اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق 11 اسفند 1389 - 02 March 2011
آنگاه که انسان پا به عرصۀ گیتی نهاد خمیرمایۀ وجودی او با امور مادی این عالم گره خورد، اموری که خدای تعالی برای بقاء او و در جهت سیر الی الله و رسیدن به لقاء الهی به خدمتش گمارد و دنیا را تجارتخانۀ وی قرار داد[1]؛ اما آنگاه که انسان هر دو چشم سر و دل را بدان معطوف بدارد و آن را کعبۀ مقصود خویش قرار دهد از هدف دور مانده ره به جای دیگری خواهد برد که میوه ای جز حرص و آز در پی نخواهد داشت.
واژه شناسي حرص
حرص در لغت علاقه شديد به چيزي همراه با سعي و كوشش براي رسيدن به آن را گويند[2] و در اصطلاح علماي اخلاق به حالتي در نفس گويند كه آدمي به سبب آن مشغول جمع نمودن امور زايد بر نيازش باشد[3] و حريص را از آن جهت حريص گويند كه نسبت به جمع اموال علاقه شديد داشته، عمر و شب و روز خود را مصروف آن می کند و آن از نيرومندترين شاخههاى دوستى دنيا و مشهورترين انواع آن است و شكى نيست كه خلق و خويى نابود کننده و صفتى گمراه كننده است بلكه بيابانى است تاريك و بيكران و درّهاى بس عميق كه ژرفاى آن ناپيداست. هر كه در آن گرفتار آمد گمراه و نابود شد و هر كه در آن افتاد به هلاكت رسيد و باز نگشت.
انواع حرص
با توجه به اينكه انسان داراي غريزه محبت نفس است و بقا و جاودانگي سرلوحه آرزوهاي اوست اگر این غریزه در مسير صحیح بكار رود از نظر عقل و شرع امري پسنديده است و در غير آن صورت از رذائل بشمار ميآيد بنابراین حرص بر دو نوع است: پسندیده و ناپسند كه به مواردی از آنها به طور اختصار اشاره ميشود:
ازجمله موارد محبوب و مبارک حرص ميتوان حرص و علاقه شديد به هدايت مردم،[4] خود سازي،[5] فراگيري علم،[6] اداي تكاليف واجب (همانطور که امیرالمؤمنین امام علي(ع) میفرماید: اگر حريص بر روزي هستي كه براي تو ضمانت شده، پس بر أداي آن تكاليفي كه بر تو واجب شده حريص باش[7] ) و... را برشمرد.
اما حرص ناپسند حرصي است كه در مال دنيا و زايد بر نياز باشد چنين صفتي علاوه بر اینكه از نارضايتي به قسمت الهي و شك وترديد در رزق و روزي خبر ميدهد[8] خود باعث اموري چون تلف شدن سرمايه ارزشمند عمر ميشود و آفات ديگري دارد كه در ذيل در ضمن حديثي به آنها اشاره ميشود:
آثار سوء حرص به دنیا
امام صادق (ع) در مورد آثار سوء حرص به دنیا مطالبی میفرماید (که به مضمون آن اشاره میشود) ایشان ميفرمايد: حريص دچار هفت آفت است كه نجاتش از هر يك از آن آفات در نهايت سختي و دشواری است:1 ـ فكر و انديشه براي جمع كردن بیشتر از نياز و مقرري كه اين گونه فكر،آفت آخرت است و نسبت به دنياي انسان نیز نفع و سودي ندارد.2ـ غم و اندوهی كه هرگز پايان نمي پذيرد.3ـ رنج و زحمتی كه جز بوسيله مرگ از آن راحت نمي شود (حريص را نكند نعمت دو عالم سير هميشه آتش سوزنده اشتها دارد)
4ـ بيم و هراس از اموري كه ناگزير به آنها مبتلا مي گردد. 5ـ نگراني عميقي كه زندگي را بر او تلخ و ناگوار ميسازد بدون اينكه از اين نگرانيها نتيجهاي بگيرد. 6ـ حسابي كه هرگز از آن فارغ نمیشود كه البته نتيجة اين حساب، عذاب درون و زحمت بيرون و محصولش حسرت وقت مرگ و زحمت در برزخ و آتش در قيامت است.
