دانشگاه اسلامی يعني تغيير سبک زيستن نه جداسازی دختر و پسر
مقام معظم رهبري در ديدار اخيرشان با كارگزاران نظام به دولت آقاي روحاني فرمودند بايد دو مسئله براي شما اصل باشد؛ اقتصاد و علم. تفكيك هم نفرمودند كه اول كدام و اشاره جدي داشتند كه اين حركت رو به رشد نبايد كم و متوقف شود.
كميسيون آموزش گلوگاه رصد و پايش و حامي ارتقاي سطح روند تعليم و تربيت در كشور در مقاطع مختلف است. از طرفي كشور ما نياز به توليد علم نافع دارد و در تعريف علم نافع ويژگيهايي براي علم آموزان تعريف شده كه بدون تعارف خيلي نزديك به ويژگي فارغالتحصيلان مراكز علمي و آموزشي امروز ما نيست. بنابراين دستور كار نانوشتهاي كميسيون آموزش را نيز پاي كار برنامهريزي براي اصلاح سبك زندگي دانش آموزي، دانشجويي، معلمي و استادي ميآورد. سبكي كه در آن تعهد، تلاش، جهاد، اخلاق و معرفت شناسي در كنار تخصص معنا پيدا كند. در نتيجه طبيعي است كه بعد از گذشت بيش از يك سال از طرح موضوع سبك زندگي از سوي مقام معظم رهبري، به دنبال برنامههاي مجموعههاي تقنيني، اجرايي و نظارتي در حوزه تعليم و تربيت براي سبك زندگي باشيم. در اين راستا سعي كرديم فرصت ايجاد شده در حاشيه بازديد محمدمهدي زاهدي رئيس كميسيون آموزش مجلس نهم از روزنامه «جوان» را مغتنم شمرده و باب موضوع را در اين رابطه باز كنيم. آنچه در ادامه ميآيد پاسخهاي زاهدي به سؤالات افكار عمومي در خصوص مسائل مبتلا به آموزش و پرورش و آموزش عالي به ويژه در موضوع تربيتي است.
كميسيون آموزش مجلس براي اصلاح سبك زندگي در مدارس و دانشگاهها چه كارهايي انجام داده است؟
صادقانه بگويم واقعاً كاري انجام ندادهايم! اولويتهاي كميسيون را سال قبل مشخص كرده بوديم و چند محور بود كه بايد تعيين تكليف جدي شوند. يكي از آنها معلمان شركتي و مربيان پيش دبستانيها بود كه هر روز جلوي مجلس جمع ميشدند. كاري كه ما بايد انجام ميداديم اصلاح قانون بود كه چند ماه وقت ما را گرفت تا انجام شد. بعد از آن موضوع كنكور كه يك بحث جدي است كه ما اسمش را ميگذاريم سنجش و پذيرش دانشجو. همانطور كه ميدانيد مدت اعتبار قانون سال 86 تا سال اول برنامه پنجم بود و كنكور امسال در يك خلأ قانوني انجام شد. لازم بود كه وقت زيادي بگذاريم روي بحث سنجش و پذيرش دانشجو كه كار بسيار مهمي بود. يكي ديگر از اولويتهايي كه حدود يك سال است رويش كار ميكنيم بحث آموزش مهارتي است كه خوشبختانه با سؤالي كه شما كرديد ارتباط پيدا ميكند. اگر اين آموزش مهارتي محقق شود خيلي از مشكلات را ميتواند براي جوانان و جامعه حل كند. با توجه به اين اولويتها روي سبك زندگي كاري انجام نداديم؛ ضمن اينكه اين موضوع مربوط به كميسيونهاي اجتماعي و فرهنگي ميشد.
در مورد آموزش مهارتي بيشتر توضيح دهيد.
