اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق 11 اسفند 1389 - 02 March 2011
در روایات آمده[1]است که اساس رسیدن به فضیلت اخلاقی[2]، حاکم کردن عقل بر دو قوه غضب و شهوت[3] و کنترل آنها بوسیله عقل است و گرنه طغیان هر یک از این دو قوه موجب صدمات روحی و جسمی و حتی اجتماعی جبران ناپذیر خواهد شد.
از راههای کنترل غضب میتوان به "کظم غیظ" اشاره نمود. برای روشن شدن مطلب، لازم است معنای کظم غیظ مشخص شده و چگونگی کنترل غضب به وسیله این صفت روشن گردد.
معنای کظم غیظ
"غیظ" عبارت است از خشم شدیدی که پنهان شده[4]است و "کظم" عبارت از نگهداشتن و مخفی کردن چیزی در درون است.[5]"وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظيمٌ"[6]؛ و چشمان او از اندوه سفيد شد اما خشم خود را فرو مىبرد.[7]
با توجه به معنای این دو کلمه "کظم غیظ" یعنی فروخوردن و نگهداشتن خشم شدیدی که هنوز بروز نکرده است.
اگرچه علمای اخلاق تعریفشان از کظم غیظ مطابق معنای لغوی آن است اما میتوان چنین تعریفی ارایه داد:
"كظم غيظ نمودار ديگرى از تقواست كه اراده و مهار نفس در هر شرايطى، به دست عقل ايمانى است كه هم به سوى انفاق و تعاون پيش مىبرد و هم از سركشى و تجاوز باز مىدارد و چشم پوشى از همگان را به دنبال مىآورد."[8]
کظم غیظ در آیات
کظم غیظ به دلیل آثار مثبت فراوانی که دارد از چنان جایگاهی در قرآن برخوردار است که در جای جای آن، صحبت ِ گذشت از کارهای جاهلانه ی مردمان است:
أ) «بسيارى از اهل كتاب، از روى حسد -كه در وجود آنها ريشه دوانده- آرزو مىكردند شما را بعد از اسلام و ايمان به حال كفر باز گردانند با اينكه حق براى آنها كاملا روشن شده است. شما آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد خداوند بر هر چيزى تواناست»[9]
ب) «همانها كه در توانگرى و تنگدستى، انفاق مىكنند و خشم خود را فرو مىبرند و از خطاى مردم درمىگذرند و خدا نيكوكاران را دوست دارد.»[10]
ج) «اگر نيكيها را آشكار يا مخفى سازيد، و از بديها گذشت نماييد خداوند بخشنده و تواناست (و با اينكه قادر بر انتقام است عفو و گذشت مىكند)»[11]
د) «از آنها درگذر و صرف نظر كن كه خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد!»[12]
ه) « همان كسانى كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مىورزند و هنگامى كه خشمگين شوند عفو مىكنند.»[13]
و) « بندگان (خاص خداوند) رحمان، كسانى هستند كه با آرامش و بىتكبّر بر زمين راه مىروند و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام مىگويند (و با بىاعتنايى و بزرگوارى مىگذرند)»[14]
ز) «و در برابر آنچه (دشمنان) مىگويند شكيبا باش و بطرزى شايسته از آنان دورى گزين!»[15]
و آیات دیگری نیز در این باره وجود دارند که به دلیل اختصار از آوردنشان خودداری میشود.[16]
کظم غیظ در روایات
در روایات نیز اهمیت بسزایی به این صفت ویژه داده شده است؛ چرا که اولین گام مؤثر در مهار خشم و آثار مخرّب آن است. در واقع شخص کظم غیظ کننده؛
أ) نیرومندترین افراد میباشد.[17]
