پرتال دانشگاهی کشور پرتال دانشگاهی کشور
University Portal of Iran




کلمات مرتبط

    نتایج کارشناسی ارشد 1402 نتایج ارشد 1402 دفترچه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد امریه سربازی استخدام تامین اجتماعی استخدام شرکت نفت استخدام آموزش و پرورش استخدام بانک پذیرش بدون کنکور منابع کارشناسی ارشد منابع دکتری استخدام شهرداری آگهی استخدام پليس استخدام نیروی انتظامی لیست همایش های بین المللی لیست سمینار لیست کنفرانس سالن همایش مقاله ISI دانشگاه پيام نور استخدام بانک پاسارگاد سازمان سما استخدام بانک شهر استخدام بانک گردشگری آگهی استخدام بانک صادرات استخدام بانک پارسیان پودمانی علمی کاربردی 1402 استخدام دولتی استخدام استانداری استخدام آتش نشانی استخدام وزارت نيرو استخدام ديپلم استخدام برنامه نویس استخدام حسابدار نمونه سئوالات کارشناسی ارشد نمونه سئوالات دکتری ارزشیابی مدرک دانشگاه پیام نور فراگير دانشپذير مدرک دیپلم مدرک کارشناسی انتخاب رشته کنکور سراسری 1402 عدح.هق daneshgah پردیس دانشگاهی شهریه دانشگاهها آگهی استخدام تهران azad karshenasi arshad kardani peyvasteh azmoon konkoor mba مجازی mba یکساله مدرک mba
 اخبار دانشگاهی کشور / تحقیق و پژوهش          03 دی 1391 - 23 December 2012



نكته درباره آيين پژوهش و نگارش

 

حضرت اميرمؤمنان علي(ع): «لا سُنَّةَ أَفضَلُ مِنَ التَّحقيق»، «هيچ راه و آييني، برتر از تحقيق و حقيقت ‏جويي نيست.»

بس نكته با تو گويم شايد نديده باشي
تا دسته دسته نرگس زين باغ چيده باشي

در نويسندگي با موضوعات گوناگوني از قبيل زير رو به رو هستيم: تعريف نويسندگي؛ ارزش و اهميت نويسندگي؛ آثار و فوايد نويسندگي؛ اهداف نويسندگي؛ كليات نويسندگي؛ مقدمات نويسندگي؛ اقسام نويسندگي؛ شرايط نويسنده و نويسندگي؛ مراحل نويسندگي. هر كدام از اين موضوعات، داراي قلمرو گسترده و عرصه پهناوري است و به تعبير مولوي در مثنوي:

اين سخن را ترجمِه‏ي پهناوري
گفته آيد در مقام ديگري

اما مراحل نويسندگي عبارت است از: پژوهش؛ نگارش؛ ويرايش.

1ـ در تحقيقات و تأليفات مان به هيچ وجه بر گفته‏ها و شنيده‏ ها ـ هر چند مشهور و از انسان‏ هاي مشهور نيز باشند ـ تكيه نكنيم، مگر آن كه خودمان آن‏ ها را در منابع قابل اعتبار و قابل استناد ببينيم و بيابيم تا پيام اين حديث شامل حال ما نشود: «...لاتُحَدِّثِ النّاسَ بِكُلِّ ما سَمِعتَ بِه فَكَفي بِذلِكَ كَذِباً.» «هر چه را شنيده‏اي به مردم نگو؛ زيرا همين كار براي دروغ شمردن آن شنيده از سوي مردم بس است.» در اين صورت، مثلاً خواهيم ديد كه عبارت«انقلاب ما انفجار نور بود»، با آن همه شهرتي كه دارد، از حضرت امام خميني(ره) و بدين گونه نبوده است؛ بلكه از ياسر عرفات بوده كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي به ايران آمده و به محضر حضرت امام رسيده و هنگام گفتگو درباره انقلاب به ايشان عرض كرده است: «آن‏ ها[دشمنان انقلاب شما] مي‏گويند كه زلزله‏اي رخ داده، ما مي‏ گوييم كه انفجار نور روي داده.» شايان توجه است كه حضرت امام خميني(ره) نيز نفرموده‏اند: «خرمشهر را خدا آزاد كرد»؛ بلكه سخن ايشان به گونه‏اي ديگر است.

2ـ آن چه را در تحقيقات و تأليفات، براي خودمان واضح و مفهوم نشده است، براي ديگران توضيح ندهيم و به ديگران تفهيم نكنيم و حتي از ذكر آن نيز بپرهيزيم و عطايش را به لقايش ببخشيم؛ زيرا ممكن است آثار نامطلوب و نامقبول و حتي نامشروعي را در پي داشته باشد. مثلاً اگر به تبيين و تحليل اين نكته كه حضرت زهرا(س) دستان مبارك شان را از كفن بيرون آوردند و امام حسن و امام حسين(ع) را در آغوش گرفتند، براي خودمان مفهوم و روشن نشده است، آن را براي ديگران بازگو نكنيم و به قلم نياوريم؛ هرچند شماري از حديث ‏پژوهان در اعتبار سندي آن نيز خدشه كرده و آن را مخدوش و مجعول دانسته‏اند.

3ـ بكوشيم كه فضاي تحقيقات و تأليفات مان را حقيقتاً از اكسيژن تحقيق و تأليف به معناي درست و فراگيرِ آن و با همه ويژگي‏ هايش پُر سازيم و با گازكربنيك‏ هايي هم چون«تحقيق بازي» و«تأليف سازي» آلوده نكنيم و مانند معماران بساز و بفروش، ما نيز«مؤلفان بچاپ و بفروش» نشويم. مولوي در مثنوي چه دُر سُفته است كه گفته است:
علم تقليدي بُوَد بهر فروخت
چون بيابد مشتري، خوش برفروخت
مشتري علم تحقيقي حق است
دائماً بازار او بارونق است
لب ببسته مست در بيع و شري
مشتري بي حد كه اَللهُ اشتَري

شايان توجه است اين نكته مهم را در داوري ‏هاي خصوصي و يا عمومي ‏مان، مانند انتخاب كتاب سال، به خاطر داشته باشيم كه همواره پُربرگي يك تحقيق و پُرفروشي يك تأليف به معناي پُرباري آن و پُرفروغي اين نيست و حتي پُرعنواني فهرست منابع ـ تا چه رسد به پُرعنواني فهرست مطالب و فهرست تأليفات ـ نيز هماره به معناي پُرمايگي و پُرانديشگي آن نيست.

