف الشي‏ء فيما خلق لاجله» باشد در همه حال و در هر مورد ثابت است.[29]
زمينه هاي شكر
همه نعمت­ها و عنايات خدا حتي شكر گزاري، شكر به درگاه خدا را مي­طلبد و زمينه شكر را فراهم مي­نمايد كه زبان از ذكر آنها قاصر است اما مي­توان از باب نمونه به امور ذيل اشاره كرد:
نعمت آب[30]، آباداني زمين [31]، آرامش، روز وشب[32]،احسان[33]، همسر، فرزند،[34] امنيت، ايمان، بينايي، تأمين معيشت، علم و...[35]
راه تقويت شكر گزاري
راه تحصيل شكر گزاري به چند امر است:
اول؛ معرفت و تفكر در انواع نعمت­ها.
دوم؛ نظر كردن به پايين­تر از خود در امر دنيا و به بالاتر از خود در امر دين.
سوم؛ حضور در قبرستان و ياد مرگ.
چهارم؛ يادآوري مصيبت­هاي گذشته كه به سبب آن گمان هلاك مي­برد اما نجات يافت.
پنجم؛ در هر مصيبت و بلايي خدا را شكر كند كه بلايي بزرگتر به او نرسيده است.[36]
آثار شكر
1-ارزش آفريني
اگر كسي به شكر گزاري اقدام كند نه تنها مورد سپاس پروردگار قرار مي­گيرد بلكه ارزش ويژه­اي براي او قائل شده و پندهاي او را براي مردم بازگو مي­كند؛ همانگونه كه لقمان حكيم به اين مقام نائل شد.[37]
2- استفاده از آيات خدا
«اين گونه آيات (خود) را براى آنها كه شكرگزارند، بيان مى‏كنيم»[38]
3-افزايش نعمت
يكي ديگر از آثار شكر اين است كه هر گاه خداوند به قومى نعمتى ببخشد و آنها سپاسگزارى كنند خداوند بر نعمت ايشان مى‏افزايد.[39]
امير المؤمنين على(ع) در اشاره به همين معنى مى‏فرمايد:
«هر گاه نعمتهاى خداوند به شما روى آورد با كمىِ شكر نعمتها را از خود دور نسازيد.»[40]
اما اينكه با شكر، نعمت افزون[41] مي­شود، قرآن در اين زمينه مي­فرمايد:
«اگر شكرگزارى كنيد (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود»[42]
پس مولاي حكيم هر گاه ببيند كه بنده حق نعمتهايش را ادا مي كند او را سزاوار انعام خويش مي­بيند و نعمتهايش را افزون مي­كند والا از او باز مي­دارد.[43]
4و5-برگزيدگي وهدايت
از جمله آثاري كه بر شكر كردن مترتب مي شود،برگزيده شدن وهدايت است، به سبب همين، خدا حضرت ابراهيم (ع)را از ميان ميليونها افراد بشر همزمان با وى برگزيد[44]و او را هدايت گردانيد بطريق مستقيم براهي كه سر انجام آن قرب جوار ربّ العالمين است.[45]
«شكرگزار نعمتهاى پروردگار بود خدا او را برگزيد و به راهى راست هدايت نمود!»[46]
6-تداوم نعمت
شكر موجب دوام نعمت مي شود، به خاطر اينكه شكر به منزله قيد و بندي براي نعمت است و نعمت با شكر دوام مي­يابد و باقي مي­ماند و با ترك شكر از بين مي­رود.[47]
حضرت صادق(ع) فرمود: مكتوب است در تورات که "شكر گزارى كن كسى را كه انعام فرموده بر تو و انعام كن بر كسى كه سپاسدارى كند تو را. پس بدرستى كه زوال نيست براى نعمتها هر گاه شكر كنى آن را و بقائى نيست براى آن هرگاه كفران كنى آن را."[48]
7-رضايت خدا
شكر، كليد رضايت خداست.[49]  اگر شكر گزار باشيد مورد رضايت و پسند خاطر حضرتش خواهيد بود[50] لذا مي­فرمايند:
«اگر شكر او را بجا آوريد آن را براى شما مى‏پسندد!»[51]
8-شكر خدا
از آثار شكر اين است كه اگر شما شكر كنيد خداوند هم نسبت به شما شاكر است.[52]
«اگر شكرگزارى كنيد و ايمان آوريد؟ خدا شكرگزار و آگاه است.»[53]
9-قبولي اعمال[54]
امام صادق(ع) می­فرماید: «اگر مؤمنى به خاطر نعمتى كه خدا به او ارزانى داشته است، در غير حال نماز، سجده شكر بجاى آورد، خداوند به پاداش اين عمل... و ده گناه از نامه اعمال او پاك مى‏كند...»[55]
موانع شكر
1- كمي معرفت به اينكه همه نعمتها از خداوند سبحان است.
2- كمي معرفت به اقسام نعمت­ها
3- جهل به حقيقت شكر[56]
4-غفلت
5- عادت كردن به نعمت مثل نعمت هوا[57]
6-آسايش[58]
7- ابليس [59]
در اين آيات مي خوانيم كه: ابليس قسم خورد كه غرض خلقت آدميان را كه همان شكر است در آنان نقض نموده و از بين مى‏برد و آنان را بجاى شكر وادار به كفران مى‏سازد. [60]
8-اجابت دعا [61]
9- شرك و كفر و...