ب) شایستگی دوستی را دارد.[18]
ج) دور اندیشترین مردمان است. [19]
و کظم غیظ؛
أ) دوست داشتنیترین راه برای رسیدن به خداست.[20]
ب) گواراترین جرعهایست که انسان در هنگام خشم مینوشد. [21]
ج) پاداش بزرگ در برابر بلاى بزرگست.[22]
آثار کظم غیظ
آثار کظم غیظ را در دو دسته میتوان جای داد:
1) آثار مادّی(یا اجتماعی):
أ) موجب تمرکز فکر در هنگام خشم میگردد؛ از نتایج مهم آن تصمیمگیری صحیح و مناسب است.[23]
ب) باعث حفظ جان و مال در هنگام حکومت دشمنان میشود.[24]
ج) مانع فساد و تباهی عقل میشود.[25]
د) از متهم کردن بیجای مردم جلوگیری میکند.[26]
ه) مانع فحاشی و هتک حرمتِ دیگران میشود.[27]
و) جلوی درگیریهای جسمی که گاهی منجر به قتل بی گناهی میشود را، میگیرد.[28]
ز) جایگاه اجتماعی ویژهای در میان مردم پیدا کرده و عزیز میشود.[29]
2) آثار معنوی (پاداش خداوندی):
أ) موجب بهرهمندی از رضای پروردگار در روز قیامت است.[30]
ب) خداوند قلب آدمی که خشمش را فرو خورده در روز قیامت از ایمنی و ایمان پر میکند.[31]
ج) خداوند عیوب چنین شخصی را میپوشاند.[32]
د) خداوند هم خشمش را از او باز میدارد.[33]
ه) هر که در هنگام خشم یاد خدا کند و انتقام نگیرد خدا هم او را در جمع کسانی که مستحق نابودی هستند قرارش نمیدهد و خدا انتقامش را از کسانی که در حق او ظلمی روا داشتهاند، باز میستاند.[34]
اما سوال اصلی این است که چگونه میتوان خشم را فروخورد و آن را مهار نمود؟
راهکارهای تقویت کظم غیظ
در مجموع از بررسی روایات و کلام علمای اخلاق دو راهکار برای فروخوردن خشم هنگام مواجهه با آن به دست میآید: 1) عملی و 2) علمی
در روایات در مرحلهی اول برخورد با خشم چند راهکار عملی توصیه شده است:
أ) گفتن«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»[35]
ب) سجده نمودن.[36]
ج) وضو گرفتن.[37]
د) سکوت کردن.[38]
ه) تغییر حالت از وضعیتی که در آن قرار دارد؛ یعنی اگر ایستاده است بنشیند و...[39]
و) هنگام خشم بر خویشاوندان، نزديك او رود و تنش را مس كند (مثلا دست به دست او بسايد).[40]
در مجموع از دقت در اعمالی که توصیه شده میتوان گفت هر عملی که در انسان باعث شود انسان به آرامش برسد برای جلوگیری از خشم در قدم اول مفید خواهد بود.
راهکار علمی
1) در مرحلهی اول ِ راهکار علمی نیز چند توصیه در روایات ذکر شده و چند توصیه نیز علمای اخلاق بیان داشتهاند که به اجمال به هریک از آنها اشارهای میشود:
-تفکر و تأمل در آیات و روایاتی که در نکوهش خشم بیجا و آثار شوم آن آمده است.[41]
-تفکر و تأمل در آیات و روایاتی که در ستایش کظم غیظ و آثار آن وارد شده است.[42]
- توجه به اینکه خداوند در همه حال ناظر اعمال ماست[43] و بسیاری از ناملایمات که در زندگی با آن مواجه میشویم به ارادهی اوست و هر چه برای بندهاش مقرّر نموده به صلاح اوست "هر چه پیش سالک آید خیر اوست".
-تصور قیافه و حرکات خنده داری که در هنگام خشم در انسانها ظاهر میشود.[44]
-توجه به این مطلب که با خشم گرفتن ممکن است موقعیت اجتماعی خود را از دست دهد و شخصیتش در بین اطرافیان خُرد شود.
