اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق 11 اسفند 1389 - 02 March 2011
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 41
يكي از رذايلي كه در اثر انحراف قوه شهويه اثرات ناگواری بر زندگي ديني و دنيايي شخص مي گذارد و او را از نظرها ساقط و از درجه اعتبار پايين ميآورد چاپلوسي و تملقهاي بيجايي است كه شخص مرتكب آن شده و آبرو و حيثيت خود را به حراج مي گذارد كه اين خود نشان از شرك خفي در نهاد او دارد.
معنا و مفهوم چاپلوسی
جوهری در صحاح میگوید: رجلٌ مُلِق. یعنی چیزی را میگوید که قلباً به آن اعتقاد ندارد.[1]البته این قول، تفسیر به لازم أعم است که با زبان میباشد و معنای دقیق آن چنین است: اظهار لطف و محبت و دوستی که با خضوع مخلوط شده باشد با آنکه در قلب چنین نیست.[2] تعریف و تمجیدهای بیموردی که از دیگری میشود نشان از خفت و خواری چاپلوس و مبتلا شدنش به شرکی است که ثمره آن در اعمال و رفتار وی ظهور پیدا کرده، ننگ و عار را برای او به ارمغان آورده است.
منشأ چاپلوسی
هدف انسانی كه طالب رضا و خشنودى مردم است و توجه به جلب نظر و قلوب مردم دارد، آن است كه آنها را مؤثر در امورى مىداند كه مورد طمع اوست. مثلا كسانىكه پول پرست و مال دوست هستند، پيش ارباب ثروت خاضع بوده از آنها تملق میگويند و برای آنها فروتنى مینمايند و كسانى كه طالب رياست و احترامات ظاهری هستند از مریدان و پیروان خود تملقها کرده، فروتنيها مینمايند تا قلوب آنها را به هر ترتيبى که هست به سوی خویش جلب كنند اما در مقابل کسانی هستند كه با رياضات شرعیه خود را تربیت كرده، طالب رضاى حقاند و زینتهای دنيا آنها را نلرزانده، در رياست، طالب رضاى حق هستند و هنگامی که زیر دستند حقجو و حق طلب بوده همچون آدمهای شریف گذران عمر میکنند.[3] البته ناگفته نماند که گاهی شیطان افراد را به بهانه تواضع به این بلیه دچار کرده مشغولشان میکند و حال آنکه مابین آن دو فاصله هاست: تواضع مبدأش علم به خدای تعالی و نفس بوده، غايتش هم خدا است يا كرامت خدا و نتيجهاش كمال نفسانى است. درحالی که تملّق، مبدأش شرك و جهل بوده، غايتش نفس است و ثمرهاش خفّت و خوارى میباشد. به هرحال باید دانست که چاپلوسی از آبشخور نفاق و خودخواهی سیراب شده است.[4]
متأسفانه گاهي، عادت بعضي از مردم شده است كه چرب زبانى و تملّق را دليل بر مردمدارى و حسن خلق تلقّى كرده، خلاف آن را نشانه حقارت و كم ارزشى و نبود شخصيّت ميپندارند.[5]
آثار چاپلوسي
مهمترين اثر اين است كه ملكه اخلاص را از كف داده و چشم نياز به عنايت و بخشش مخلوقي همچون خود ميدوزد كه حكايت از شرك پوشيده و خفي وي ميكند. چرا كه وي در توحيد افعالي دچار مشكل شده است و ديگران را مؤثر در امور جاري در عالم ميبيند.
گاهى خود را برده پستى مىنماياند تا از متاع او چيزى نصيبش گردد. در تملّق بىسروپائى هزار دروغ میگوید، تا قلب او را به دست آورد كه نتيجهاي جز خواري و ذلت خود و احساس شخصيتي كاذب و توخالي در نوع تعريف شدگان به بار نخواهد گذاشت كه نتیجه آن، برهم خوردن تعادل جامعه و رفتن آن بسوي حالتي دروغين و مسموم خواهد بود.
انواع چاپلوسی
گفته شد که منشأ تعریف و تمجیدهای نادرست از مردم، دوری از حق و غوطهور شدن در منجلاب دنیا و مادیات است اما باید متذکر شویم که نوعی تملق هم هست که نه تنها ناپسند نبوده بلکه ممدوح و گوارا است و در دعاها و روایات ما به آن اشاره وترغیب شده است وآن چاپلوسی و تملق کردن به هنگام راز و نیاز با خدا است. البته چنین عرض حاجتی به بارگاه دوست، لطيف نمودن معانى تضرع، توسل و تسليم می باشد.[6]خداوند به حضرت عيسى عليه السّلام وحى نمود: «عيسى مانند غريق غمزدهاى كه ياورى ندارد، به درگاه من دعا و دلت را برايم خوار كن و در خلوت بسيار بياد من باش و بدان من با چاپلوسى كردن تو خوشحال مىشوم. با زنده دلى و نشاط اين عمل را انجام بده و صداى غمناك خود را به من برسان».[7]
درمان چاپلوسي
براي علاج اين خصلت ناپسند بايد در دو ميدان قدم زد: اول اينكه شخص چاپلوس در آثار و مفاسد اين صفت خوب بيانديشد و با خود بنگرد كه آيا ميارزد در عوض مال يا جاه و مقامي كه بر فرض اثرگذاري چاپلوسياش نصيب او ميشود بين خدا و خلق خدا، خود را ذليل و خوار كند و در وادي شرك داخل شود كه عقاب و رسوايي هر دو جهان را در پيخواهد داشت.