7ـ كيفر دردناكي كه راه چاره و خلاصي به رويش مسدود خواهد بود.[9]
معالجۀ صفت حرص
1 - علاج علمى:
خوبى و شرافت و عزت نفس و فضيلت آزادگى را كه در قناعت نهفته است به ياد داشته باشد و بدى و پستى و تحمّل خوارى و ذلّت و پيروى از شهوت و هواى نفس را متذكّر باشد و بداند كه هر كه عزت نفس را بر شهوت شكم برنگزيند كم عقل و ناقص الايمان است. سپس توجّه كند كه گرد كردن مال و ثروت چه آفات دنيوى و عقوبتهاى اخروى در پى دارد و بينديشد كه بزرگان خلق و شريفترين و عزيزترين آدميان يعنى پيامبران و اوصياى ايشان و پيروان پارساى آنان چگونه به اندكى از دنيا قناعت و شكيبائى كردند و در شيوۀ كافران از يهود و نصارا و مردمان فرومايه و مال اندوز و پول پرست بنگرد كه چگونه در خوشگذرانى و تنپرورى و جمع ثروت بسر مىبرند و ببيند كه زيادتر از قدر ضرورت دنيا برای او چه ثمر و فايدهای دارد، جز زحمت جمع مال و آفات دنیویهای که از برای مال است و حوادثی که در پی دارد.
شحنۀ این راه چو غارت گرست مفاسی از محتشمی بهتر ست
حال اگر از براى اولاد ذخيره مىكند بداند كه خداى او و اولاد او يكى است. آنكه روزى به او داده به اولادش نيز خواهد داد. او غم فرزندى را مىخورد كه از نطفهاش حاصل شده چگونه آنكه اولادش را آفريده غم او را نخورد؟!
اگر از براى خود به جمع آوری مال مىپردازد اول باید قدر عمر خود را معين كند و به اندازه آن جمع كند. با خود بگوید: چه مىدانى كه نام تو در سال ديگر در دفتر مردگان ثبت خواهد بود يا در صحيفه زندگان؟ و چون ذخیرۀ سال خود را دارى به آن اکتفا بکن و حساب خود را زياد مگردان.
2 - علاج عملى:
آدمی بایستی در امر معيشت ميانه روى پيش گيرد و تا آنجا كه ممكن است به قدر ضرورت اكتفا كند. زيرا كسى كه خرجش زياد باشد قناعت براى او ممكن نيست. پس اگر تنهاست به جامه ارزان و به هر غذائى كه به دست آيد قانع باشد و نان خورش را كم و محدود كند، و همچنين در ديگر چيزهاى مورد نياز، خود را بر اين شيوه وادار کرده و عادت دهد. اگر زن و فرزند دارد هر يك را بر اين حد و اندازه عادت دهد و اگر معيشت خود را بر پايه ميانهروى بنا كند به تلاش و كوشش فراوان احتياج نخواهد داشت اگر چه عيالمند باشد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
«هر كه ميانهروى كند محتاج نشود».[10]
هر كه بناى قناعت گذارد از احتياج به مردم خلاص مىشود و از چاپلوسى و تملّق ناكسان، فراغت مىيابد و در نزد خالق و خلق، عزيز میگردد.[11]
البته آنچه درباره مذمت دنيا و اينكه دشمن خدا و دوستان خدا است نقل شده از اين روست كه توجه و علاقه مردم را به دنيا كم كنند تا از آن فسادى زايش نكند نه اينكه مردم به اصلاح و تنظيم امور دنيا نپردازند. ديدگاه اسلام را درباره دنيا به خوبى مىتوان از آيات قرآن كريم و احاديث دريافت. در حديث است كه «دنيا براى شما آفريده شده و شما براى آخرت آفريده شدهايد». خداى تعالى در قرآن كريم مىفرمايد:
«او(خدایی) است که همۀ آنچه را از (نعمتها) در زمین وجود دارد برای شما آفرید».[12]
پس انسان بايد دنيا را فداى خود كند نه خود را فداى دنيا و اگر كسى براى رسيدن به دنيا خوبيها را كنار گذاشت و بديها را مرتكب شد در حقيقت خود را فداى دنيا كرده است.[13]
حرص یک حالت درونی است که انسان را به تجسس دائمی ثروت و نفع مادی وا میدارد بطوریکه امور مالی همچون قطبی میشود که افکار و تلاشها و کوششهای وی بر محور آن دور میزند.