4ـ بكوشيم كه روحيه«نگرش تحقيقي» و«نگارش تحليلي» را در خود زنده كنيم و روز به روز آن را بالنده‏تر نماييم. براي به دست آوردن چنين روحيه‏اي مي‏توانيم اين كارها را انجام دهيم:
- مطالعه كتاب‏ ها و منابعي كه با نگرشي تحقيقي و نگارشي تحليلي نوشته شده‏اند. از اين رو، محقق كسي است كه در تحقيقات خويش به كتاب ‏ها و منابع دست چندم و حتي گاه به كتاب ‏ها و منابع دست دوم نيز مراجعه نمي ‏كند. مثلاً يكي از محققان مي ‏گفت: «من در تحقيقاتم حتي به كتاب شريف بحارالانوار نيز استناد نمي‏كنم، بلكه به مصادر و مآخذ اوليه‏اي كه محدّث بزرگ و بزرگوار شيعه، مرحوم علامه مجلسي ـ اَعلَي‏اللّهُ مَقامَهُ الشّريف ـ ، خود به آن‏ ها استناد كرده است، مراجعه مي ‏نمايم و اصل حديث را در آن جا مي ‏يابم و سپس با رعايت شروطش به آن استناد مي‏ كنم».
- در زندگي علمي، همنشين شدن و نشست و برخاست كردن با كساني كه در مسائل فكري و علمي به صورت تحقيقي مي‏نگرند و به صورت تحليلي مي‏ نگارند. از اين جهت، محقق كسي است كه در زندگي علمي خويش، با كساني كه در انديشه و انديشيدن«مقلد» هستند، نمي ‏نشيند تا چه رسد به اين كه با آنان هم نشين شود. مولوي در مثنوي چه خوش سروده است:

از محقق تا مقلد فرق‏هاست
كاين چو داوود است و آن ديگر صداست
منبع گفتار اين سوزي بُوَد
وان مقلد، كهنه آمـوزي بُوَد

- مطالعه زندگي و شيوه علمي كساني كه مقلدانه نمي ‏انديشيده‏اند و محققانه مي ‏نوشته‏اند. بدين رو، زندگي و روش علمي علامه اميني، علامه طباطبايي، علامه مطهري و علامه جعفري ـ رضوان اللّه عليهم اجمعين ـ مي تواند الگويي پسنديده در اين زمينه ‏ها باشد. يا مثلاً گفته‏اند: «يكي از محققان مي‏ خواسته است كه در كتاب دايرة‏ المعارف خويش، متراژ پل قديمي و سمبليك اهواز را بنويسد. بدين منظور، هيئتي را از تهران به اهواز مي ‏فرستد تا دقيقاً متراژ آن را محاسبه نمايند و آن گاه در دايرة ‏المعارف خود بنگارد».
- حضور داشتن در جلسات و شركت كردن در مجالس علمي‏اي كه با نگرشي تحقيقي و تحليلي تشكيل مي ‏شود. بدين جهت، محقق كسي است كه در زندگي علمي ‏اش، به جلسات و مجالس غير علمي و جلسات و يا مجالسي كه عنوان علمي دارد، اما روشي غير تحقيقي و غير تحليلي نيز دارد، پا نمي ‏گذارد. پُر روشن است كه اين سخنان و اين پيشنهادها، موضوعات و مسائلي را كه اساساً بايد با روشي تقليدي و نه تحقيقي به آن ‏ها دست يافت، شامل نمي‏ شود.
5ـ در صورتي كه هم بتوانيم و هم بيابيم، پژوهش‏ هاي خويش را پس از نگارشِ نهايي و براي مطالعه و بازنگري و برخورداري از صحت و دقت بيش تر، دست كم به دو تن، با اين دو ديدگاه و ويژگي بدهيم:
- از ديدگاه پژوهشي و با دو ويژگي دقت داشتن و وقت گذاشتن؛
- از ديدگاه نگارشي و با دو ويژگي دقت داشتن و وقت گذاشتن. البته چه شايسته است ـ اگر نگوييم بايسته است ـ هديه‏اي نيز براي انجام دادن اين دو كار، براي اين دو بزرگوار ـ أَدامَ اللّهُ ظِلَّهُماـ در نظر بگيريم و يا به گونه‏اي ديگر و بهتر، اين زحمت و خدمت آنان را جبران نماييم و در هر دو صورت، آيه 61 سوره مؤمنون، يعني«اُولئِكَ يسارِعونَ فِي الخَيرات و هُم لَها سابِقون»، را فراموش نكنيم. چه خوش گفته‏اند: «آش از دهان كه افتاد، از مزه خواهد افتاد».

6ـ در تحقيقات و تأليفات خود و متناسب با مطالب و مخاطبان آن، از مواد و مطالب زير به عنوان استناد و يا استشهاد استفاده نماييم: آيات قرآن؛ روايات معصومان(ع)؛ اصول منطقي و قواعد عقلي؛ قوانين تجربي و نظريات علمي؛ نظريات و سخنان بزرگان دين و دانش؛ اشعار؛ داستان و خاطره؛ آمار و اخبار؛ تمثيلات و امثال و حِكَم؛ طنز و لطيفه.