آموزش مهارتي مدنظر ما كه اميدواريم به تصويب مجلس برسد اين است كه هر جوان فارغالتحصيل چه از دبيرستانها و چه از دانشگاهها و در هر مقطعي حتماً در كنار علم آموزي يك مهارت هم بياموزد. نميخواهم واژه دانشگاه علمي و كاربردي را به كار ببرم. اما همه دانشگاههاي ما بايد همچون دانشگاه علمي و مهارتي شوند. اگر اين رويكرد را داشته باشيم آن وقت فارغالتحصيلان دانشگاهها و آموزش و پرورش ما حتماً افراد خلاق، نوآور و كارآفرين ميشوند و يقيناً پس از فارغالتحصيلي منتظر اينكه ميزي پيدا شود و پشت ميز بنشينند و حتماً يك آگهي استخدام در يك دستگاه دولتي باشد نخواهند بود. به لحاظ آن غلبه مهارتي كه پيدا كردهاند خودشان كارآفرين و مولد كار ميشوند و ميتوانند چند نفر ديگر را هم به كار بگيرند و طبيعي است كه اگر اين اتفاق بيفتد مسائلي مثل اشتغال جوانان فارغالتحصيل كشور به حداقل ممكن خواهد رسيد. حتماً منابع مالي براي آنها به وجود خواهد آمد كه بتوانند زندگي خود را اداره كنند و در نتيجه بحثهايي مثل ازدواج به راحتي انجام ميشود. جوان دغدغه نان درآوردن و كرايه خانه را نخواهد داشت و بسياري مشكلات جانبي از بين خواهد رفت و اميدواريم بتوانيم هر چه سريعتر اين طرح را در مجلس به تصويب برسانيم. همينجا هم از وزراي آموزش و پرورش و علوم دولت جناب آقاي دكتر روحاني خواهش ميكنم حتماً يكي از اولويتهاي اساسي كاريشان را آموزش مهارتي قرار دهند. اگر هيچ كار ديگري در اين چهار سال انجام ندهند و فقط تمام هم و غمشان اين باشد كه آموزش مهارتي را در تمام اجزا و لايههاي دانشگاهها و رشتهها در مقاطع مختلف پياده كنند، مطمئن باشيد باقيات صالحات خوبي براي آنها خواهد بود.
آقاي دكتر! بحث سبك زندگي ايراني و اسلامي فقط ناظر به اين مهارتها نيست. ضرورتها و جاي خالي كه در اين حوزه بايد روي آنها كار شود را بيان كنيد.
ما دو سند بالادستي خوب داريم يكي در آموزش و پرورش و يكي در آموزش عالي. در آموزش و پرورش سند تحول بنيادين آموزش و پرورش و در آموزش عالي سند اسلامي شدن دانشگاه. اگر در اين دو سند نگاه كنيم واقعاً رد پاي سبك زندگي را خواهيم ديد. مثلاً در آنجا براي دانشآموز از حيات طيبه و ويژگيهاي آن صحبت ميشود كه مثلاً دلمان ميخواهد فارغالتحصيل آموزش و پرورش فردي امانتدار، فداكار و ايثارگر باشد، اهل چاپلوسي و تملق نباشد. در كمك به ديگران هميشه پيشدست باشد. خوش قولي، وفاي به عهد، دوري از منكرات، توجه جدي به انجام واجبات و حتي الامكان انجام مستحبات داشته باشد. وقتي به اينها برسيم يقيناً در رفتار و كردار و در نحوه تعامل او با خانواده و همشاگرديها و جامعه اثر ميگذارد و اين در يك بازه زماني 10، 15 ساله حتماً در جامعه اثر ميگذارد. چون اين بچهها بعد از فارغالتحصيلي وارد جامعه ميشوند و ميتوانند آنچه را كه به دست آوردهاند و به نوعي ملكه ذهني و رفتاريشان شده پياده كنند و بر ديگران تأثير بگذارند. يا وقتي از دانشگاه اسلامي صحبت ميكنيم. اتفاقاً حضرت امام صحبت خوبي داشتند راجع به اسلامي شدن دانشگاه. در جايي ميفرمايند توقع ما از يك دانشگاه و مركز علم اين است كه اگر يك جوان كم اعتقاد هم وارد دانشگاه شد زمان فارغالتحصيلي ضمن اينكه عالم به يك علم شده و در حوزهاي تخصص پيدا كرده حتماً داراي تعهد ديني باشد. مقام معظم رهبري هم با همين ادبيات فرمايشي دارند. وقتي اينها را اصل بگيريم يعني به دانشگاهي برسيم كه در كنار تحصيل علم، تهذيب نفس و تعهد هم كنار آن باشد، تزكيه و اخلاق در آنجا حرف اساسي را بزند خود اينها سبك زندگي را تغيير و جهت ميدهند هم به فرد، هم به همراهانش و هم به جامعه. خوشبختانه در سند اسلامي شدن دانشگاه فوقالعاده روي اينها تأكيد كرده است.