نمونه هاي شكر عملي
1- نماز، بهترين نمونه شكر خداوند است.[62]
2- روزه چنان كه پيامبران الهي به شكرانه نعمت هاي خداوند، روزه مي­گرفتند.
3-خدمت به مردم
4-قناعت.
5-6- يتيم نوازي و كمك به محرومان
خداوند به پيامبرش مي­فرمايد: به شكرانه اينكه يتيم بودي و ما به تو مأوی داديم پس يتيم را از خود مران و كمك به محرومان كن. [63]
7- تشكر از مردم[64]
هر نوع عمل خير ديگري... [65]


[1] - مصطفوى،حسن‏؛التحقيق في كلمات القرآن الكريم‏، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‏،1360 ش‏، ج‏6، ص 100
[2] - راغب اصفهاني،حسين بن محمد؛ ترجمه وتحقيق مفردات الفاظ قرآن‏، خسروى حسينى سيد غلامرضا، تهران‏، انتشارات مرتضوى‏،1375 ش‏، دوم، ج‏2، ص 344
[3] -طوسي،خواجه نصيرالدين ؛اوصاف الاشراف ،سيد محمد رضا غياثي كرماني ،قم،مؤسسه فرهنگي-انتشاراتي حضور،1382ه.ش،سوم،ص80
[4] - نجفى خمينى محمد جواد ؛تفسير آسان‏، تهران‏، انتشارات اسلاميه،1398 ق‏، اول‏، ج‏1، ص 326
[5]- دهخدا، علي‌اكبر ، لغت‌نامه دهخدا، چ دوم، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1379 هـ ش ج9ص1362
[6]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏6، ص 99
[7] -: الشُّكْرُ: عِرْفانُ الإِحسان و نَشْرُه، ابن منظور،محمد بن مكرم؛لسان العرب‏، بيروت‏، دارصادر،1414 ق‏، سوم‏، ج‏4، ص423
[8] - انصاري، خواجه عبدالله؛شرح منازل السائرين، ترجمه و شرح عبدالرزاق لاهيجي كاشاني، قم: انتشارات آيت اشراق ـ 1386 هـ ش.، ص 93
[9] - ترجمه وتحقيق مفردات الفاظ قرآن ، ج‏2، ص 344
[10] -. مولامهدي،نراقي؛علم اخلاق اسلامي(ترجمه كتاب جامع السعادات)،ترجمه سيد جلال الدين مجتبوي،انتشارات حكمت،1366ه.ش،اول،ج3ص297
[11] - فيض كاشاني،ملا محسن؛راه نجات(ترجمه كتاب منهاج النجات)،رضا رجب زاده ،تهران،پيام آزادي،1382ه.ش،نهم،ص158
[12] گنابادي،سلطان محمد؛ترجمه بيان السعادة فى مقامات العبادة، خانى رضا / حشمت الله رياضى، تهران‏، مركز چاپ و انتشارات دانشگاه پيام‏نور،1372 ش‏، اول‏ ،ج‏2 ص 303
[13] - ترجمه وتحقيق مفردات الفاظ قرآن ، ج 1 ص 570
[14] تفسير آسان، ج‏1 ،ص 17
[15] -‏ طباطبايي،محمد حسين؛ ترجمه تفسير الميزان‏، موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏،1374 ش‏، پنجم‏،ج20 ص 196
[16] طبرسى،فضل بن حسن‏؛ ترجمه تفسير جوامع الجامع‏، مترجمان‏، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‏،1377 ش، دوم‏ ، ج‏1، ص 7
[17] طالقانى،سيد محمود؛پرتوى از قرآن‏، تهران‏، شركت سهامى انتشار،1362 ش‏، چهارم‏،ج‏1 ،ص 26
[18] -سوره بقره،آيه40
[19] - تفسير آسان، ج‏1، ص 326
[20] - داور پناه،ابوالفضل؛ انوار العرفان فى تفسير القرآن، تهران‏، انتشارات صدر،1375 ش‏، اول‏، ج‏10، ص 105
[21] - موسوي خميني ، روح‌الله؛شرح چهل حديث، تهران،موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) ، 1385هـ.ش، سي و ششم، ص344
[22] طيب، سيد عبد الحسين‏؛ اطيب البيان في تفسير القرآن، تهران‏، انتشارات اسلام‏،1378 ش‏، دوم‏ ، ج‏2، ص 297
[23] . قرشى سيد على اكبر ؛ قاموس قرآن‏، تهران‏، دار الكتب الإسلامية،1371 ش‏، ششم‏،، ج‏4، ص 64
[24] حسينى شاه عبدالعظيمى،حسين بن احمد؛تفسير اثنا عشرى‏، تهران، انتشارات ميقات‏،1363 ش‏، اول‏،ج
‏5،ص348
[25] - مجلسي،محمد باقر؛عين الحيات،سيد مهدي رضايي،دار الاعتصام للطباعه والنشر،1376ه.ش،اول،
ج1،ص332
[26] - ايت الله مشكيني ؛درسهاي اخلاق ،عليرضا فيض،قم،انتشارات پارسايان،1380ه.ش ،اول،ص104
[27] - صمدي آملي،داوود؛حضور ومراقبت،قم،قائم آل محمد،1387ه.ش،دوم،ص185
[28]- أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص9
[29] - أنوار العرفان في تفسير القرآن ، ج‏،ص  502
[30] -سوره واقعه،آيه 68-70،بابايي، احمد علي، برگزيده تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1382 هـ ش، سيزدهم ج‏5،ص 85