7- چنان چه در تحقيقات و تأليفات خويش، از آيات كريم قرآن و روايات شريف معصومان(ع) استفاده مي ‏نماييم، به اين ظرايف و لطايف، خوب بنگريم:
- در برداشت از آيات و روايات، دقيق باشيم و به كتاب ‏هاي معتبر و تفسيري مراجعه نماييم تا به طور مثال از آيه 11 سوره رعد، يعني«إِنَّ اللّهَ لايغَيرُ ما بِقَومٍ حَتّي يغَيروا ما بِأَنفُسِهِم...»، برداشت اجتماعي و سياسي و تاريخي نكنيم و اين چنين نگوييم: «خدا تاريخ و سرنوشت هيچ اجتماعي را از بد به نيك تغيير نمي‏ دهد، مگر آن كه آنان به خود آيند و تاريخ و سرنوشت خويش را با دستان خودشان از بد به نيك تغيير دهند»؛ زيرا به قرينه آيه 53 سوره انفال، يعني«ذلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَم يكُ مُغَيراً نِعمَةً أَنعَمَها عَلي قَومٍ حَتّي يغَيروا ما بِأَنفُسِهِم...»، معناي آيه و برداشت از آن بدين گونه است: «خدا هر نعمتي را كه بر اثر پيروي از فطرت و سنت الهي به قومي بخشيده است، تا مادامي كه نيت خود را[از نيك به بد] تغيير ندهند و در سبب ‏سازي و نعمت ‏دهي او شك نكنند و دچار هوا پرستي نگردند، خدا آن نعمت را[از نيك به بد و نه از بد به نيك] تغيير نمي ‏دهد.»
- در ترجمه آيات و روايات، بسيار دقت كنيم تا مثلاً عبارت«و لاتَحسَبَنَّ» را در آيه«و لا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللّهِ أَمواتا...» به صورت جمع(و هرگز مپنداريد) ترجمه ننماييم و آن را به صورت مفرد(و هرگز مپندار) ترجمه كنيم؛ زيرا«ولاتَحسَبَنَّ»، قالب و صيغه مفرد است و قالب و صيغه جمع آن«و لاتَحسَبُنَّ» به ضمه حرف باء است.
- در نوشتن آيات و روايات دقت نماييم تا مثلاً عبارت«وإِن لَم تَفعَل» را در آيه«يآ أَيهَا الرَّسول بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّك و إِن لَم‏تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه...» به صورت«... فَإِن لَم‏تَفعَل...» ننويسيم.
- در اعراب‏گذاري آيات و روايات توجه داشته باشيم تا مثلاً حرف نون مفتوح در كلمه «نَعمَة» را كه در آيه 27 سوره دخان است، به صورت نون مكسور، يعني«نِعمَة» ننويسيم.

8ـ اگر در تحقيقات و تأليفات خويش از شعر استفاده مي ‏نماييم، به اين نكات ظريف و دقيق توجه كنيم:
- هيچ گاه از شعر به عنوان دليل و يا استنادِ سخن استفاده ننماييم، بلكه از آن به عنوان تأييدِ سخن و استشهاد براي آن و گاه براي تغيير ذائقه خوانندگان نوشته خود بهره ببريم و اگر ديگران نيز در استفاده از شعر، به غير گونه‏اي كه گفته شد، عمل كردند، ما نيز آنان را مورد نقد قرار دهيم؛ زيرا كسي ممكن است در برخورد با دشمن و مدارا كردن با او به اين شعر حافظ استناد كند:
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروّت با دشمنان مدارا

شخص ديگري نيز ممكن است در برخورد با دشمن و مدارا نكردن با او به اين شعر سعدي استناد نمايد:

امروز بكُش، چو مي‏ توان كُشت
كآتش چو بلند شد، جهان سوخت
مگذار كـه زه كند كمان را
دشمن كه به تير مي‏ توان دوخت

- در انتساب شعر به شاعر دقت كنيم تا مثلاً بيتِ«موجيم كه آسودگي ما عدم ماست / ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم» را كه از كليم كاشاني و از نظر ترتيب مصراع‏ ها به صورت پيشين است، به اقبال لاهوري نسبت ندهيم. گفتني است كه اين بيت در ترجيع ‏بند ساقي ‏نامه كليم كاشاني است و مَطلعِ بندِ پنجم آن بدين صورت است: «مستيم و عنان دل خودكام نگيريم/ تا جام بُوَد عبرت از ايام نگيريم.»
- اشعار را از نظر كلمات و چينش، به طور درست بخوانيم و بنويسيم تا مثلاً اين بيتِ مولوي در مثنوي را، يعني«چون كه با كودك سر و كارم فُتاد/ هم زبان كودكي بايد گشاد»، به صورتِ«چون كه با كودك سر و كارت فتاد/ پس زبان كودكي بايد گشاد» نخوانيم و ننويسيم.
- اشعاري را در تحقيقات و تأليفات مان به كار گيريم كه از نظر وزن و قافيه معيوب نباشند. به طور نمونه، بيتِ «يارِ جسماني بُوَد رويش چو مرگ/ صحبتش شوم است بايد كرد ترك» داراي عيب قافيه‏اي به نام اِكفاء يا همان اختلاف رَوي است كه در اين بيت، حرف رَوي در آخر دو كلمه«مرگ» و«ترك» با يكديگر مطابقت ندارد و يكي حرف «گ» و ديگري حرف«ك» است.

9ـ چنان چه دوست داريم كه تحقيقات و تأليفات مان با استقبال روز افزون خوانندگان و مخاطبان رو به رو شوند، از گفتن سخنان كليشه‏اي و باسمِه‏اي و مطالب كهنه و نخ نما دوري كنيم و به گفتن سخنانِ تر و تازه و مطالب نو و با طراوت روي آوريم و خدا وكيلي حرفي براي گفتن داشته باشيم. كليم كاشاني چه خوش گفته است:

گر متاع سخن، امروز كساد است«كليم»
تازه كن طرز كه در چشم خريدار آيد

البته شمار فراواني از ما ـ اگر بنا بر احتياط، نگوييم همه ما ـ هميشه بر اين پنـدار و در اين رؤياييم كه حرف ‏هاي نو و تازه‏اي زده‏ايم و مي ‏زنيم.

10ـ اگر ما به اين حقيقت روشن و ساده دست يازيم ـ هر چند با تلقين به خويشتن هم باشد ـ كه«مادر زاد، محقق و مؤلف نبوده‏ايم» و همان گونه كه براي فراگيري علوم و فنون ديگر و يادگيري«ضَرَبَ زَيدٌ عَمراً» وقت فراواني را صرف و گاه تلف مي ‏نماييم، براي محقق و مؤلف شدن نيز بايد وقت فراواني را صرف كنيم، آن گاه پيش از آغاز هر تحقيق و پژوهشي و هر تأليف و نگارشي، به فراگيري دو فن و هنر مهم روي مي ‏آوريم: روش تحقيق و پژوهش؛ روش تأليف و نگارش.

11ـ پيش از فراگيري دو روش پژوهش و نگارش و يا هم زمان با آن، بايد روش ‏هايي را نيز فرا بگيريم و آن گاه خواهيم ديد كه تحقيقات و تأليفات مان از صحت، دقت و سرعت بيش ‏تري نيز برخوردار شده‏اند و چه زيبا گفته‏اند: «اگر به من روش ماهيگيري را ياد دهيد، بهتر از آن است كه هر روز به من يك ماهي بدهيد» و آن روش‏ ها عبارت است از: روش مطالعه و تندخواني؛ روش تلخيص و خلاصه‏نويسي؛ روش فيش ‏برداري و يادداشت‏ برداري؛ روش تنظيم فيش ‏ها و دسته‏بندي يادداشت ‏ها؛ روش نقد و بازنگري مطالب و يادداشت‏ها؛ روش طبقه‏بندي كتاب ‏ها و تنظيم كتابخانه؛ روش مأخذشناسي و كتابشناسي؛ روش ترجمه؛ روش كار با رايانه و استفاده از برنامه ‏هاي رايانه‏اي.