وقتي ايدهآلهايي كه گفتيد بعد از گذشت 34 سال از انقلاب هنوز بر فضاهاي آموزشي ما حاكم نشده يعني فاصلهها و خلأهايي وجود دارد كه برنامههاي ما نتوانستهاند آنها را پر كنند. ضمن اينكه به اسنادي كه اشاره كرديد انتقاداتي وارد است مبني بر اينكه اين دو سند در عين اينكه آموزههاي خوبي دارند اما غير كاربردي هستند و در مقام اجرا امكان اجرايشان نيست.
من صددرصد با اين حرف مخالفم. يقين دارم كساني كه اين حرف را زدند به هيچ يك از اين اسناد اشراف ندارند. هر دوي اين اسناد ضمن اينكه راهبردها را مشخص كردهاند در ذيل هر راهبرد اقداماتي را كه بايد انجام شود دقيقاً تعيين كرده و آن اقدامات اينطور نيستند كه در خلأ پيشبيني شدهاند. آنها كاملاً عملياتي هستند.
مثلاً يكي از اشكالات اين است كه منطبق با برنامههاي توسعهاي پنج ساله نيستند و در قانون بودجه رديف نميگيرند.
قانون برنامه بايد خودش را با اين اسناد تطبيق دهد نه آن اسناد خودشان را با قانون تطبيق دهند. براي اينكه آن اسناد بالادستياند كه فاصله بين اهداف چشمانداز 20 ساله و برنامههاي پنج ساله را پر ميكنند. يعني اهداف چشم انداز را تبيين و ريلگذاري ميكنند. اشكالي كه شما گرفتيد يا برخي از منتقدان شايد به اين نكته باشد كه سي و اندي سال از انقلاب گذشته پس چرا وضع اين است. بگذاريد از خودمان انتقاد كنيم. سند تحول بنيادين آموزش و پرورش به رغم اينكه حضرت امام در زمان حياتشان چند دفعه از تحول در آموزش و پرورش صحبت كردند اما تا سال 90 اين اصلاً جدي گرفته نشد. در اين زمينه كاهلي كرديم. سستي كرديم و تسامح به خرج داديم. واقعاً سند تحول يكي از افتخارات كشورمان است و بسيار كارشناسانه تبيين و نوشته شده اما خيلي زمان از دست داديم. حداقل 30 سال از دست داديم. در حالي كه خيلي كارها ميتوانستيم انجام دهيم. به علت نبود اين سند و عدم رويكرد كلان برنامهاي و چشم اندازي فرصتهاي زيادي را از دست داديم. ولي بالاخره اين سند تصويب شد و ناچاريم كه با انرژي بيشتر و با همراهي و همگامي بيشتر بين دولت، مجلس و شوراي عالي انقلاب فرهنگي اين سند را به خوبي پيش ببريم. در مورد دانشگاه اسلامي سندي موجود بود. در زمان دولت آقاي خاتمي سال 83 سند دانشگاه اسلامي تصويب شد و در دولت نهم بندهايي از آن را اجرا كرديم. چه در حوزه دانشجويي و چه در حوزه اعضاي هيئت علمي و حتي ساختارهاي فيزيكي كه لازم بود در دانشگاهها ايجاد شوند اما فرصت كم بود كه بتوانيم آن را ادامه دهيم. اخيراً هم شوراي عالي انقلاب فرهنگي آن سند را بازنگري و به روز كرده و سند جديد قابليت عملياتي شدن بيشتري نسبت به نسخه قبلي دارد.
