اخبار دانشگاهی کشور / موفقیت 26 بهمن 1390 - 15 February 2012
چگونه ايده خود را پيش ببريد؟
ايده خود را چگونه پيش ببريد؟ اگر شما مديري باشيد كه توانايي آن را داريد هنگام انجام كاري تصوير كلي آن را ببينيد، اما اجبارا براي رييسي كار ميكنيد كه فقط هنگام برگزاري كارگروه آموزشي اخير با عنوان مديريت سازمان از ميان آنكه براي آموزش و تقويت مديران سازمانها برگزار شد سوال بالا مهمترين سوالي بود كه مطرح ميشد. كاملا مشخص بود كه فرد سوالكننده تجربه كاري با يك رييس ظاهربين را داشته كه از افرادش توقع داشته تا فقط كاري كه به آنها واگذار ميشد را انجام بدهند و انتظار اعمال و افكار بزرگ از آنها نداشت اما اين طرز برخورد، براي مديران مشتاق، پرانرژي و جوياي ترقي و پيشرفت يك چالش به حساب ميآيد، زيرا آنها مايل هستند تا ايدههاي خود را به اجرا گذاشته و شخصا شاهد نتايج آنها باشند. در روزگاران قديم، سازمانها فقط وقتي خوب كار ميكردند كه دستورات صادر شده از مقامات بالا توسط زيردستان مو به مو اجرا ميشد. اما از زماني كه محيط تجارت جهاني گستردهتر شده، نياز براي تصميمگيريهاي سريع نامتمركز بسيار جدي شده است.
اين روزها ما نياز به مردان و زنان خلاقي داريم كه قادر باشند سازمان را از ميانه رهبري و هدايت كنند. با اين اوصاف، اگر رييستان از شما بخواهد كه فقط سرتان به كار خودتان باشد در آن صورت چكار خواهيد كرد؟ اولين و مهمترين كاري كه بايد بكنيد اين است كه وظايفتان را دقيق انجام بدهيد و رييستان را متقاعد كنيد هر كاري كه به شما واگذار ميشود حتما آن را به درستي انجام خواهيد داد. بعد از اينكه كارآيي خودتان را به اثبات رسانديد، سه كار ديگر وجود دارد كه بايد انجام بدهيد تا به ايدههاي بزرگتان شانس موفقيت بيشتري ببخشيد. طرحهاي پيشنهاديتان را در راستاي اهداف سازمان تنظيم كنيد. هر آنچه كه براي سازمانتان پيشنهاد ميدهيد بايد كاملا در راستاي اهداف آن بوده و مكمل رهبري استراتژيك آن باشد. براي مثال اگر شما در بخش نيروي انساني كار ميكنيد و شركت تصميم گرفته نيروي انساني خود را تعديل كند در آن صورت اصلا زمان مناسبي براي پيشنهاد استراتژي جديدتان براي استخدام نميباشد. از طرف ديگر زماني كه سازمان شما قصد دارد تا فعاليتهاي خود را در جهت ارتقاي سازمان گسترش بدهد، ممكن است بهترين زمان براي پيشنهاد دادن طرح جديدتان باشد. طرحتان را طوري توجيه كند كه نشان بدهد اصلا با طرحهاي پيشين تضاد ندارد، بلكه كاملا در راستاي آنها ميباشد و در پيشبرد آنان موثر خواهد برد. موافقت رييستان را جلب نماييد. بهترين زمان براي ارائه طرحهاي جديدتان، زماني است كه سازمان شما در مسير پيشرفت قرار دارد.
اما هرگز طرحتان را مخفيانه و بدون اطلاع رييستان امتحان نكنيد بلكه هميشه در ابتداي كار سعي كنيد تا موافقت او را جلب نماييد. بعد از اينكه طرحتان مورد موافقت رييس قرار گرفت از نظرات او نيز آگاهي بيابيد و اگر نظراتشان كارساز و در راستاي پيشبرد طرحتان بود حتما آنها را به كار گيريد همچنين تلاش كنيد راههايي پيدا كنيد تا جناب رييس اعتبارات مالي هم براي طرح شما در نظر بگيرد. اين مراحل به شما كمك خواهد كرد تا همواره حمايتهاي رييس سازمان پشت شما باشد. با ديگران همكاري داشته باشيد. دور هم جمع شدن افراد در سازمانها به انجام شدن كارها منجر ميشود. همين جريان ميتواند در مورد خلاقيت نيز صادق باشد. ليستي از كمكهاي همكارانتان كه ميتوانند به شما در اجرايي كردن طرحتان ياري برسانند جمعآوري كنيد. مشتريان طرح خود يعني افرادي كه از طرح شما سود خواهند برد را مشخص كنيد. اگر نگاهي به مثال استخدام نيروي انساني بيندازيد، افراد ذينفع طرح شما در آن مثال مديراني خواهند بود كه نيازمند استعدادهاي جديد هستند يعني همان استعدادهايي كه طرح شما براي جذب آنها طراحي شده است. طرحتان را به طور جامعتر براي رفع نيازهاي آنها تنظيم كنيد. با اينكه ميدانم اين سه مرحله كارساز است، ولي گاهي اوقات مجبورم بپذيرم بعضي از روسا را به هيچ عنوان نميشود رهبري كرد. اين گروه از روسا همانهايي هستند كه در جايگاه خودشان احساس امنيت نميكنند و خلاقيت افراد زير دست خود را تهديدي براي قدرتشان به حساب ميآورند. مديراني كه براي پيشرفت خودشان ديگران را زير پا ميگذارند به هيچ عنوان صلاحيت قدرت ندارند.
آنها قدرت خودشان را به عنوان سلاح به كار ميگيرند تا افراد زير دستشان را وادار كنند تا فقط سرشان به كار خودشان گرم باشد و هر آنچه كه به آنان واگذار ميشود را به انجام برسانند و اجازه هيچ گونه اظهار نظري به افرادشان نميدهند، و بعد از آن افراد تلاش ميكنند تا دنبال فرصتهاي ديگر براي نشان دادن استعدادها و مهارتهايشان باشند يعني به عبارت ديگر سرچشمه خلاقيت در آن سازمان توسط رييس خشكانده ميشود. مديريت يك جريان متقابل است. روسا بعد از آنكه مسير را معين كردند، اهداف را مشخص ميكنند و سپس جريان را دنبال ميكنند تا مطمئن شوند كارها طبق زمانبندي و بودجهبندي از پيش تعيين شده به انجام ميرسند. در مقابل كاركنان نيز بايد تمام تلاش خود را بكنند تا كاري را كه به آنها سپرده ميشود به نحو احسن به انجام برسانند. اما كاركنان و روسا زماني ميتوانند بهترين كارآيي را داشته باشند كه هر دويشان باور داشته باشند كه سرچشمه خلاقيت ميتواند برخاسته از هركجاي سازمان باشد و سازمانهايي موفق خواهند بود كه بتوانند از اين خلاقيتها بدون توجه به منشا آن بهترين استفاده را ببرند. موفقيت شامل افرادي نميشود كه بتوانند خلاقانه فكر كنند، بلكه آنهايي موفق خواهند بود كه توانايي آن را داشته باشند تا به افكارشان جامه عمل بپوشانند. منبع:Harvard Business Review
منبع: دنياي اقتصاد