بايد با ياد حق تعالى دل را از ظواهر فريبنده دنيا منصرف كند و تمام جهان و جهانيان را از نظرش بياندازد و دلبستگى به احدى غير از حق پيدا نكند و خود را به واسطه آنها بزرگ و بزرگوار نشمارد و هر چه غير از حق و آثار جمال و جلال او است در نظرش كوچك باشد و اين خود، منشأ تواضع براى حق و به تبع آن براى خلق ميگردد. زيرا كه خلق را نيز از حق ميبيند و اين خود، منشأ عزّت نفس و بزرگوارى او ميشود؛ ديگر مقابل كسي سر خفت و خواري كج نميكند و تملق هر بي سروپايي را به جان نمي خرد. از طرفي بايد روح قناعت را در خود پرورش داده و شكوفا سازد چون «هر كه بناى قناعت بگذارد، براى گذران زندگي به زحمت نمىافتد(هر چند عيالمند باشد) در نتيجه ازاحتياج به مردم خلاص مىشود و از چاپلوسى و تملّق ناكسان، فراغت مىيابد و در نزد خالق و خلق، عزيز مىگردد»[8] و همانطور كه اميرالمؤمنين علی السلام فرمودند فقر و ناداري را بر تملق ديگران برگزيند[9].
اگر چاپلوسي او برگرفته از عادات و رسوم نادرست رايج بين مردم كه آن را مردم داري ميپندارند باید كمر همت ببندد و حق را هدف خود قرار دهد و اين رسم نادرست را به هيچ انگارد و در اين كار از هيچ نيروئى بيم و هراس نداشته باشد و از مذمّت و سرزنش مردم نهراسد.[10]
این صفت خبیثه -که به زبان آوردن مطالبی است در مورد دیگران، درحالی که به آن اعتقادی ندارد- نهری است جاری از دریای وسیع محبت دنیا و خصلتی است به ودیعه گرفته شده از خصلتهای سگان، چرا که آداب سگان است كه در انتظار لقمهاى دُم خود را مىجنبانند و تملق و چاپلوسى مىكنند.[11]
[1] ـ جوهری، اسماعیلبن حماد؛الصحاح اللغه،بیروت: امیری، م۱۹۸۵ - ۱۳۶۸.
[2] ـ امام خمینی،روح الله؛چهل حدیث،مؤسسه نشر آثار امام خمینی (ره)،چاپ بیستم،1378ش،ص 371
[3] ـ همان، ص 561
[4]ـ امام خمینی،روح الله؛شرححديث جنود عقل و جهل، مؤسسه نشر آثار امام خمینی(ره)،چاپ سوم،1378ش،ص:336و355؛ نراقی،ملااحمد؛معراج السعاده،انتشارات هجرت،چاپ پنجم،1377ش،ص403
[5] ـ حسینی طهرانی،علامه سید محمد حسین؛رساله لب اللباب،انتشارات علامه طباطبائی،چاپ نهم،1419ق،ص66
[6] ـ محدث بندرریگی،ابراهیم؛ترجمه المراقبات،انتشارات اخلاق،1376ش، ص338؛امام حسین (ع) عرضه می دارد: يا من اذاق احبّاءه حلاوة المؤانسة فقاموا بين يديه متملّقين. یعنی: : اى كسى كه حلاوت انس را به دوستانش چشانده تا در مقابلش به تملق ايستادهاند. شیخ عباس قمی،مفاتیح الجنان ،دعای عرفه
[7] ـ همان،ص243
[8] ـ امام خمینی؛شرححديث جنود عقل و جهل،ص338؛نراقي،ملا احمد؛معراج السعاده،صص403ـ402
[9] ـ قال أمير المؤمنين(ع):«الفقر خير من حسد الجيران و جور السلطان و تملق الإخوان.» حلي،ابن فهد؛عدة الداعي،چاپ : دار الكتب الإسلامي، چاپ : اول،1407ق،ص:107
10 ـ حسینی طهرانی،علامه سید محمد حسین؛رساله لب اللباب،انتشارات علامه طباطبائی،چاپ نهم،1419ق ،ص66
[11] ـ نراقی،ملااحمد؛معراج السعاده،انتشارات هجرت،چاپ پنجم،1377ش ، ص 225
منبع : پژوهه
Notice: Undefined index: video in /home/unp/domains/unp.ir/public_html/App/Template/home/per_con.html on line 44