چند درصد از مفاد اين دو سند در بودجه 92 رديف بودجه گرفتند؟
براي سند تحول بنيادين بودجه گذاشتهايم اما براي دانشگاه اسلامي لازم نيست بودجه ويژه آن گذاشته شود. براي اينكه در بودجههاي وزارت علوم كه در دانشگاهها نمود پيدا ميكند موارد متعددي است كه ميتواند به منظور اسلامي شدن به كار برود. براي اينكه من دقيقتر اين را بيان كنم در سند اسلامي شدن اساس را بر چهار محور گرفتند، يكي مباحث آموزشي، پژوهش و فناوري ساختاري و مديريتي و فرهنگي. در تمامي بودجههاي دانشگاهها و در حوزه ستادي وزارت علوم هر ساله بودجه براي اين چهار مقوله گذاشته ميشود. بنابراين لازم نيست يك بودجه خاص براي اين كار گذاشته شود. ولي در سند تحول كه مربوط به آموزش و پرورش است تفاوتهايي وجود دارد. به عنوان مثال هوشمندسازي مدارس چون در آن تأكيد شده حتماً بايد بودجه خاصي گذاشته شود تا اتفاق بيفتد. در مباني سند اسلامي شدن دانشگاهها ميبينيم روي چند موضوع تأكيد جدي شده است. حاكميت اصول اعتقادي، احكام و اخلاق اسلامي، خرد ورزي و عقلانيت، قدسي بودن علم و محيطهاي علمي، تقدم تزكيه بر تعليم تعهد به آرمانهاي انقلاب، جهاد علمي، اعتماد به نفس ملي، توليد علم نافع، توسعه نهضت نرم افزاري، تقدم منافع ملي بر منافع فردي و مسائلي ديگر كه اگر بخواهيم تمام اينها را پياده كنيم يقيقناً اينها اثر دارند در آن سبك زندگي ما، بر رفتار و بر گفتار ما و آن سبك زندگي كه شما دنبالش بوديد محقق ميشود.
سند اسلامي شدن دانشگاه تا چه اندازه ميتواند با فضاي دانشگاهها و سبك زندگي حاكم بر زندگي دانشجويي ارتباط برقرار كند؟
متأسفانه برخي به اشتباه فكر ميكنند يا اينطور برايشان جا انداختهاند كه اسلامي شدن دانشگاهها يعني جدا شدن دختر و پسر و مدام منتظرند ببينند دختر و پسر در دانشگاهها جدا شوند. ميبينند جدا نشدند پس ميگويند دانشگاهها اسلامي نشده است. در آموزش بايد ببينيم تغيير نگاه در علوم انساني در ما ايجاد شده يا خير. كار شروع شده اما به قدري ظريف است و ظرافتهايي دارد كه بايد به آرامي طي شود. اينطور نيست كه به صورت تزريقي باشد كه بگوييم اين بيمار را با يك آمپول سرپا كنيم. حتماً بايد به صورت فرآيندي و به صورت يك حركت بطئي مستمر و پيوسته باشد و تمامي اجزاي آن با هم در ارتباط باشند. وقتي اسكوپوس اعلام ميكند ايران توانسته مقام اول توليد علم را در منطقه از آن خود كند، بخش زيادياش به دليل اين است كه پايگاه استنادي جهان اسلام يا همان ISC ما توانسته با اسكوپوس ارتباط برقرار كند. از رسانهها ميخواهم اين بحث را به خوبي تبيين كنند كه اسلامي شدن دانشگاهها مساوي با تفكيك جنسيتي نيست. اين مسئله بايد از اذهان پاك شود. اين ظلم به اسلامي شدن دانشگاههاست.
چون ابعاد آموزشي، پژوهشي، فناوري، فرهنگي و مديريتي را كنار ميگذارد. فرض كنيد دختر و پسر را در دانشگاهها جدا كرديد ولي توليد علمي و فناوري نداشته باشيد، نتوانيم گفتمان انقلاب اسلامي را در دانشگاه پياده كنيم آيا اين شد اسلامي؛ اينطور نيست. براي همين گفتم براي پياده شدن سند اسلامي شدن دانشگاهها حتماً به صورت فرآيندي و مستمر و همه لايهها و ابعاد درگير با اسلامي شدن با هم پيش بروند. از هيچ كدام نبايد غفلت كنيم.