2) دومین راهکار علمی توصیه شده -که راهکاری زیربنایی نیز محسوب
میشود- شناسایی و از بین بردن عوامل و اسبابی است که موجب به خشم آمدن انسان میباشد. در روایتی نقل شده است که حواریّون از حضرت عیسی(ع) سوال کردند: سرچشمه خشم از كجاست؟ فرمود: از كِبر و جبروت و كوچك شمردن مردم.[45]
میشود- شناسایی و از بین بردن عوامل و اسبابی است که موجب به خشم آمدن انسان میباشد. در روایتی نقل شده است که حواریّون از حضرت عیسی(ع) سوال کردند: سرچشمه خشم از كجاست؟ فرمود: از كِبر و جبروت و كوچك شمردن مردم.[45]
[1]. آمدی، عبدالواحد؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات،1366، قم، ص302، ح6866و6867و6871و6874 و کلینی، یعقوب؛ الکافی، انتشارات اسلامیه، تهران،1362،چاپ دوم،ج2،ص305،ح13.
[2]. فیض کاشانی، محسن؛ اخلاق حسنه، ترجمهی محمدباقر ساعدی، انتشارات طلوع آزادی، تهران،1362،ص11 و ورّام، ابن ابی فارس؛ مجموعة ورام(تنبيه الخواطر)، ترجمهی محمدرضا عطائی، انتشارات آستان قدس، 1369ه.ش، مشهد، ج1، ص: 91 و نراقی، ملااحمد؛ معراج السعاده، انتشارات دهقان، تهران،1374ش، ص26و28.
[3].البته برخی نیز قوهی وهم را به این سه قوه اضافه مینمایند، ر.ک: نراقی، همان، ص21.
[4]. ابن منظور، محمدبن مکرم؛ لسان العرب، انتشارات دارصادر، 1414ق، بیروت، چاپ سوم، ج7، ص450 و مصطفوی، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، 1360 ش، ج7، ص: .299
[5]. مصطفوی، حسن؛پیشین، ج10، ص 69.
[6]. یوسف(ع):84
[7]. در برخی از ترجمه به جای فروخوردن خشم، فروخوردن اندوه آورده شده؛ ر.ک: ترجمههای: الهی قمشهای، بهرام پور، پورجوادی، فولادوند، فیض الاسلام.
[8]. طالقانى، سيد محمود؛ پرتوی از قرآن، انتشارات شركت سهامى انتشار، چاپ چهارم، تهران، 1362 ش، ج5، ص: 336
[9]. وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَينََ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَ اصْفَحُواْ حَتىَ يَأْتىَِ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلىَ كُلِّ شىَْءٍ قَدِير( بقره:109)
[10]. الَّذِينَ يُنفِقُونَ فىِ السَّرَّاءِ وَ الضرََّّاءِ وَ الْكَظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يحُِبُّ الْمُحْسِنِين (آل عمران:134)
[11]. إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَدِيراً (نساء: 149)
[12]. فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ (مائده:13)
[13]. وَ الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُون (شوری:37)
[14]. وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا (فرقان:63)
[15]. وَ اصْبرِْ عَلىَ مَا يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلا (مزّمل:10)
[16]. ر.ک: حجر:85 و رعد:22 و قصص:54.