12ـ با توجه به اين كه امام حسين(ع) فرموده‏اند: «... مِن دَلائِلِ العالِم اِنتِقادُهُ لِحَديثِه. ...». «از نشانه‏ هاي دانشور اين است كه خودش سخنان خويش را به نقد كشد.» هيچ پژوهشي را پيش از انجام دادن اين دو كار مهم، به كسي يا جايي عرضه نكنيم:
بازنگري؛ بازنگاري. پس از انجام دادن اين دو كار، باز هم پژوهش خود را عرضه نكنيم و اين تجربه را آويزه گوش خويش قرار دهيم و به مدت حدود يك اربعين(چهل روز) از كار پژوهشي‏ مان فاصله بگيريم كه حافظِ شيرين سخن گفته است:

سحرگـه رهرُوي در سرزميني
همي گفت اين معما با قريني
كه اي صوفي! شراب آن گه شود صاف
كه در شيشه برآرد اربعيني

پس از سپري شدن اين مدت، دوباره به سراغش برويم و آن را مطالعه نماييم و سپس به ديگران عرضه كنيم. اگر از اين تجربه، بهره و يا بهره‏ هاي علمي و تحقيقي و تأليفي جديدي نصيب تان شد كه إن شاء الله خواهد شد، در حق گوينده اين تجربه، دعاي خيري نيز بفرماييد كه سعدي‏گونه:

غرض نقشي است كز ما باز مانَد
كه گيتي را نمي ‏بينم بقايي
مگر صاحبدلي روزي به رحمت
كند در كار درويشان دعايي

13ـ از آفت‏ هايي كه شماري از محققان و مراكز تحقيقاتي ـ اگر نگوييم بسياري از آن ‏هاـ به آن دچار مي ‏شوند و گاه هم چون خوره به جان شان مي ‏افتد«پراكنده‏كاري» و «نيمه ‏كاري» در تحقيقات است. يك روز در مجلسي كه تني چند از محققان حضور داشتند، همگي مي ‏گفتند و مي ‏ناليدند كه چقدر تحقيقات پراكنده و نيمه ‏كاره دارند. در اين ميان نيز، يكي از محققان حوزوي را نام مي ‏بردند كه تا يك تحقيق و تأليف خود را به پايان نرساند، به تحقيق و تأليف ديگري نمي‏ پردازد. به همين جهت نيز بوده است كه تاكنون حدود 100 كتاب و مقاله را به نگارش در آورده است. بنابراين، از خداي خويش بخواهيم كه به همه ما توفيق دهد تا بتوانيم به اين حديث ژرف و شگرف از امام صادق(ع) عمل كنيم: «إِذا كانَ الرَّجُلُ عَلي عَمَلٍ فَلْيدُم عَلَيهِ سَنَةً ثُمَّ يتَحَوَّلُ عَنه إِن شاءَ إِلي غَيرِه...» «هر گاه كسي در حال انجام دادن كاري است، تا يك سال آن را ادامه دهد و سپس اگر خواست، از آن كار دست كشد و به سراغ كار ديگري رود.»

14ـ از آفت‏ هاي برخي محققان و مراكز تحقيقاتي، نظم منطقي نداشتن در مطالب شان است و سوگمندانه بايد گفت كه گاه اين بي نظمي تحقيقاتي را با عبارت ‏هايي نامقبول و حتي گاه نامشروع هم چون«نظم ما در بي‏نظمي ماست» و«اَلكَلامُ يجُرُّ الكَلام» توجيه مي‏ كنيم، در حالي كه مولاي مان، حضرت اميرمؤمنان علي(ع)، چه زيبا همه ما را سفارش مي‏ كنند: «أُوصيكُما و جَميعَ وُلدي و أَهلي و مَن بَلَغَهُ كِتابي بِتَقوَي اللّهِ و نَظمِ أَمرِكُم...» «شما دو تَن(امام حسن و امام حسين(ع)) و همه فرزندان و خاندانم و هر كسي را كه نوشته من به دست او مي‏ رسد، به تقواي الهي و نظم در كارتان سفارش مي‏كنم». «أَحسَنُ الكَلام ما زانَهُ حُسنُ النِّظام و فَهِمَهُ الخاصُّ و العامّ». «زيباترين سخن، آن است كه ساختار زيبايش آن را آراسته كرده باشد و نخبگان و همگان آن را دريابند.» شاعر نيز چه زيبا گفته است:

بيار اي سخنگوي چابك‏سراي
بساط سخن را يكايك به جاي

15ـ طبق تحقيقاتي كه در باره نام و عنوان 100 كتاب پُرفروش دنيا صورت گرفته، اين آمار به دست آمده است كه كتاب ‏هاي داراي عنوان ‏هاي سه كلمه‏اي، از بالاترين درصد برخوردار بوده‏اند. پس بكوشيم كه عنوان‏ هاي سه كلمه‏اي را بيش‏تر براي تحقيقات و تأليفات مان برگزينيم.

