کاربردهای ابزار های سنجش گوناگون در باره خویشتن
مقوله خویشتن پنداری به عنوان یکی از معروفترین موضوعات در ادبیات روانشناسی بشمار میآید. با وجودی که در سایت تحقیقاتی ERIC حدود۶۰۰۰ مطلب در این خصوص نوشته شده است ولی متأسفانه هنوز هم این اصطلاح برای عموم ناشناخته بوده و تعریف شفافی از آن ارائه نشده است و در خصوص پدیده«خود» حدود۱۵ مفهوم مختلف مطرح شده است(استرین،۱۹۹۳). در بسیاری از مقالات اصطلاحات خویشتن پنداری، عزت نفس و پذیرش خویش اغلب به جای یکدیگر بکار گرفته میشوند و این امر از وجود دیدگاه مختلف افراد جامعه نسبت به روانشناختی خودشان برمیخیزند. احتمالاً مهمترین تعریف خویشتن پنداری به ارزیابی فرد از خود مربوط میباشد که در اصطلاح روانشناختی از آن به عنوان خویشتن پنداری عمومی یاد میشود.
این تعریف از دیدگاه مشاوران علم روانشناسی دارای مفهوم باثباتی است(استرین،۱۹۹۳). امروزه آیتمهای موجود در معیار عزت نفس روزنبرگ(۱۹۶۵) در تحقیقات گوناگون مفاهیم عمومی خویشتن پنداری را دربر میگیرد و از آن استفاده میشود.
معیار مرسوم دیگر که برای ارزیابی خویشتن پنداری کاربرد دارد، بنام معیار تنسی در خصوص خویشتن پنداری۱ معروف است که توسط فیتز۲در سال۱۹۹۱ تدوین و طراحی شده است. علاوه بر این جنبههای مختلف خویشتن پنداری از قبیل خویشتن پنداری تحصیلی خویشتن پنداری در خصوص ماهیت بدن خود وغیره نیز به عنوان اجزای دقیق در خویشتن پنداری مطرح شدهاند و در۱۵ سال اخیر تحقیقات گستردهای در خصوص این زیرساختارها انجام شده است درپی این تحقیقات نسخه جدیدتر ارزیابی خویشتن پنداری از جنبههای مختلف توسط مارش۱ در سال۱۹۹۲ تحت عنوان پرسشنامه شماره۱، ۲،۳ خود- توصیفی در خصوص سنین۷ سال تا سنین بلوغ جوانی تدوین و طراحی شدهاند. بطور کلی باید گفت که خویشتن پنداری به«دیدگاه فرد درباره خودش» اطلاق میشود. ویلی۲ در سال۱۹۷۴ اعلام نمود که با مقایسه وقایع خارجی نمیتوان ارتباطی با ارزیابی خویشتن پنداری فرد برقرار نمود. بعبارت دیگر با مشاهده و ثبت وقایع اطراف محیط زندگی فرد نمیتوان چگونگی خویشتن پنداریش را پیشگویی نمود و هر فرد باید از زبان خودش، عقاید خود را در مورد شخصیت خویش ابراز نمایند.
در ارزیابی خویشتن پنداری افراد با خواندن یک سری از جملات، موافقت و یا عدم موافقت خود را در پاسخهای لیکرتی۵ تا۷ گزینهای اعلام مینمایند. در این پرسشنامهها اطلاعات مهم کیفی نهفته است و فرد با انتخاب گزینه مورد نظر عقیده نسبی خویش را نسبت به جمله مورد نظر اعلام مینماید. مشاوران و یا افرادی که خواهان ارزیابی خویشتن پنداری در افراد مورد بررسی خویش میباشند، باید به نکات مهمی از قبیل نوع معیار و شاخص بکار گرفته شده، میزان قابلیت روش ارزیابی مورد نظر و مناسب و بکار بردن روش مورد نظر در موقعیتهای بالینی یا تحقیقاتی توجه نمایند. زیرا در هر کدام از شرایط فوق موقعیت پاسخدهندگان تغییر میکند و با یکدیگر متفاوت است(برنز،۱۹۷۹). نکته اول در کابرد ارزیابی مورد نظر این است که فرد مورد پژوهش باید تا حد کافی«خودآگاهی» داشته باشد. بطور مثال کودکان کم سن و سال دارای آگاهی هوشمندانه از ادراکات خویش نیستند و بنابراین باید در خصوص این گروههای سنی دقت بیشتری اعمال شود. دوم اینکه حتی معیارهای ارزیابی که توسط خود افراد باید خوانده و پاسخ داده شود، ممکن است در برخی موارد به توضیحات کلامی نیاز داشته باشند.
