اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق 11 اسفند 1389 - 02 March 2011
بدون شك بدن برای سلامتی و نشاط خود به غذا نیاز دارد اما شكمبارگي، ضد آن را نتيجه ميدهد. پرخوري يكي از مهمترين علل و عواملي است كه مانع رشد فكري و ارتقاء روحي مي گردد كه چه از نقطه نظر علمي و چه از افق تعاليم اسلامي، هرگز در شأن يك انسان واقعي نبوده و نيست. حال به ذكر توضيحي در مورد اين بيماري و صفت زشت ميپردازيم:
معیار خوردن
براساس فرمايشات معصومين و افراد اهل فن بايد قبل از غالب شدن اشتها و قبل از سيري دست از غذا كشيد. بر اساس اين مبنا كسانيكه از اين محدوده تجاوز كنند مرتكب پرخوري شدهاند و محدوده آن چنين است كه معده را سه قسمت کنید: قسمتی برای غذا، ثلثی برای نوشیدن و ثلثی دیگر را برای نفس کشیدن.[1]
آثار ظاهري پرخوری
طبع انسان همیشه خواهان سیری کامل است. از اینرو شرع مقدس در مدح گرسنگی و کم خوری بسیار مبالغه کرده است تا میل پرخوری طبع انسان و منع شرعی با هم تلاقی کرده و از برخورد آنها اعتدال حاصل شود.
میتوان گفت که سبب تمام امراض غیر از تب،[2] پرخوری و ایجاد زائدههایی از اخلاط است که در اثر پرخوری در معده و رگها پیدا میشود.
ز كم خوردن كسى را تب نگيرد ز پرخوردن به روزى صد بميرد
و سيري است كه بيماريها را زياد كرده[3] انسان را بدبو مي كند[4] و معلوم است که مرض به انسان فرصت عبادت نمیدهد و چون سبب تشویش خاطر میشود یاد خدا و فرصت تفکر را از صاحبش میستاند و او را به انواع درمان چون رگ زدن و حجامت و دکتر و دارو و صرف هزینههایی در این راه محتاج میکند همانطور که دكتر ليندمر میگويد: يك سوم آنچه را مي خوريد به شما سود مي رساند دو سوم ديگر معاش و خرجي طبيب و پزشك را تأمين مي كند.[5]
پس از بهبودی هم برای جبران آنها غالبا دچار خستگی و گناه میشود .[6]
آثار باطني پرخوري
در روايات معصومين(ع) آثار زيادي بر آن مترتب دانستهاند كه فهرستوار به تعدادي از آنها اشاره ميكنيم:
1ـ تباهي پاكدامني.امام علي (ع) ميفرمايد:
پرخوري بد همدمي براي پاكدامني است.[7]
2ـ طغيان وسركشي در بارگاه الهي. روايتي ازامام باقر(ع) هست كه مي فرمايد:
شكم چون پر شود طغيان و سركشي ميكند.[8]
3ـ مبغوضترين حالات مؤمن.[9]
4ـ ميراندن قلب. چرا كه قلوب مانند كشتزار هستند كه با فراواني خوراك و آشاميدن ميميرند.[10]
5ـ كند و تنبل شدن بدن در فرمانبرداري از خدا[11]. لقمان حکیم نيز در ضمن وصاياي خود به پسر خويش چنین وصیت می کند: «اى فرزند چون معده پر شود قوه فكر مىخوابد، و حكمت و دانائى گنگ مىشود، و اعضاء و جوارح از عبادت باز مىايستد».[12]
6ـ اراده ها را از شنيدن اندرز ناشنوا ساخته، ديگر نصيحت و خيرخواهي در آنها اثر
نمي كند.[13]
7ـ تباهي نفس و جلب ضرر و زيان.[14]
8ـ سرپوش گذاشتن بر روي تيزهوشي كه ناداني را به همراه دارد. امام علي(ع) مي فرمايد:
پرخوري حجاب و پرده تيزهوشي است.[15]
9ـ آشفتگي در خواب. كه بنا به فرمايش امام علي(ع):
هر كسي همدم پرخوري شود خوابهايش آشفته مي شود.[16]
چرا كه به تجربه رسيده است كه وقتي شكم پر از غذا شد فكر كار نمي كند و چرت و خواب بر او مسلط مي شود، دل و مغز ميدان خيالات و اوهام مي گردد و در نتيجه خوابهاي وحشتناك و آشفته ميبينند.[17]
10ـ ظلمت دل. كه اگر شكم (حتی) از مباح پر شود دل از يافتن راه درست كور مي گردد.[18] اهمیت مسأله تا به آن اندازه است که در تورات آمده: «خدا عالِم فربه را دشمن دارد»[19]. زيرا چاقی معمولاً دلالت بر غفلت و پرخورى مىكند.