16ـ پس از به فرجام رسيدن تحقيق و تأليف مان و پيش از دادن آن به ديگران، يك كپي پُررنگ و يك‏ رو از آن بگيريم و هر گاه هزينه مالي سنگينِ آن در برابر چشمان مان مجسم شد، هزينه زماني و رواني و سنگين‏ ترِ گم شدن و از دست دادن پژوهش و نگارشِ چندين ماهه و حتي چندين ساله خود را در برابر چشمان اشك‏آلود و دل ‏هاي بغض ‏آلودمان مجسم نماييم. چه بسيار ديده يا شنيده‏ايم كه پژوهش پژوهنده‏اي و نوشته نويسنده‏اي در دست دوستي يا مشاوري يا صاحبْ‏نظري يا مؤسسه‏اي يا ويراستاري يا ناشري يا حروف چيني يا نمونه‏ خواني يا صفحه‏آرايي يا طراحي يا ليتوگرافي و يا چاپخانه‏اي گم شده و يا از بين رفته است. جاي دوري نرويم و به عرض مبارك تان برسانيم كه گاه پژوهندگان و نويسندگاني، خودشان، يك كار پژوهشي و نگارشي را انجام داده‏اند و اينك نمي ‏دانند آن را در كجا و يا بهتر بگوييم در كدام ناكجاآبادي گذاشته‏اند، يا به چه كسي و يا بهتر بگوييم به كدام ناكسي داده‏اند كه ديگر آن پژوهش و نگارش را ـ با آن همه رنج و تلاش ـ به آنان باز نگردانده است. گفتني است كه اين كپي را در كنار دست نوشته ‏مان نگذاريم و هر دو را در كنار يكديگر نگهداري نكنيم؛ بلكه كپي دستنوشته را مثلاً در يك اتاق و خودِ دست نوشته را در اتاق ديگري از خانه‏مان نگهداري نماييم تا زبان مان لال، اگر دزدي به اتاقي كه صفحات دست نوشته پژوهش مان در آن جا نگهداري مي ‏شده است وارد شد و اتفاقاً كيف حاوي صفحاتِ دست نوشته را ـ به گمان اين كه حاوي پول است ـ به سرقت برد، كپي صفحات دست نوشته ‏مان در اتاق ديگري از خانه‏ مان محفوظ مانده باشد.

17ـ چنان چه واقعاً پژوهنده و نويسنده‏ايم، فقط به فكر كيف و تلفن همراه نباشيم؛ بلكه به فكر قلم و كاغذ همراه نيز باشيم. اگر چه اغراق ‏آميز است، گفته‏اند: «هر كس قلم و كاغذ به همراه خود نداشته باشد، علم و حكمت در قلب او جاي نخواهد گرفت». شايسته است اين قلم و كاغذ از همان نوعِ قلم و كاغذي باشد كه در تحقيقات و تأليفات مان از آن ‏ها استفاده مي ‏نماييم تا يكساني و يك دستي يادداشت ‏ها از نظر جنس و رنگ قلم، و برگه‏ هاي يادداشت از نظر اندازه، فاصله سطرها و حاشيه ‏ها، عنوان‏ گذاري، دسته‏بندي و مانند آن محفوظ بماند و پاكيزگي و زيبايي ويژه خود را از دست ندهد. گفتني است اگر بخواهيم محكم‏كاري كنيم، بهتر است كه اين قلم و كاغذ را، هم در جيب، هم در كيف و هم در وسيله نقليه خود نيز بگذاريم.

18ـ چنان چه بخواهيم كه تعداد صفحات تحقيق و تأليف مان كم‏تر شود تا هزينه چاپ و نشر آن نيز كم‏تر گردد و در نتيجه، قيمت كتاب مان براي خواننده ارزان‏ تر تمام شود و كتاب مان زودتر به فروش برسد، پيش از حروف چيني و پس از مشورت با ناشر و حروفچين كتاب مان، از آنان بخواهيم ـ در حدي كه زيبايي و چشم نوازي كتاب مان از بين نرود ـ شش كار را هنگام حروف چيني و صفحه‏آرايي در نظر بگيرند و انجام دهند:
- نوع حروف كتاب مان را ـ اگر با برنامه زرنگار حروف چيني مي‏نمايند ـ از نوع حروف ميترا يا نازنين برگزينند؛ زيرا اين حروف اصطلاحاً حروف جمع و جوري هستند و در يك سطر، كلمات بيش ‏تري را در خود جاي مي‏ دهند.
- پوينت يا همان اندازه قلم را كوچك ‏تر برگزينند. مثلاً به جاي پوينت 14، نوشته ما را با پوينت 13 حروف چيني نمايند.
- فاصله ميان سطرها را كم‏تر بگيرند. به طور نمونه، سطرها را با فاصله 5/6 ميلي ‏متر حروف چيني و صفحه‏آرايي نمايند، نه با فاصله 7 ميلي متر.
- سطرها را با طول بيش‏تري حروف چيني كنند. مثلاً سطرهاي كتاب قطع وزيري را با طول 13 سانتي متر حروف چيني نمايند، نه با طول 12 سانتي متر.
- اگر پاورقي ‏هاي تحقيق و تأليف مان كوتاهند، هر دو يا سه پاورقي را در يك سطر حروف چيني كنند.
- مقدار تورفتگي آغاز پاراگراف ‏ها را كم‏تر در نظر بگيرند. گفتني است كه چنان چه ـ خداي نخواسته ـ بخواهيم كتاب مان را چاق ‏تر و فربه ‏تر نشان دهيم، عكسِ نكات گفته شده را انجام دهيم.

19ـ توكل بر خداي سبحان و توسل به معصومان(ع) و به ويژه امام زمان(عج) را هرگز فراموش نكنيم. يكي از محققان را مي ‏شناسم كه هميشه از خداي عليم و حكيم و از امام زمان خود مي‏ خواهد تا او را از انحراف و حتي از اشتباه در تحقيق و تأليف مصون بدارند و هميشه نيز اين چنين دعا مي‏كند: «خدايا! اگر در اين تحقيق و تأليفِ من، رضايت تو و خير من وجود ندارد، مرا از ادامه آن منصرف گردان و آن را به فرجام مرسان!»

20ـ تحقيقات و تأليفات خويش را متناسب با موضوع و محتواي آن و با قلمي زيبا به معصومان(ع) و جز آنان تقديم نماييم. مثلاً يكي از مؤلفان حوزوي، كتاب خويش را به حضرت فاطمه زهرا(س) اين گونه تقديم كرده است:

«پيشكشم فقط
به ضريح سبز ديدگان دوست(س)
كه لحظه لحظه زيارتم
دخيل يك تبسم نگاه اوست».

21ـ از خداي بزرگ بخواهيم همان گونه كه در پژوهش ‏ها و نگارش‏ هاي خود، گاه آن چنان غرق و غوطه ‏ور مي‏ شويم و همه چيزمان و حتي خواب و خوراك و نماز اول وقت و حضور قلب در نمازمان را نيز از ياد مي‏ بريم، در نيايش ‏هاي خود با خداي بزرگ و به ويژه در نمازهاي مان نيز اين گونه باشيم و نمازهاي مان را در اول وقت و با حضور قلب بخوانيم.