امروز خروجيهاي نظام آموزش و پرورش و آموزش عالي ما چه اشكالاتي دارند و با چه نقايصي در رفتار و منش وارد عرصه زندگي ميشوند؟
ضعف عمده در حال حاضر اين است كه اينها تئوري كار هستند. محفوظات محورند تا عملگرا و ماهر، اين ضعف عمده است كه بايد برطرف شود. دوم مواردي كه در حوزه فرهنگ و تربيت وجود دارد چه در دانشگاه و چه در آموزش و پرورش اينكه نتوانستيم در يك بستر مناسب آنها را قرار دهيم كه خروجيهاي ما هماني باشند كه انتظار داريم. بايد قبول كنيم كه ضعف داريم.
البته گاهي ما برداشت اشتباهي داريم و فكر ميكنيم اگر كسي ظاهر مناسب اسلامي نداشت حتماً يك فرد لاابالي و بياعتقاد است. نبايد ظاهر را ملاك قرار دهيم و جوانان و به ويژه دانشجويانمان را متهم كنيم كه علقه دينيشان در دانشگاهها كم ميشود. همچنين بايد بپذيريم كه يكي از عمده مشكلات ما علوم انساني است. علوم انساني كه در دانشگاههاي ما تدريس ميشوند در خيلي موارد علوم انساني است كه ماهيت امانيستي و شرقي – غربي دارد كه رويكرد سكولارياش بر رويكرد توحيدياش ميچربد. وقتي اينها را به عنوان درس به بچههايمان ارائه ميدهيم و همان را امتحان ميگيريم بايد قبول كنيم كه اينها اثر ميگذارند روي تفكر بچهها. بنابراين تحول در علوم انساني بايد با سرعت بيشتري دنبال شود.
چه كار كنيم كه توليد علم به بخش اصلي سبك زندگي دانشآموزان، دانشجويان، اساتيد و معلمان ما تبديل شود؟
بايد بحث همكاري صنعت و دانشگاه را خيلي جديتر از آنچه هست در نظر بگيريم. براي اين كار بايد دو كار همزمان انجام شود. يكي حضور جدي صنعت در دانشگاه و ديگري حضور جدي دانشگاه در صنعت. به عبارتي بايد شركتهاي دانش بنيان را در دانشگاهها، پژوهشگاهها و مراكز آموزش عاليمان تقويت كنيم و سرعت دهيم و مشاركت صنعت را در آنها زياد كنيم. از طرف ديگر واحدهاي تحقيق و توسعه معروف به R&D را در صنعت به كمك دانشگاه اضافه كنيم. اصلاً اجازه ندهيم صنعتي پا بگيرد بدون اينكه اول واحد R&D خود را تعريف كند. اگر اين كار را كنيم آن وقت دانشگاه در خدمت جامعه خواهد بود. دانشگاه در خدمت رفع نيازهاي كشور خواهد بود. آن هم به صورت گسترده. الان هم خيلي از مسائل كشور در دانشگاهها حل ميشود. ما توفيقاتي كه در صنعت هستهاي، دفاعي و هوافضا پيدا كردهايم به همت دانشگاهيان بوده است. اما هنوز آنقدر نيست كه لمس كنيم دانشگاه در همه جا حضور دارد. بايد ميان صنعت و دانشگاه يك در هم تنيدگي ايجاد كنيم. ما در آموزش عالي دورههاي دكتراي مسئله محور و پژوهش محور تعريف كرديم و گفتيم اين مسئله بايد حتماً يك مسئله كشوري باشد. احساسم اين است آنطور كه بايد و شايد از اين دورهها استقبال نشده است. شايد يكي از دلايلش اين باشد كه فكر كنند موقعيت علمي فارغالتحصيلان دورههاي پژوهش محور نسبت به سايرين پايينتر باشد. در حالي كه بايد براي اينها ارزش بيشتر قائل باشيم كه همه مشتاق شوند. كار هم سختتر است. چون بايد حتماً يك گرهگشايي از كشور كند.