[17]. عنه صلّى اللَّه عليه و آله: «ليس الشّديد بالصّرعة انّما الشّديد الّذى يملك نفسه عند الغضب.» (مجلسی، محمد باقر؛بحارالانوار، موسسه الوفاء، بیروت، 1404ق، ج74، ص153 و حرانى، حسن بن على؛ تحف العقول، انتشارات جامعه مدرسين، چاپ دوم، قم، 1404 ق، ص47 و محمد بن حسن، فتّال نیشابوری؛ روضه الواعظین و بصیرة المتعظین، انتشارات رضى، چاپ اول، قم، [بی تا]، ج2، ص380 و مجموعه ورام،ج1، ص122 و طبرسى، فضل بن حسن؛ مشکاه الانوار، انتشارات حيدريه، چاپ دوم، نجف، 1385 ق، ص308 )
[18]. عن الصّادق عليه السّلام: «من غضب عليك ثلاث مرّات فلم يقل فيك سوء فاتّخذه لك خلّا.» ( مجموعه ورام، ج2، ص118 و كراجكى، محمد بن على؛ معدن الجواهر، انتشارات مرتضوى، چاپ اول، تهران، 1394 ق، ص34 و حرّ عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه، انتشارات آل البيت، چاپ اول، قم، 1409 ق، ج12، ص147)
[19]. عَنِ النَّبِيِّ ص قَال: «أَحْزَمُ النَّاسِ أَكْظَمُهُمْ غَيْظا» ( روضه الواعظین، ج2، ص379 و مشکاه الانوار، ص218)
[20]. عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «مِنْ أَحَبِّ السَّبِيلِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جُرْعَتَانِ جُرْعَةُ غَيْظٍ تَرُدُّهَا بِحِلْمٍ وَ جُرْعَةُ مُصِيبَةٍ تَرُدُّهَا بِصَبْر» (بحار الانوار، ج68، ص411 و کلینی، ج2، ص110 و وسائل الشیعه، ج12، ص176)
[21]. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (ع) يَقُول: «مَا أُحِبُّ أَنَّ لِي بِذُلِّ نَفْسِي حُمْرَ النَّعَمِ وَ مَا تَجَرَّعْتُ جُرْعَةً أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ جُرْعَةِ غَيْظٍ لَا أُكَافِي بِهَا صَاحِبَهَا»( خصال، ج1، ص23 و کافی، ج2، ص109)
[22]. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «نِعْمَ الْجُرْعَةُ الْغَيْظُ لِمَنْ صَبَرَ عَلَيْهَا فَإِنَّ عَظِيمَ الْأَجْرِ لَمِنْ عَظِيمِ الْبَلَاءِ وَ مَا أَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً إِلَّا ابْتَلَاهُم» ( بحارالانوار، ج68، ص408 و کلینی، ج2، ص109 و مجموعه ورام، ج2، ص189 و وسائل الشیعه ج12، ص176)
[23]. قال امیرالمومنین: «شدة الغضب تغير المنطق و تقطع مادة الحجة و تفرق الفهم» كراجكى،محمد بن علی؛ كنز الفوائد، انتشارات دارالذخائر، چاپ اول، قم، 1410 ق، ج1، ص319
[24]. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَظْمُ الْغَيْظِ عَنِ الْعَدُوِّ فِي دَوْلَاتِهِمْ تَقِيَّةً حَزْمٌ لِمَنْ أَخَذَ بِهِ وَ تَحَرُّزٌ مِنَ التَّعَرُّضِ لِلْبَلَاءِ فِي الدُّنْيَا وَ مُعَانَدَةُ الْأَعْدَاءِ فِي دَوْلَاتِهِم» الكافي، ج2، ص109، ح4 و مشکاة الانوار، ص42و68
[25]. « الْغَضَبُ يُفْسِدُ الْأَلْبَابَ وَ يُبَعِّدُ مِنَ الصَّوَاب» تصنیف غررالحکم، ص65، ح862
[26]. عن ابی عبدالله(ع) قال: «كَانَ أَبِي يَقُولُ أَيُّ شَيْءٍ أَشَدُّ مِنَ الْغَضَبِ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَغْضَبُ...... وَ يَقْذِفُ الْمُحْصَنَة» کلینی، ج2، ص303، ح4.
[27]. امام خمینی، روح الله؛ شرح چهل حدیث، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ نوزدهم، تهران، 1387.
[28]. «فَيَقْتُلُ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّه» کلینی، پیشین.