22ـ از خداي سبحان بخواهيم كه در تحقيقات و تأليفات مان، اگر«بودِ»مان بيش از «نمودِ»مان نيست، دست كم«نمودِ»مان بيش از«بودِ»مان نباشد. به گفته سعدي در كتاب بوستان:
به اندازه«بود» بـايـد«نمود»
خجالت نَبُرد آن كه نَنْمود و بود
كه چون عاريت بركَنند از سرش
نمايد كهن جامه‏اي در برش
اگر كوتهي، پاي چوبين مبند
كه در چشم طفلان نمايي بلند
وگر نقره‏اندوده باشد نُحاس
توان خرج كردن برِ ناشناس
مَنِه جان من آب زر بر پشيز
كه صراف دانا نگيرد به چيز
زراندودگان را به آتش بَرَند
پديد آيد آن گه كه مس يا زَرَند

23ـ از خداوند رحمان بخواهيم به آن چه مي‏ گوييم و مي‏ نويسيم، خود نيز عمل كنيم و از آن چه ديگران را باز مي ‏داريم، خود نيز دوري نماييم و چه نيك گفته‏اند: «رطب خورده، منع رطب چُون كند».

24ـ بكوشيم تا در هنگام پژوهش و نگارش، با وضو و رو به قبله باشيم. اين قلمزن، محقق و نويسنده‏اي را مي‏ شناسد كه تا كنون تحقيقات و كتاب ‏هاي خويش را بدون وضو به قلم نياورده است.

25ـ بي پرده به شما بگوييم كه«اگر با پول مي‏ نويسيم، ولي براي پول ننويسيم» و چنان چه ضرورتي يا اضطراري در ميان نباشد، امتياز تحقيق يا تأليف مان را به صورت دريافت يك بار حق التأليف و براي هميشه واگذار نكنيم و اصطلاحاً آن را فيكس ‏فروش ننماييم؛ بلكه آن را به صورت دريافتِ حق التأليف در هر نوبت چاپ، به ناشران و مانند آنان واگذار كنيم و در صورتي كه مي ‏توانيم، قرارداد تحقيق و تأليف خود را بر مبناي دريافت ده درصدِ قيمت هر كتاب با ضريب شمارگان(= تيراژ) كه اكنون حد متوسط و متعارف اين گونه قراردادهاست، منعقد نماييم؛ هر چند رضايت و توافق دو طرف قرارداد، حرف اصلي و نهايي را خواهد زد و اگر مي ‏توانيم، تحقيق و تأليف مان را به ويراستاران و حروف چينان و نمونه‏خوانان و طراحان و مؤسسات پژوهشي و انتشاراتي تازه‏كار و يا تازه به دوران رسيده ندهيم؛ هر چند در اين امر، ممكن است استثنائاتي نيز وجود داشته باشد.

26ـ از هم اكنون يك دفتر كلاسورِ بزرگ براي تحقيقات و تأليفاتِ بعدي ‏مان تهيه كنيم و براي هر موضوعي، يك يا چند صفحه سفيد در نظر بگيريم و بالاي صفحه نخستِ آن ‏ها، عنوان آن موضوعات و تاريخ شروع تحقيقاتِ مربوط به آن موضوعات را بنويسيم و براي هر بخش و موضوعات ذيل آن، يك كُد جداگانه در نظر بگيريم. مثلاً كد«1» براي بخش«عقايد»، كد«2» براي بخش«اخلاق» و كد«3» براي بخش«فقه» و كد«1/1» براي موضوع عقيدتي«توحيد» و كد«2/1» براي موضوع عقيدتي«نبوت» و كد«3/1» براي موضوع عقيدتي«معاد» و كد«1/2» براي موضوع اخلاقي«تقوا» و كد«2/2» براي موضوع اخلاقي«توبه» و كد«1/3» براي موضوع فقهي«نماز» و كد«2/3» براي موضوع فقهي«روزه» در نظر گرفته شود. البته در آغاز همين دفتر، فهرست بخش‏ها و موضوعاتِ ذيل هر كدام و كد مربوط به آن موضوعات را بنويسيم. آن گاه به مرور زمان، هر مطلب و نكته مهم و قابل يادداشتي كه درباره اين موضوعات را مطالعه كرديم، فوراً در قسمت و صفحه مربوط به آن موضوع بنويسيم تا فراموش مان نگردد. پس از مدتي خواهيم ديد كه داراي انبوهي از مطالب مهم و يادداشت‏ هاي نو و جالب و آماده براي نگارش مقاله و كتاب و مانند آن هستيم. اين شيوه براي نگارنده تا كنون آثار و فوايد بسياري داشته و گاه افسوس و حسرت خورده كه چرا از آغازِ كارهاي مطالعاتي و تحقيقاتي، به اين شيوه عمل نكرده است.

27ـ پژوهش ‏هاي خود را با قلم«سياه» بنويسيم تا همان گونه كه در روانشناسي رنگ ‏ها گفته‏اند هم از رنگي باشخصيت و نيز رايج در چاپ اغلب كتاب ‏ها استفاده كرده باشيم و هم پس از كپي كردنِ دستنوشته، با كمرنگي و يا ناخوانايي حروف و كلمات آن رو به رو نگرديم.

28ـ تحقيق و تأليف خود را با خط خوش و يا دست كم با خط خوانا بنويسيم و اگر داراي خط خوش و يا خوانايي نيستيم، اين كار را به شخص ديگري بسپاريم و يا چنان چه هزينه پاكنويس كردن با هزينه حروف چيني كردن آن تفاوت چنداني ندارد، تحقيق و تأليف خود را حروف چيني كنيم و سپس هزينه آن را از ناشر و جز آن دريافت نماييم؛ زيرا معمولاً ناشران، اين هزينه ‏ها را به ما پرداخت مي‏ كنند و حتي برخي از آنان، به جهت اين كه باري از مراحل چاپ كتاب را از دوش شان برداشته‏ايم، از ما سپاسگزاري و قدرداني نيز مي‏ نمايند. بايد تأكيد بورزيم ناخوانايي و ناپاكيزگي متن و دست نوشت، ممكن است باعث شود كه ناشر بدون مطالعه دست نوشته‏ مان نسبت به چاپ آن نظر منفي بدهد. پس به گفته درست و زيباي يكي از نويسندگان گوش فرادهيم: «خوانايي و پاكيزگي متن دست نوشت، عامل چاپ آن نمي‏ شود، اما مانع چاپ نشدن آن مي ‏گردد.»