نكته مهم ديگر در اين زمينه اين است كه براي آنكه توليد علم به بخش اصلي زندگي دانشآموز و دانشجو تبديل شود بايد از نخبگان و مخترعان حمايت مادي و معنوي كنيم. نبايد آنها را رها و با آنان بيمهري كرد.
با توجه به اينكه شما رئيس كميسيون آموزش هستيد و روند توليد علم را در كشور رصد ميكنيد گزارشي از توليد علمي كه قرار است گرههاي صنعتي و فناورانه كشور را باز كند نه فقط توليد علمي كه به درد كتابخانههاي ما ميخورد.
خوشبختانه الان نرخ رشد توليدات علمي كشورمان 11 برابر متوسط دنياست و براساس پايگاه استنادي اسكوپوس الان توليد علممان در منطقه اول است و به اهداف چشم انداز رسيدهايم. در پايگاه isi هم دوم هستيم با اينكه از نظر زماني هنوز با چشم انداز فاصله داريم. اگر همين رشد را ادامه دهيم در چشمانداز بحث رتبه اول در آسياي جنوب غربي كه حل شده است، ما در خاورميانه و حتي در دنيا ميتوانيم يك رتبه تك رقمي داشته باشيم.
در اينجا دو مسئله مطرح ميشود. يكي حفظ اين رتبه است و ديگري كاربست اين پژوهشهاست. ارزيابيتان در اين دو زمينه چيست؟
مقام معظم رهبري در ديدار اخيرشان با كارگزاران نظام به دولت آقاي روحاني فرمودند بايد دو مسئله براي شما اصل باشد؛ اقتصاد و علم. تفكيك هم نفرمودند كه اول كدام و اشاره جدي داشتند كه اين حركت رو به رشد نبايد كم و متوقف شود. پس مسئوليت سنگيني را به دوش دولت آينده گذاشتند كه اميدواريم وزير علوم آينده فردي دانشگاهي، مدير، مدبر و آشنا با اين حوزهها باشد كه بتواند روند موجود را سرعت بخشد و اين حركتي كه در دولتهاي نهم و دهم در جهت رشد شتابان توليد علم ايجاد شده را ادامه دهد. ميدانيد علم قدرت ميآورد. بنابراين اين باعث خواهد شد در مباحث امنيتي و دفاعي مان و حتي در چانهزنيهاي سياسي بينالمللي حرف بيشتري براي گفتن داشته باشيم. براي ما جايگاه ايجاد شود و روي حرفمان حساب ويژهاي باز كنند. علم تنها خود علم نيست. علم امكانات و ابزار جديدي ميدهد كه قدرت ما را در ابعاد مختلف زياد ميكند و اين مزيت براي ايران اسلامي فوقالعاده مهم است.
در كنار اينها بحث ديگر اين است كه اين توليدات علمي نبايد در قفسه باشد و خاك بخورد. بلكه بايد گرهاي از گرههاي جامعه را باز كند. بايد در اين زمينه دو كار را همزمان انجام دهيم. يكي اينكه از توليد علم به واسطه بودن در مرزهاي دانش نبايد لحظهاي غفلت كنيم. ميخواهد اين در مرزهاي دانش بودن وارد كاربرد بشود يا نه. در غير اينصورت پس از مدتي در چارچوب كاربردي هم نميتوانيم كار كنيم يا قدرتي كه بايد داشته باشيم را ديگر نميتوانيم داشته باشيم. بنابراين حتماً بايد در مرزهاي دانش حركت كنيم. اما لازم نيست همه كارمان در مرزهاي دانش باشد. بايد همزمان هم نيازهاي كشور را در حوزه كاربردي تأمين كنيم و هم در مرزهاي دانش حركت كنيم.
نویسنده : نفيسه ابراهيم زادهانتظام
منبع : روزنامه جوان