[31] -سوره عنكبوت،آيه 63 و شريف لاهيجى،محمد بن على؛‏تفسير شريف لاهيجى‏، تهران‏، دفتر نشر داد،1373 ش، اول‏،ج‏3،ص 533
[32] -سوره قصص،آيه73و مكارم شيرازى، ناصر ؛تفسير نمونه، تهران‏،‏ دار الكتب الإسلامية،1374 ش، اول‏  ج‏16  147
[33] -سوره الرحمن،آيه60 «بعضى گويند: يعنى آيا پاداش كسى كه بر شما نيكى مى‏كند به اين نعمتها جز اينست كه شما هم خوب بجا آوريد شكر و بندگى او را.» - طبرسي،فضل بن حسن؛ ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن‏، مترجمان‏، تهران‏، انتشارات فراهانى‏،1360 ش،‏ اول‏ ، ج‏24، ص: 112
[34] -سوره نحل،آيه 72
[35] -رجوع شود به آياتي كه درآن واژه شكر به كار رفته است .
[36] -علم اخلاق اسلامي،ج3ص345
[37] - حسيني همداني، محمد حسين، انوار درخشان، تهران، كتابفروشي لطفي، 1404 هـ. ق،ج 12 ص 472
وسوره لقمان ،آيه 12
[38] - كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ (58)سوره اعراف ،آيه 58
[39] - ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏13، ص 28
[40] - سيد رضي؛ نهج البلاغة، محمد دشتى‏، قم‏، مشهور،1379 ش‏، اول‏، إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْكُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ- فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّكْرِحكمت 13
[41] - علامه مجلسي؛ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، عزيز الله عطاردى‏، تهران‏، انتشارات عطارد،1378 ش‏، اول‏، ج2 ص 112
[42] لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»ابراهيم 7
[43] - راه نجات،ص160
[44] - مدرسي،محمد تقي؛ تفسير هدايت‏، مترجمان‏، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‏،1377 ش‏، اول‏، ج‏6، ص149
[45] - بانوى اصفهانى،سيده نصرت امين؛مخزن العرفان در تفسير قرآن‏، تهران‏، نهضت زنان مسلمان‏،1361 ش‏،  ج‏،ص  258
[46] -« شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ »سوره النحل، آيه 121
[47] -راه نجات158
[48] - تفسير اثنا عشري،  ج‏1 ص 290
[49] - تفسير نور، ج‏10، ص 14
[50] - بروجردى،سيد محمد ابراهيم‏؛تفسير جامع‏، تهران‏، انتشارات صدر،1366 ش‏، ششم‏، ج‏6، ص 58
[51] -« إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ ...»سوره زمر ،آيه 7
[52] - تفسير نور، ج‏2، ص: 420
[53] - «إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليماً »سوره نساء،آيه147
[54] -«أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ ...*أُولئِكَ الَّذينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ...»سوره احقاف ،آيه 15-16
[55] - شيخ صدوق؛پاداش نيكى‏ها و كيفر گناهان‏، محمد على مجاهدى‏، قم‏، انتشارات سرور،1381 ش‏، اول،ص
108
[56] - ميرزا خسروانى،على رضا؛ تفسير خسروى‏، تهران‏، انتشارات اسلاميه،1390 ق‏، اول‏ ، ج‏6، ص 333
[57] - نراقي،ملا احمد؛معراج السعاده ،قم،زهير،1386ه.ش،اول،ص646
[58] - تفسير هدايت، ج‏12، ص: 359 سوره انعام،آيه63-64
[59] -سوره اعراف،آيات 11-17
[60] - ترجمه الميزان ، ج‏8 ص 39
[61] -سوره اعراف ،آيه189-190« از پروردگار خود خواستند «اگر فرزند صالحى به ما دهى، از شاكران خواهيم بود!» * اما هنگامى كه خداوند فرزند صالحى به آنها داد، (موجودات ديگر را در اين موهبت مؤثر دانستند و) براى خدا، در اين نعمت كه به آنها بخشيده بود، همتايانى قائل شدند...»
[62] -سوره كوثر،آيه1-2‏إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ (1) فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ (2)
[63] -سوره ضحي،آيه9-10 فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ (9) وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ (10)
[64] -«من لم يشكر المنعم من المخلوقين لم يشكر الله»
[65] -رحمتي شهرضا،محمد؛گنجينه معارف،قم،صبح پيروزي ،1385ه.ش،دوم، ص583



منبع : پژوهه

خبرنامه - شبکه های اجتماعی