29ـ تلاش كنيم مطالب مان را روي برگه كلاسور بزرگ بنويسيم تا هرگاه كه خواستيم، نسبتاً به آساني بتوانيم از مطالب آن بكاهيم و يا بر آن بيفزاييم و آن ‏ها را آسان ‏تر كپي نماييم و حروف چين نيز بتواند در هنگام انجام دادن كار خود، به آساني آن‏ ها را جا به جا نمايد.

30ـ مطالب مان را با فاصله تقريبي دو سانتي‏ متر بين سطرها و روي يك طرف برگه بنويسيم تا هم براي تجديد نظرهاي احتمالي خودمان و اصلاحات قطعي ويراستارِ نوشته‏ مان جاي خالي گذاشته باشيم و هم حروف چين كتاب مان به راحتي و با غلط‏ هاي كم‏تري، مطالب ما را حروف چيني نمايد. توجه داشته باشيم كه برگه‏ هاي كلاسور چهار حلقه‏اي، ديرتر از برگه‏ هاي دو حلقه‏اي كنده مي‏ شوند و از بين مي‏ روند؛ هر چند مي ‏دانيم كه برچسب ‏هاي حلقه‏اي شكلي براي جلوگيري از اين كنده شدن، در فروشگاه ‏هاي لوازم‏التحرير وجود دارد.

31ـ اگر بر يك طرف برگه كاغذ، مطالب مان را مي ‏نويسيم، براي حاشيه بالا، پايين و سمت چپ صفحاتِ دست نوشتِ خود، فاصله‏اي حدود دو سانتي متر و براي حاشيه سمت راست آن، فاصله‏اي حدود سه سانتي‏ متر را در نظر بگيريم و آن را سفيد و نانوشته باقي بگذاريم تا هم براي اصلاحات و اضافات خود و ويراستار، جاي خالي داشته باشيم و هم حروف چين به راحتي و با غلط‏ هاي كم‏تري بتواند دست نوشت ما را حروف چيني نمايد. شايان گفتن است كه بيشتر بودنِ فاصله يك سانتي ‏متر در حاشيه سمت راست، براي جاي منگنه و يا چسب و يا صحافي كردن شيرازه دست نوشته است و در صورتي كه مطالب خود را بر پشت برگه دست نوشت نيز مي‏ نويسيم، براي حاشيه سمت راست آن، فاصله‏اي حدود دو سانتي متر و براي حاشيه سمت چپ آن، فاصله‏اي حدود سه سانتي متر را در نظر بگيريم و آن را سفيد و نانوشته باقي بگذاريم.

32- شماره صفحات دست نوشت را در انتهاي سطر اول و به طور واضح و پُررنگ بنويسيم و در صورتي كه مطالب مان را پشت برگه نيز مي ‏نويسيم، شماره صفحات پشت برگه را در ابتداي سطر اول بنگاريم.

33ـ نوشتن هر مطلب جديدي را از صفحه جديد آغاز كنيم و مطالب را پشت سر هم و به صورت طوماري ننويسيم تا چنان چه بعداً بخواهيم مطلب يا مطالبي را به دنبال و در ادامه مطالب قبلي اضافه نماييم، با مشكل كمبود جا براي آن رو به رو نگرديم.

34ـ آغاز هر فصل يا بخش را با فاصله سفيدِ 31 از بالاي صفحه آغاز كنيم تا هم دست نوشت ما زيباتر شود و هم ويراستار و حروف چين و سپس خواننده بدانند كه با فصل و بخش و مطالب جديدي رو به رو شده‏اند.

35ـ يكي از مشكلات پژوهندگان و نويسندگان، نوشتن پاورقي ‏هاي مطالب شان است؛ زيرا فراوان پيش مي ‏آيد كه آنان چون به پايين صفحه دست نوشت خود مي‏ رسند، متوجه مي‏ شوند كه پاورقي‏ هاي آن صفحه را ننوشته و جاي خالي براي آن نگذاشته‏اند و گاه نيز اصلاً فراموش مي ‏كنند كه پاورقي ‏ها را بنويسند و بعداً يادشان مي ‏آيد كه پاورقي فلان صفحه يا حتي صفحات را ننوشته‏اند. دو راه را براي حل اين مشكل پيشنهاد مي‏كنيم:
- با توجه به اين كه گفته شد پشت برگه دست نوشت را شايسته است سفيد و نانوشته بگذاريم، مي ‏توانيم تمام پاورقي ‏هاي هر صفحه را در پشت همان صفحه بنگاريم و به ناشر و حروف چين، اين نكته را تذكر دهيم كه پاورقي‏ هاي هر صفحه در پشت همان صفحه است.
- به هر جاي متنِ داراي پاورقي كه رسيديم، در همان هنگام و از پايين صفحه به جهت بالاي صفحه و به اندازه تعداد سطرهاي هر پاورقي، در پايين صفحه دست نوشت خويش فاصله بگذاريم و اين فاصله را با نشانه‏اي، مانند نقطه و خط تيره پُررنگ، براي خودمان مشخص نماييم و سپس نوشتن را ادامه دهيم تا به پاورقي دوم برسيم. در اين هنگام نيز از محل نشانه پيشين و در جهت پايين به بالاي صفحه و به تعداد سطرهاي پاورقي دوم، فاصله مي‏ گذاريم و اين فاصله را با نشانه‏اي معين مي ‏كنيم و به همين ترتيب، پاورقي ‏هاي بعدي را دوباره با همان نشانه مشخص مي ‏نماييم. آن گاه و در هنگام نوشتن، به نخستين نشانه‏اي كه رسيديم، از نوشتن ادامه متن خودداري مي ‏ورزيم و نوشتن پاورقي‏ ها را به ترتيب، آغاز مي ‏نماييم. پس از نوشتن پاورقي ‏هاي آن صفحه ـ به هر تعداد كه باشند ـ نوشتن ادامه متن را از صفحه بعدي آغاز مي ‏كنيم و پاورقي ‏هاي صفحات بعدي را نيز به همين گونه‏اي كه گفته شد، مي نويسيم. اميد است كه ديگر با مشكلي به نام پاورقي ‏نويسي رو به رو نشويم.