آثار اجتماعی پرخوري
پرخوردي باعث دو چيز مىشود: يكى قساوت قلب و ديگرى هيجان شهوت.[20] زيرا به دنبال آن شهوت جنسی به هيجان آمده باعث روى آوردن به آميزشهاى بسيار مىگردد و اين دو شهوت (شهوت شکم وشهوت جنسی) ميل و رغبت به جاه طلبى و مالجوئى را افزون مىكند تا به خوراك و آميزش بيشتر دست يابد و در پی آن انواع بيماريهاى روانى در اجتماع از حسد و همچشمى و ريا و تفاخر و عجب و كبر پديد مىآيد كه اينان نيز به نوبه خود آبستن كينه و دشمنى در جامعه و گروههای مختلف اجتماعی هستند و اين همه، آدمى را به انجام گناهان و ستم و تجاوز و منكرات و فحشاء مىكشاند كه ادامه آن جامعه را به سراشيبي سقوط و انحلال سوق داده، اجتماعي را پايه ريزي مي كند كه قانون جنگل در آن حكمفرما ميباشد.[21]
پرخوري از ديدگاه علم پزشكي
بهعلت محدود بودن شيره هاضمه از لحاظ كميت و كيفيت و قدرت اثر، نه تنها پرخوري موجب اختلال در عمل هضم و يا ناقص ماندن آن ميشود بلكه منجر به عدم هضم كامل و باقيماندن مقاديري از مواد غذائي اضافي در رودهها ميگردد كه اين مواد غذايي نيمه هضم شده و يا هضم نشده مسير تخميرات ميكروبي رودهاي را تغيير داده و در اثر تخمير غيرطبيعي، تجزيه شده و به مواد سمي تبديل ميگردد. همچنين پرخوري يكي از علل عمده يبوست ( كه مي توان آن را مادر امراض دانست) معرفي شده است. بطور كلي در نتيجه پرخوري به علت اينكه همواره مقادير زيادي از مواد غذائي در معده و روده انباشته مي شود لذا براي هضم آنها كار معده و روده سنگين تر و طولاني تر است و طبعاً مدتهاي طولاني جريان خون متوجه ناحيه شكم شده، به همان نسبت در ساير اعضاء نيز بعلت كم خوني عارضي، فعاليت عضو رو به كاهش مي رود كه مغز و مراكز مغزي از مهمترين و حساسترين اعضاء بدن در مقابل اين تغييرات بوده و طبعاً بيشتر و جلوتر از تمام اعضاء از اين كم خوني متأثر مي شوند و در نتيجه از فعاليت مغزي كاسته شده و تفكر و تعقل قهراً رو به نقصان رفته و حتي در آن وقفه ايجاد مي شود[22]،حال به روشني فرمايش اميرالمؤمنين واضح و آشكار مي شود كه پرخوري را پرده و حجاب تيزهوشي ميشمارند.
خوردن پسنديده
در كتاب مصباح الشريعة از امام صادق عليه السّلام روايت شده است:
«خوردن تنها به چهار صورت پسنديده است. ضرورت، عُدّه، فتوح و قوت. خوردن به صورت ضرورت مخصوص برگزيدگان و عُدّه شيوه پرهيزكارانى است كه امور مردم را به عهده دارند و فتوح روش متوكّلين و قوت براى مؤمنين است» [23].
مرحوم علامه مجلسى در شرح اين حديث مىفرمايد: ممكن است منظور از ضرورت آن باشد كه در مواد غذايى جز به هنگام ناچارى تصرف نكند و اين طريقه برگزيدگان است، و مراد از عدّه اين است كه غذا را براى فقراء و ضعفاء ذخيره كند و اين شأن گردانندگان امور خلق است كه تقوى پيشه گرفته اند؛ زيرا آنان خيانت نمىكنند و آن را در موارد خود مصرف مىكنند و فتوح آن است كه چيزى را ذخيره نكند و منتظر باشد تا خدا چه مىرساند آنگاه كم يا زياد آن را مصرف كند و اين رسم متوكّلين است و منظور از قوت آن است كه به اندازه مصرف يكسالش ذخيره كند؛ زيرا اين مقدار ذخيره براى مؤمن جايز است[24].