[29]. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «مَا ظُلِمَ أَحَدٌ بِظُلَامَةٍ فَقَدَرَ أَنْ يُكَافِيَ بِهَا وَ لَمْ يَفْعَلْ إِلَّا أَبْدَلَهُ اللَّهُ مَكَانَهَا عِزّا » (مشکاة الانوار، ص217 و کشف الغمه، ج2، ص207
[30]. حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: «مَنْ كَظَمَ غَيْظاً وَ لَوْ شَاءَ أَنْ يُمْضِيَهُ أَمْضَاهُ أَمْلَأَ اللَّهُ قَلْبَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ رِضَاه »(کلینی،پیشین، ج2، ص110، ح6).
[31]. همان، ح7.
[32]. أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: «مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ سَتَرَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ» (همان، ج2، ص303).
[33]. حَبِيبٍ السِّجِسْتَانِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «مَكْتُوبٌ فِي التَّوْرَاةِ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى ع يَا مُوسَى أَمْسِكْ غَضَبَكَ عَمَّنْ مَلَّكْتُكَ عَلَيْهِ أَكُفَّ عَنْكَ غَضَبِي» (همان، ح7).
[34]. عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى بَعْضِ أَنْبِيَائِهِ يَا ابْنَ آدَمَ اذْكُرْنِي فِي غَضَبِكَ أَذْكُرْكَ فِي غَضَبِي لَا أَمْحَقْكَ فِيمَنْ أَمْحَقُ وَ ارْضَ بِي مُنْتَصِراً فَإِنَّ انْتِصَارِي لَكَ خَيْرٌ مِنِ انْتِصَارِكَ لِنَفْسِكَ» (همان، ح8و9) و عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: «إِنَّ فِي التَّوْرَاةِ مَكْتُوباً يَا ابْنَ آدَمَ اذْكُرْنِي حِينَ تَغْضَبُ أَذْكُرْكَ عِنْدَ غَضَبِي فَلَا أَمْحَقْكَ فِيمَنْ أَمْحَقُ وَ إِذَا ظُلِمْتَ بِمَظْلِمَةٍ فَارْضَ بِانْتِصَارِي لَكَ فَإِنَّ انْتِصَارِي لَكَ خَيْرٌ مِنِ انْتِصَارِكَ لِنَفْسِك»(همان، ص304، ح10)
[35]. سیوطی، جلال الدین؛الدرالمنثور فی تفسیر المأثور، انتشارات کتابخانهی آیت الله مرعشی نجفی،1404ق، قم، ج5، ص365.
[36]. ورام، ابن ابی فارس؛ پیشین، ص241.
[37]. نوری، میرزا حسین؛ مستدرک الوسائل، انتشارات موسسهی آل البیت، 1408، قم، ج1،ص353 و مجلسی، محمد باقر؛ ج70، ص272 و ج77، ص312 و ج92، ص339.
[38]. ورّام، ابن ابی فارس؛ پیشین.
[39]. ِ عَنْ مُيَسِّرٍ قَالَ: ذُكِرَ الْغَضَبُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فَقَال: «َ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَغْضَبُ فَمَا يَرْضَى أَبَداً حَتَّى يَدْخُلَ النَّارَ فَأَيُّمَا رَجُلٍ غَضِبَ عَلَى قَوْمٍ وَ هُوَ قَائِمٌ فَلْيَجْلِسْ مِنْ فَوْرِهِ ذَلِكَ فَإِنَّهُ سَيَذْهَبُ عَنْهُ رِجْزُ الشَّيْطَان» (الکافی، ج2، ص302، ح2).
[40]. «وَ أَيُّمَا رَجُلٍ غَضِبَ عَلَى ذِي رَحِمَ فَلْيَدْنُ مِنْهُ فَلْيَمَسَّهُ فَإِنَّ الرَّحِمَ إِذَا مُسَّتْ سَكَنَت» (همان).
[41]. همان، ص302-303.
[42]. همان، ص109-111.
[43]. نوری، میرزا حسین؛ ج11، ص213.
[44]. ورام، ابن ابی فارس؛ پیشین؛ ص: 239 -240 و نراقی، احمد؛ پیشین، ص182.
[45]. فتال نیشابوری، محمد بن حسن؛ ص: 604
منبع : پژوهه