36- اگر مي ‏خواهيم كه متن حروف چيني شده كتاب مان از زيبايي و چشم‏نوازي پسنديده‏اي برخوردار باشد، خوب است با برخي از اصطلاحات تايپي و مثلاً در برنامه «زرنگار» كه در زير آورده شده است، آشنا شويم:
- نام قلم(Font) كه تعيين كننده شكل اصلي قلم است، مانند قلم لوتوس، قلم ميترا و قلم كامپيوست و نازنين. مثلاً همين كلماتي كه در حال مطالعه آن‏ها هستيد، با قلم نازنين حروف چيني شده است.
- نماد يا سياق قلم(Style) كه تعيين كننده نمايش خاصي از يك قلم است، مانند قلم نازك، قلم سياه، قلم ايرانيك(خميده از راست به چپ)، قلم ايتاليك(خميده از چپ به راست) و تركيبات آن‏ ها هم چون قلم نازك ايرانيك و قلم سياه ايتاليك. مثلاً كلمه «اهواز» به صورت نازك و ايرانيك و كلمه«آبادان» به صورت سياه و ايتاليك حروف چيني شده است.
- پوينت قلم(Point size) كه تعيين كننده اندازه قلم است، نظير قلم با پوينت يا اندازه 10 و قلم با پوينت يا اندازه 14. مثلاً همين جملاتي كه در حال مطالعه آن‏ ها هستيد، با قلم پوينت 14 و جمله«يادگيري روش فيش‏برداري از ضروريات تحقيق و تأليف است» با قلم پوينت 10 حروف چيني شده است.
- حالت قلم كه تعيين كننده نوع حالت عادي، اَنديس بالا، انديس پايين، كشيده و يا فشرده حروف و كلمات است. مثلاً حالت عادي كلمه«قلم» به همين صورتي بود كه ديديد و حالت كشيدگي آن به صورت«قلم» با 50% كشيدگي و حالت فشرده آن به صورت«قلم» با 50% فشردگي است.
- چينش قلم كه تعيين كننده نوع چينش ترازشده، راست‏چين، وسط‏چين و چپ‏چين حروف و كلمات است. مثلاً نوع چينش راست‏چين، وسط‏چين و چپ‏چين در عبارت زير نشان داده شده است: آيين پژوهش و نگارش(راست چين)- آيين پژوهش و نگارش(وسط چين)- آيين پژوهش و نگارش(چپ چين).

37ـ بكوشيم كه هر گونه اصلاحات و اضافات مربوط به متن دست نوشته‏مان را پيش از حروف چيني كردن انجام بدهيم؛ زيرا انجام دادن اين كار پس از حروف چيني ـ جز در موارد خاص ـ باعث ناراحتي رواني حروف چينان مي ‏شود، حتي اگر ما ناراحتي آنان را از نظر اقتصادي، با پرداخت حق‏الزحمه آن جبران كنيم.

38ـ هنگامي كه كتاب و پژوهش ما حروف چيني شد، براي غلط‏ گيري و نمونه ‏خواني، نخست آن را به شخص ديگري كه داراي چهار ويژگي زير است بدهيم: آشنايي نسبي با محتوا و مطالب متن نمونه‏خواني؛ آشنايي نسبي با نشانه‏ هاي نمونه‏ خواني؛ برخورداري از دقت در هنگام نمونه ‏خواني؛ برخورداري از صبر و حوصله در هنگام نمونه‏ خواني. اين كه مي ‏گوييم نمونه‏ خواني كتاب مان را نخست به شخص ديگري بدهيم، بدين جهت است كه چون خودِ ما با مطالب كتاب مان آشنا هستيم و اين مطالب از قبل، در ذهن ما نقش بسته‏اند، همين موجب مي‏ گردد كه برخي از كلمات، بدون اين كه از سوي ما غلط‏گيري شوند، از برابر چشم ما سريعاً عبور نمايند. دوم اين كه پس از غلط‏ گيري آغازين از سوي ديگران، وقت ما هنگام غلط‏گيري مجدد، كم‏تر تلف خواهد شد.

39ـ در صورتي كه فقط خودمان مطالب حروف چيني شده را غلط ‏گيري مي ‏كنيم، حتماً غلط‏ گيري به صورت مقابله متن حروف چيني شده با متن دست نوشته‏مان انجام گيرد؛ زيرا ممكن است كه حروف چين، پاراگرافي از متن دست نوشت ما را جا انداخته و حروف چيني نكرده باشد و ما اگر غلط‏ گيري را به صورت«مقابله» انجام ندهيم و فقط متن تايپي را غلط‏ گيري كنيم، متوجه جا افتادگي مذكور و اين اشتباه بزرگ نشويم.

40ـ پس از حروف چيني، تحقيقات و تأليفات خويش را ـ افزون بر شخص ديگري كه گفته شد ـ حتماً خودمان نيز غلط گيري كنيم و اين كار را براي خود، كسر شأن ندانيم تا صحت تايپي كارمان از ضريب اطمينان بالاتري برخوردار باشد و در اين زمينه، به ديگران چندان اطمينان نداشته باشيم تا ناخواسته گاه در دام غلط‏ هاي كفرآميز يا زشت‏ گون و يا خنده‏برانگيز قرار نگيريم و كتاب ما مانند آن كتاب ‏هايي نشود كه به جاي عبارتِ«برترين قضاوت كنندگان، حضرت اميرمؤمنان علي(ع) است»، اين گونه حروف چيني شده بود: «بدترين قضاوت كنندگان، حضرت اميرمؤمنان علي(ع) است». براي اين كه نوشتار خود را با شيرين‏كامي شما به پايان برده باشيم، بايد بگوييم كه يك بار عنوان كتاب«روش فيش‏برداري و دسته‏بندي مطالب» به قلم اين جانب را بدين گونه حروف چيني كرده بودند: «روش فيش‏برداري و بسته‏بندي مطالب». امام علي (ع) فرمود: «هان اي دنيا! برو و از من دور شو. برو و ديگري را فريب بده. آيا به سراغ من آمده‏اي. آيا خود را به من نمايش مي ‏دهي يا بر آن هستي تا مرا شيفته خود كني و به سوي خود جذب نمايي. نه هرگز چنين نخواهد شد. من تو را سه بار طلاق گفته‏ام كه ديگر بازگشتي در آن نيست. آه از ناچيزي زاد و توشه و ترس و هراس راه پر خطر و دوري از سفر و عظمت هدف.» «دوستي دنيا عقل را فاسد مي ‏كند و گوش قلب را از شنيدن حكمت ناشنوا مي‏ سازد و سبب عذاب دردناك مي ‏شود.»

 

 

منبع: فرهنگ جهاد - زمستان 1386، شماره 50

 

 

 

 

تگ ها آیین پژوهش و نگارش نگارش پژوهش نکته درباره آیین پژوهش و نگارش

خبرنامه - شبکه های اجتماعی