پرتال دانشگاهی کشور پرتال دانشگاهی کشور
University Portal of Iran




کلمات مرتبط

    نتایج کارشناسی ارشد 1402 نتایج ارشد 1402 دفترچه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد امریه سربازی استخدام تامین اجتماعی استخدام شرکت نفت استخدام آموزش و پرورش استخدام بانک پذیرش بدون کنکور منابع کارشناسی ارشد منابع دکتری استخدام شهرداری آگهی استخدام پليس استخدام نیروی انتظامی لیست همایش های بین المللی لیست سمینار لیست کنفرانس سالن همایش مقاله ISI دانشگاه پيام نور استخدام بانک پاسارگاد سازمان سما استخدام بانک شهر استخدام بانک گردشگری آگهی استخدام بانک صادرات استخدام بانک پارسیان پودمانی علمی کاربردی 1402 استخدام دولتی استخدام استانداری استخدام آتش نشانی استخدام وزارت نيرو استخدام ديپلم استخدام برنامه نویس استخدام حسابدار نمونه سئوالات کارشناسی ارشد نمونه سئوالات دکتری ارزشیابی مدرک دانشگاه پیام نور فراگير دانشپذير مدرک دیپلم مدرک کارشناسی انتخاب رشته کنکور سراسری 1402 عدح.هق daneshgah پردیس دانشگاهی شهریه دانشگاهها آگهی استخدام تهران azad karshenasi arshad kardani peyvasteh azmoon konkoor mba مجازی mba یکساله مدرک mba
 اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق          11 اسفند 1389 - 02 March 2011


تكاثر
تكاثر از ريشه و مصدر باب تفاعل به معناي افزون شدن، فراوان شدن و به بسياري مال و ثروت فخر كردن است.
تكاثر اختصاصي به ثروت ندارد بلكه گاه بر زيادي فرزند و قوم خويش نيز تعلق مي‌گيرد.
يك سوره در قرآن به نام التكاثر به بيان اين صفت زشت و برحذر داشتن مردم از آن اختصاص داده است.
تكاثر علاوه بر آثار ناگوار فراواني كه دارد مي‌تواند سبب پيدايش صفت‌هاي زشت ديگري نيز گردد:
1- غفلت از ياد خدا
قرآن كريم مي‌فرمايد:
« وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُم بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِندَنَا » (سبأ/37)
«اموال و اولاد شما چيزي نيست كه شما را به ما نزديك سازند»
از اين روست كه بندگان را از دل بستن به آنها برحذر مي‌دارد:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (منافقون/9)
«اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، اموال و اولادتان شما را از ياد خدا به خود مشغول ندارد كه هر كه چنين كند زيان­كار است»
2- تكبّر و غرور:
انسان، هنگامي كه از نظر ثروت بر ديگران برتري يافت گرفتار تکبر و فخر فروشي مي‌شود و ثروت را وسيلۀ برتري جوئي قرار مي‌دهد.
قرآن كريم از قول يكي از اين افراد كه به برادر خود فخر مي‌فروشد نقل مي‌كند:
« أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا » (كهف/34)
«من به مال از تو بيشتر و از حيث افراد عزيزترم»
اين غرور گاهي باعث مي‌شود كه انسان حتي پيامبران الهي را تكذيب كند چنان‌چه طبق شهادت تاريخ بيشتر دشمنان و تكذيب كنندگان پيامبران الهي ثروت‌مندان مغرور و مرفهين بي‌درد بوده است:
« وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ  وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ » (سبأ/ 34-33)
«ما هيچ بيم دهنده‌اي به قريه‌اي نفرستاديم جز آنكه توانگران عياش آن گفتند ما نسبت به آنچه براي شما فرستاده شده كافرين و گفتند: اموال و اولاد، از همه بيشتر و عذاب نخواهيد شد.»
3- تحقير ديگران:
حضرت علي (ع) مي‌فرمايد:
«هر كس مال در نزد او ارزشمند و گرامي شد مردمان در نظر او خوار مي‌گردند»
4- سختي حساب:
قرآن با نكوهش ثروت‌اندوزي به مسلمانان دستور مي‌دهد كه اموال خود را در راه خدا، و بهره‌گيري مردم به كار اندازند، و از اندوختن و ذخيره كردن آنها بپرهيزند وگرنه دچار عذاب دردناكي خواهند شد:
« يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ» (توبه/35)
«آنها را كه طلا و نقره ذخيره مي‌كنند، و آن را در راه خدا انفاق نمي‌كنند به مجازات دردناك بشارت ده»
5- عاقبت بد:
ثروت زياد و علاقه به آن حلاوت عبادت را در آدمي از بين مي‌برند لذا دست از عبادت برمي‌دارد و حتي با احكام الهي به مخالفت برخيزد چنان‌چه نقل شده است كه ثعلبه بن حاطب مردي فقير بود كه مرتب به مسجد پيامبر (ص) مي‌آمد و اصرار داشت كه پيامبر (ص) دعا كند تا خداوند مال فراواني به او بدهد. پيغمبر به او فرمود:
«مال كمي كه شكرش را ادا كني، بهتر از ثروت زيادي است كه نتواني حقّش را ادا كني.»
با اصرار زياد ثعلبه پبامبر (ص) برايش دعا كرد. مدتي نگذشت كه ثعلبه داراي گوسفندان فراواني شد به حدي كه به خاطر رسيدگي به آنها نتوانست به مسجد بيايد و حتي ناچار شد از مدينه خارج شود پس از مدتي رسول خدا (ص) مأمور جمع‌آوري زكات را نزد ثعلبه فرستاد ولي او از زكات دادن امتناع كرد، و نه تنها از دادن زكات امتناع ورزيد، بلكه به واجب بودن زكات نيز خرده گرفت.
منابع:
1)فرهنگ عميد، 333.
2)مفردات راغب، 426.
3)شرح غرر الحكم، ج 5، ص 336.
4)بحار، ج 22، ص 40.


منبع : پژوهه

خبرنامه - شبکه های اجتماعی