اخبار دانشگاهی کشور / اخبار دانشگاه 11 خرداد 1394 - 01 June 2015
چراغ قرمز مقابل برخی دانشجویان
رشتهای که ظاهرش دل دیگران را میبرد، اما باطنش دل هنرمندان را میسوزاند حتی دانشجویانی هم که در این زمینه تحصیل میکنند از بیتوجهیها صدایشان درآمده دانشجویانی که مثل هنرمندان این رشته و به قول معاون صنایعدستی مظلوم واقع شدهاند، دانشجویانی که معتقدند حضور متولّی صنایعدستی را در بخش آکادمیک این رشته تا کنون حس نکردهاند و خودشان هم تا به حال کارهای دمدستی انجام دادهاند.
در آستانه فرا رسیدن روز جهانی صنایع دستی (20 خردادماه) پای درد دل تعدادی از دانشجویان رشته صنایع دستی نشست و آنها نیز که برای نخستین بار رسانهای را یافته بودند تا دغدغههای آنها را بشنود، از مشکلات و نگرانیهایشان در بخش آموزش، بازار کار، کپیرایت و ... سخن گفتند.
در بابِ مشکلات دانشجویان صنایعدستی، شاید بهترین تعریف را «بهمن آزموده» (استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان هنر) کرده است که میگوید: من 25 سال است که با جوانها در ارتباطم، افسردگی که در چشماهایشان ریخته شده را چطور میتوان تحمل کرد؟ کسی که درس خوانده و امکانات ندارد، ما بزرگترین خیانت را ما به او کردهایم. اگر این فرد درس نخوانده بود، میتوانست زمانش را صرف کار دیگری کند. ما به جوانهایمان مدرک دادیم، پُرشان کردیم و به او شخصیت بخشیدیم؛ بعد یکباره زیر پایش را خالی میکنیم.
«شیما خدام»، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد گرایش جواهرسازی است که در دانشگاه هنر تهران درس میخواند. او میگوید: از ابتدا به هنر علاقه داشتم و در هنرستان رشته گرافیک خواندم، زمانی که کنکور هنر شرکت کردم، رشته گرافیک دانشگاه شاهد قبول شدم اما به دلیل اتفاقاتی که بین دانشگاه شاهد و سازمان سنجش در آن سال به وجود آمد، به من گفتند باید کمی صبر کنم، من هم اولویت بعدیام که صنایع دستی بود را انتخاب کردم. سال بعد اعلام کردند کسانی که گرافیک قبول شدند میتوانند ثبتنام کنند، اما چون در این یکسال جذب صنایع دستی شده بودم، ترجیح دادم در همین رشته ادامه تحصیل دهم.
با مدرک کارشناسی ارشد نمیشود کار پیدا کرد
این دانشجوی 26 ساله درباره اینکه چرا تصمیم گرفته در بازار راکد صنایعدستی، این رشته را در مقطع کارشناسی ارشد هم ادامه دهد بیان میکند: به نظرم هیچ چیز رکود صددرصدی ندارد. مشکل اصلی در صنایع دستی ما، فرهنگی است چون به شکل کاذب به آن نگاه میکنند، در حالیکه این رشته در بدو شکلگیری جوامع و پیش از ایجاد انقلاب صنعتی وجود داشته و زندگی مردم با صنایعدستی همراه بوده است.
«خدام» معتقد است که در حال حاضر به این رشته بازاری نگاه میکنند. «به نظرم آن چیزی که به عنوان صنایعدستی در بازار وجود دارد یا نمایشگاهی که با این عنوان برگزار میشود، 80 درصد صنایعدستی نیستند، یکسری کار تولیدی که صرفا برای فروش عرضه شدهاند و متأسفانه چون با برنامه جلو نمیروند، بعد از مدتی مخاطبان خود را از دست میدهند؛ چون آنقدر آن کار را اشباع میکنند تا مخاطب از آن زده میشود. بنابراین تکنیک جدیدی بوجود نمیآوریم. در کل باید گفت هنر، خلاقیت و تکنیک جدیدی به کارهایمان اضافه نمیکنیم. اگر تصمیم گرفتم رشته صنایعدستی را در مقطع کارشناسی ارشد ادامه بدهم به این خاطربوده که از نظر مالی و فکری این توانایی را داشتم، وگرنه به هیچ عنوان به این موضوع که بتوانم روی مدرک کارشناسی ارشد حساب باز کنم و از این طریق کار پیدا کنم، فکر نکردم.
به دانشجویان میگویند مثل کلاغ به هر چیزی نوک بزنند
او درباره دغدغههای این رشته اظهار میکند: به نظرم ما در دانشگاه مشکل آموزشی در این رشته داریم و دانشجویان را برای این کار دیمی سوق میدهند. به دانشجو میگویند مثل کلاغ که به هر چیزی نوک میزند و امتحان میکند، بدون آنکه هدفی داشته باشند از هر کاری مقداری انجام دهد. ما مدام در حال این هستیم که ایدهای در ذهنمان باشد و آن را بسازیم و خودمان خوشمان بیاید و انگار قرار نیست چیزی خلق کنیم که دیگران هم از آن خوششان بیاید. اصلا چه لزومی دارد من وقت و انرژیام را برای کاری که فایدهای ندارد بگذارم؟
وی میگوید: در دانشگاه تنها یک تکنیک به دانشجویان یاد میدهند که هدفی در آن نیست. من در مقطع کارشناسی ارشد دقیقا با این مشکل روبرو بودم، کاری را انجام میدادم که بدون درک آن، فکر میکردم کاری که انجام میدهم درست است. در حالی که فقط درجا میزدم و تلاش بیهوده میکردم. در واقع کاری را بیهدف انجام میدهیم و انرژی و عمرمان را صرف آن میکنیم که متوجه آیندهاش نیستیم، چرا نباید یک مسیر مدون را آموزش ببینیم؟ دانشجویان طراحی صنعتی از طراحی محصول شروع میکنند تا به محصول نهایی برسند، ما میتوانیم همین مسیر را در بُعد هنری صنایع دستی اجرا کنیم. ما در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد طرح و تولید هستیم، اما چه پایان نامهای میدهیم؟! پایاننامهای که هیچ چیز آن طرح و تولید نیست حتی استاد راهنمایمان!
این دانشجوی رشته صنایع دستی اضافه میکند: ما را به عنوان دانشجوی طرح و تولید پذیرش میکنند که کار عملی باید انجام دهیم، در حالی که تنها کار تئوری میخواهند که تا حالا هیچ آموزشی درباره آن ندیدهایم! من هیچ آموزش تئوریکی یاد نگرفتهام در حالی که پایاننامهها، مقالهها و پژوهشهای بسیاری در این زمینه خواندهام. کسی که فوق لیسانس گرایش طرح و تولید صنایع دستی را میخواند یعنی باید یک متخصص حرفهای و تمام عیاری شود که به او کارشناس ارشد بگویند و توان تجزیه و تحلیل بالایی داشته باشد، در حالی که من به عنوان یک دانشجوی کارشناسی ارشد این رشته، هیچکدام از این موارد را آموزش ندیدهام.