درمان پرخوري
با توجه به معايبي كه براي اين خصلت ناروا بيان شد پس بر شكم پرستان لازم است كه درصدد علاج خود برآيند و آيات و رواياتي كه در مذمت پرخورى و فوايد گرسنگى رسيده ملاحظه كنند. باید سيره و روش زندگاني انبياء مرسلين و ائمه دين و علماء و دانشمندان بزرگ و عرفاء ره يافته را مطالعه و جستجو كنند و ببينند هر كس كه به جائي و مقامي معنوي رسيده و مرتبهاى يافته، بدون گرسنگى نبوده است و در مقام مقايسه باشند كه آيا خود را شبيه ملائكه آسمانها كردن بهتر است يا همخواني و همنوائي كردن با حيوانات؟ زیرا ملائكه بينياز از غذا هستند در حالي كه پرخوري روش چهار پايان است كه به غير از شكم، چيزى نميدانند.
چو انسان نداند بجز خورد و خواب كدامش فضيلت بود بر دواب[25]
باید ببينند چه فضيلت است در اينكه هر لحظه شكم را پر كنند و در مستراح تردد نموده آن را خالى نمايند و باز پر سازند و شب و روز خود را كه مايه تحصيل سعادت ابدي است به آن صرف كنند.
برو اندرونى بدست آر پاك شكم پر نخواهد شد الا ز خاك
تنور شكم دمبدم تافتن مصيبت بود روز نايافتن
همچنين دعا خواندن قبل از غذا، و با حالت آرامش غذا خوردن سهم بسزايي در كاهش غذا دارد؛ زيرا در حالت عصبانيت و ناهماهنگي روحي، شخص براي تسلي و آرامش خاطر خود و خالي كردن عقده و بدون اينكه متوجه باشد به پرخوري مبتلا مي شود. علاوه بر اينكه موجب سوء هاضمه و اختلالات گوارشي ميشود.
مشخص كردن ميزاني از غذا قبل از شروع آن و كاهش مقدار آن در طول دوره نسبتاً دراز و به آرامي، از جمله راهكارهاي ديگري است كه ميتواند در كاهش مقدار غذا سهيم باشد. علاوه بر اينها خوب جويدن غذا هم موجب سير شدن شخص ميشود و هم كار گوارش بدن را آسان و سريع مي كند.
در ضمنِ طي اين مراحل نيز، خويشتن را از زيادهروي در خوردن نگاه دارد مخصوصا قبل از سير شدن دست از غذا بکشد تا اعتدال و ميانهروى در او عادت و نهادينه شود[26].
خلاصه اينكه در باب تغذيه ملاك اين است كه انسان تا به چيزى - چه خوردنى و چه نوشيدنى - ميل و اشتهاء پيدا نكند آن را مصرف نكند و هنگامى كه به چيزى اشتهاء پيدا كرد يعنى گرسنه يا تشنه شد از خوردن و نوشيدن خوددارى نكند، اما به اندازه چرا كه
«اندازه نگه دار كه اندازه نكو است»
بنابراين باید به اندازه اي مصرف كند كه سنگيني معده را احساس نكند و قبل از سير شدن دست از غذا برچيند.