خویشتن پنداری افراد بیانگر میزان تجارب آنها در ارزیابی از«خود» است. هیچ راهی برای تغییر سریع اعتقادات افراد نسبت به خودشان وجود ندارد و این کار مستلزم زمان میباشد. اگر فردی احساس بیکفایتی، حماقت و عدم توانایی برای ایجاد تغییر در زندگیش میکند، چگونه میتواند انگیزه لازم برای ایجاد تغییر را بدست آورد؟ بعضی از افراد این کار را غیرممکن میدانند و نهایتاً دچار افسردگی میشوند و نهایتاً ممکن است به یک درمانگر نیاز پیدا کنند. در فرهنگ جامعه ما بسیاری از افراد هستند که به آرزوهای بزرگ میاندیشند، هزاران نفر در فکر این هستند که روزی فردی سرشناس در جامعه خود شوند.
روشهای مختلفی برای تغییر میزان خویشتن پنداری افراد وجود دارد. در یک روش با تمرکز بر روی تفکرات و سخنان درونی خودمان میتوانیم در خویشتن پنداری خویش تغییراتی ایجاد کنیم.
مک کای۱ و فانینگ۲ در سال۱۹۸۷ در کتاب خود هیچ حمایتی از این روش نشان ندادند. ولی روشهای شناختی مشابه با این روش مؤثر بودند. به عنوان مثال تکرار جملات مثبت، درست در قبل از کشیدن سیگار سبب افزایش عزت نفس افراد میشود(هوم و توستی،۱۹۷۰). یکی از مزایای این روش این است که بر روی جزئیات آسیبرسان تفکرات افراد تأکید نموده و آنها را تشویق به تأکید بر افراد مثبت مینمایند. احتمالاً ما به آن حدی که فکر میکنیم بد نیستیم. ممکن است ما نکات خوب رفتارهای خویش را کتمان نماییم. تعداد زیادی از افراد به مرور انکار خود در زندگی روزمره عادت ندارند.
● تعریف خویشتن پنداری و نظریههای وابسته به آن
آدلر در تئوری خود در ارتباط با مفهوم شیوه زندگی به بیان خویشتن پنداری پرداخته است. ولی مفهوم خود یا خویشتن پنداری را، اعتقاد به اینکه«من که هستم» تعریف میکند(کریسنی،۱۹۹۱). به نظر آدلر(۱۹۶۳) اگر هدف از انجام هر رفتار مشخص گردد، عواقب و نیز مسیر تکاملی آن رفتار به سادگی معین خواهد گردید. یعنی با شناسایی رفتار به سادگی میتوان مسیر رفتار فرد را مشخص نمود(به نقل از شفیعآبادی،۱۳۷۹، ص۱۹۸).
▪ راجرز در تئوری خود در بیان خویشتن پنداری مینویسد:
هر انسانی در دنیای متغیر و متحولی از تجربیات گوناگون زندگی میکند که فقط خودش در مرکز آن جهان هستی قرار دارد. فرد یا ارگانیزم بر اساس تجربه و درک خودش از زمینه تجربی، نسبت به آن واکنش نشان میدهد. او تجارب خود را واقعیت تلقی میکند و برای او واقعیت همان چیزی است که او تجربه میکند. رفتار نتیجه ادراک فرد است و فرد به طریقی که واقعیت را ادراک و توصیف میکند نسبت به آن واکنش نشان میدهد. ارگانیزم به زمینه پدیدهای و ادراکی خود، به صورت یک کل سازمان یافته پاسخ میدهد. پاسخهای جسمانی و روانی ارگانیزم به وقایع خارجی به صورت یک کل سازمان یافته و هدف جویانه است. مثلاً اگر آب بدن کاهش یابد، تمام اجزای ارگانیزم به تلاش میپردازند تا این کمبود را تأمین نمایند. ارگانیزم یک تمایل انسانی ذاتی و یک تلاش اصلی دارد و آن تمایل به تحقق بخشیدن و حفظ و تعالی خویش است و این پایه و اساس فعالیتهای او را تشکیل میدهد. تمام نیازهای روانی و جسمانی فرد را میتوان جنبههایی از همین نیاز بنیادی دانست. تحت تأثیر این تمایل اساسی، ارگانیزم در جهت رشد، خودشکفتگی، بقاء و تعالی، خود رهبری، خود نظمی، خود مختاری، مسئولیت و تسلط بر نفس حرکت میکند. مهمترین موضوع برای درک و فهم رفتار فرد آن است که آن را در چهارچوب مرجع قیاس درونی او مورد توجه و بررسی قرار دهیم. بنابراین راه برای شناخت رفتار فرد آن است که قالب مرجع قیاس درونی او شناسایی شود و به مسائل به همان طریقی نگریسته شود که خود فرد به آنها مینگرد... از کل زمینه ادراکی به تدریج بخشی بنام«خود» متمایز و متجلی میشود که«مفهوم خود» نیز نامیده میشود. مفهوم خود ابعادی دارد و هر بعد آن دارای ارزشهایی است. راجرز معتقد است که بر اثر تعامل فرد با محیط و خصوصاً در سایه ارزشیابی فرد از تعامل خود با دیگران سازمان«خود» شکل میگیرد(شرتزر،۱۹۸۴).