دانشمندان اسلامى نیز براى دنيا و مال دنيا سود و زيانهائى ذكر كردهاند كه حاصل و نتيجهاش اين است كه انسان نبايد دنبال دنيا بدود و هر چيزى را بدست آورد و نبايد دنيا و همه چيزش را رها سازد. نبايد پى هر لذتى برود و نبايد هر لذتى را هم ترك كند، بلكه بايد حد اعتدال و ميانهروى را نگه دارد.[14]
[1] ـ سید رضی؛نهج البلاغه،تصحیح صبحی صالح،نشر دار الأسوه للطباعة و النشر،چاپ اول،1415ق،حکمت 131،ص680
[2] ـ مصطفوی،شیخ حسن،التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،چاپ اول، 1416ق،واژه«حرص»
[3] ـ نراقی،ملااحمد،معراج السعاده،انتشارات هجرت،چاپ سوم1375ش،ص395
[4] ـ سوره توبه،آيه 128:«حريص عليكم» یعنی:برهدایت شما حریص است و اصرار دارد.
[5] ـ امام صادق(ع) مي فرمايد:دوست داشتني ترين برادرانم آن كسي است كه عيوب مرا به من هديه بدهد.( کلینی،یعقوب،اصول کافی،تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری،دارالکتب الإسلامیه،چاپ ششم،1375ش،ج2،ص639)
[6] ـ سوره طه،آيه 114:«رب زدني علما»یعنی:پروردگارا علم مرا افزون کن؛كافي ج2 ص231،حديث4
[7] ـ عبد الواحد آمدي؛غررالحكم و دررالكلم،ترجمه محمد علي انصاري،تصحيح مهدي انصاري قمي،نشر مؤسسه انتشاراتي امام عصر(ع)،چاپ دوم،1384ش ،ص176
[8] ـ کلینی،یعقوب؛اصول کافی،تحقیق علی اکبر غفاری،نشر دارالکتب الإسلامیة،چاپ ششم،1375ش، ج 2 ص 57 حدیث 2
[9] ـ منسوب به امام صادق،مصباح الشریعه،مؤسسه الأعلمی للمطبوعات،چاپ اول باب 55،ص118
[10] ـ علامه مجلسی،محمد باقر؛بحارالأنوار،المکتبة الإسلامیة،چاپ دوم،1405ق، ،ج103،ص21،ح11
[11] ـ نراقى، ملا احمد؛معراج السعادة، انتشارات هجرت ،چاپ : پنجم،1377 ش،صص398ـ 402؛مجتبوى، سيد جلال الدين؛ علم اخلاق اسلامى، انتشارات حكمت، چاپ : چهارم، 1377 ش ج : 3 ص : 143
[12] ـبقره، 29
[13] ـ مجتبوى، سيد جلال الدين؛ علم اخلاق اسلامى، انتشارات حكمت، چاپ : چهارم، 1377 ش، ج : 3 ص : 35
[14] ـ همان