[1] ـ قال رسول الله (ص):«لیس لابن آدم بدّ من أکله یقیم بها صلبه،فإذا أکل أحدکم طعاماً،فلیجعل ثلث بطنه للطعام،وثلث بطنه للشراب و ثلثه للنفس،ولاتسمنوا تسمن الخنازیر للذبح»،کلینی،یعقوب،کافی،تصحیح و تحقیق علی اکبر غفاری،مؤسسه دار الکتب الإسلامیه،1377ق،ج6،ص269،حدیث 4
[2] ـ امام صادق علیه السلام:«هر دردی از تخمه و پرخوری پدید می آید مگر تب که ناگهان می رسد.» علامه مجلسی،محمد باقر،بحارالأنوار،مؤسسه الوفاء،بیروت،ج66،ص337،ح33
[3] ـ امام علي (ع) مي فرمايد:«الشبع يكثر الأدواء» عبد الواحد آمدي؛غررالحكم و دررالكلم،ترجمه محمد علي انصاري،تصحيح مهدي انصاري قمي،نشر مؤسسه انتشاراتي امام عصر(ع)،چاپ دوم،1384ش،ح945
[4] ـ قال علي (ع): «كثرة الأكل تذفر» همان ح7035
[5] ـ خليلي،محمدعلي؛طب الصادق،نصيرالدين امير صادقي،انتشارات عطائي،1370ش،چاپ 12 ،ص142
[6] ـ جباران،سید محمد رضا؛ترجمه اخلاق،انتشارت هجرت،چاپ چهارم،1378ش، جلد 1،ص 214
[7] ـ عبد الواحد آمدي؛غررالحكم و دررالكلم،ترجمه محمد علي انصاري،تصحيح مهدي انصاري قمي،نشر مؤسسه انتشاراتي امام عصر(ع)،چاپ دوم،1384ش،ح4397
[8] ـ علامه مجلسی،محمد باقر؛بحارالأنوار،المکتبه الإسلامیه،1389ق،ج66،ص336،ح23
[9] ـ همان،ج66،ص333،ح14
[10] ـ قال رسول الله(ص): «لاتميتوا القلوب بكثرة الطعام و الشراب،فإن القلوب تموت كالزرع إذا كثر عليها.» همان ج 66 ص331،ح7
[11] ـ همان ج77،ص182،ح10 وج103،ص27،ح40: قال رسول الله(ص):«ياكم و فضول الكلام،فإنه يسم القلب بالقسوة،و يبطئ بالجوارح عن الطاعة، و يصم الهمم عن سماع الموعظة».
[12] ـ فیض کاشانی ،ملا محسن؛المحجه البیضاء،تصحیح و تعلیق علی اکبرغفاری،نشر دفتر تبلیغات اسلامی،چاپ چهارم،1417ق،ج5،
ص151
[13] ـ علامه مجلسی،محمد باقر ؛بحارالانوار، المکتبه الإسلامیه،1389ق،ج77،ص182،ح10
[14] ـ قال علي (ع):«كثرة الأكل و النوم تفسدان النفس،و تجلبان الضرة». ـ عبد الواحد آمدي؛غررالحكم و دررالكلم،ترجمه محمد علي انصاري،تصحيح مهدي انصاري قمي،نشر مؤسسه انتشاراتي امام عصر(ع)،چاپ دوم،1384ش،ح7034
[15] ـ همان ح695
[16] ـ همان ح2638
[17] ـ خليلي،محمدعلي؛طب الصادق،نصيرالدين امير صادقي،انتشارات عطائي،1370ش،چاپ 12 ،ص142
[18] ـ ـ عبد الواحد آمدي؛غررالحكم و دررالكلم،ترجمه محمد علي انصاري،تصحيح مهدي انصاري قمي،نشر مؤسسه انتشاراتي امام عصر(ع)،چاپ دوم،1384ش، ح4128
[19] ـ ـ فیض کاشانی ،ملا محسن؛المحجه البیضاء،تصحیح و تعلیق علی اکبرغفاری،نشر دفتر تبلیغات اسلامی،چاپ چهارم،1417ق،ج5،ص148
[20] ـ منسوب به امام صادق؛مصباح الشریعه،مؤسسه الأعلمی للمطبوعات،چاپ اول،1400ق، ص 77،باب 34؛ ملکی تبریزی،میرزا جوادآقا؛اسرارالصلاه،مترجم رضارجب زاده،انتشارات پیام آزادی،چاپ هشتم،1378ش،ص228
[21]ـ مجتبوی،سید جلال الدین؛ علم اخلاق اسلامی (جامع السعادات)،انتشارات حکمت، چاپ چهارم،1377ش، ج3، ص13؛ نراقی،ملااحمد؛معراج السعاده،انتشارات هجرت،چاپ پنجم،1377ش،ص313
[22] ـ صبور اردوبادي،احمد؛راههاي مبارزه با سموم ميكروبي روده ها(در غرب و اسلام)،دانشگاه آذر آبادگان،چاپ اول،1354ش،صص214 ـ218
[23] ـ منسوب به امام صادق؛مصباح الشریعه،مؤسسه الأعلمی للمطبوعات،چاپ اول،1400ق باب آداب خوردن،ص78
[24] ـ جباران،سید محمد رضا؛ترجمه اخلاق،انتشارت هجرت،چاپ چهارم،1378ش،ج1،ص217
[25] ـ دواب جمع«دابة» بمعناي:چهارپا
[26] ـ نراقی،ملااحمد؛معراج السعاده،انتشارات هجرت،چاپ پنجم،1377ش،ص314
منبع : پژوهه