▪ شفیعآبادی در تئوری خود در بیان خویشتن پنداری مینویسد:
خویشتن پنداری تا حدود زیادی تعیین کننده مسیر رفتار می باشد .خویشتن پنداری قضاوتی است که فرد در زمینه های موفقیت ،ارزش ها ،توانایی ها ،اهمیت و اعتبار فردی دارد .جواب به برخی از سئوالات نظیر آیا من فرد موفقی در زندگی هستم ؟آیا من قادرم چنین کاری را با موفقیت به پایان برسانم ؟نشان دهنده نوع خویشتن پنداری فرد می باشد.
قضاوت فرد در مورد خود نه فقط در انتخاب شغل بلکه در تععیین رفتار و مسیر زندگی نیز موثر می باشد . تحقیقات معلوم داشته اند که یکی از علل مهم عدم موفقیت دانش آموزان مدارس قضاوت منفی آنها در باره خودشان می باشد. دانش آموزی که خود را کودن می انگارد انگیزه ای برای مطالعه و یادگیری و تلاش ندارد. بر اثر نبودن انگیزه کودک تلاش نمی کند و در نتیجه مردود می شود. اگر فردی خود را موجودی ارزشمند و کارامد بیانگارد خواهد کوشید قضاوتش را به مرحله عمل در آورد. موفقیت ها ،ارزش ها ،و توانایی ها در ایجاد نوع شیوه زندگی موثرند. ضمن گفتگوهای روزانه ،با افرادی مواجه می شویم که می گویند برای چنین کاری آفریده نشده اند . با داشتن چنین عقیده و تصور ،فرد درصدد احراز آن شغل بر نخواهد آمد . همچنین از گفته معلوم میشود که خویشتن پنداری تا حدود زیاد نوع شغل فرد را مشخص میسازد . به نظر کوپر اسمیت (۱۹۶۷) افرادی که خویشتن پنداری مثبت دارند زندگی موفقیت آمیزی را سپری میسازند . از سوی دیگر خویشتن پنداری منفی به احساس حقارت : ناتوانی : پریشانی و بی هدفی منجر میگردد . فردی که خود را برای انجام شغل معینی مستعد و لایق نمیداند جهت احراز و اشتغال به شغل مورد نظر تلاشی نخواهد کرد. فرد معمولا ضمن انتخاب شغل به خود میگوید من چنین فردی هستم لذا باید به انجام چنان شغلی بپردازم .خویشتن پنداری از چهار عامل مهم یعنی طرز تلقی و عقاید وا لدین : طرز تلقی همقطاران : طرز تلقی کارکنان آموزشگاه : و علایق شخصی تشکیل میشود . هر کدام از این عوامل در ایجاد نوع و میزان خویشتن پنداری فرد نقش عمده ای دارد . مجموعه عوامل فوق در پیش بینی موفقیت : ارزشمندی : توانایی: و اهمیت فرد مؤثر هستند . محیط خانواده و آ موزشگاه که ا ز منابع اولیه تماس کودک با دنیای خارج هستند در پرورش نوع خویشتن پنداری کودک بسیار مهم می باشند . وا لدین و معلمان باید دانش آموزان را در شناخت توانایی ها : محدودیت ها : و علایق کمک نمایند . به نظر جوردن (۱۹۶۳) رفتار اکتشافی فرد به سادگی قادر خواهد بود.(۱) توانایی ها و نیز محدودیت های خود را به طور واقع بینا نه ارزیابی نماید . (۲) بطور بهتر وعملی تری خود را با سایرین مقایسه کند . (۳) منابع جدیدی را برای خود شناسی دقیق تر کشف نماید . (۴) تصمیمات صحیح تر و بهتری ا تخاذ نماید . آ موزشگاه بعنوان یکی از عوامل تقویت کننده رفتار ا کتشا فی ؛ باید اطلاعات دقیق و موثق در اختیا ر دانش آموزان قرار دهد . با تهیه و تنظیم برنامه تعلیم و تربیت مناسب برای آموزش وا لدین می توان خویشتن پنداری مثبت در کودکان را تقویت نمود . برای کسب اطلاع بیشتر به اثر دیگر مؤلف تحت عنوان فنون تربیت کودک مراجعه نمائید.
زندگی امروز، یعنی قدرت انتخاب، انتخاب برای همه چیز، از لباس و اتومبیل و خانه گرفته تا برنامههای تلویزیون و تئاتر و سینما و موسیقی و انتخاب رشته تحصیلی گرفته تا انتخاب شغل. شغلی که در قدیم در خانواده امری موروثی بود وغیر قابل انتخاب. امروزه مثل تمام کالاهای دیگر قابل انتخاب است. در زندگی اجتماعی انتخاب شغل از جمله مسائلی است که افراد را به خود مشغول میکند و بخشی از انرژی روانی و فکری آنها صرف این مسئله میشود. در صورتی که افراد به دیدگاههای اصلی خود در زندگی دست یابند، با فراغ بال و با تمام توان و انرژی فکری و جسمی خود به کار میپردازند(شاکرینیا، ۱۳۷۶).