پرتال دانشگاهی کشور پرتال دانشگاهی کشور
University Portal of Iran




کلمات مرتبط

    نتایج کارشناسی ارشد 1402 نتایج ارشد 1402 دفترچه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد امریه سربازی استخدام تامین اجتماعی استخدام شرکت نفت استخدام آموزش و پرورش استخدام بانک پذیرش بدون کنکور منابع کارشناسی ارشد منابع دکتری استخدام شهرداری آگهی استخدام پليس استخدام نیروی انتظامی لیست همایش های بین المللی لیست سمینار لیست کنفرانس سالن همایش مقاله ISI دانشگاه پيام نور استخدام بانک پاسارگاد سازمان سما استخدام بانک شهر استخدام بانک گردشگری آگهی استخدام بانک صادرات استخدام بانک پارسیان پودمانی علمی کاربردی 1402 استخدام دولتی استخدام استانداری استخدام آتش نشانی استخدام وزارت نيرو استخدام ديپلم استخدام برنامه نویس استخدام حسابدار نمونه سئوالات کارشناسی ارشد نمونه سئوالات دکتری ارزشیابی مدرک دانشگاه پیام نور فراگير دانشپذير مدرک دیپلم مدرک کارشناسی انتخاب رشته کنکور سراسری 1402 عدح.هق daneshgah پردیس دانشگاهی شهریه دانشگاهها آگهی استخدام تهران azad karshenasi arshad kardani peyvasteh azmoon konkoor mba مجازی mba یکساله مدرک mba
 اخبار دانشگاهی کشور / آموزش های عمومی          22 اسفند 1389 - 13 March 2011







فیزیکدانان و ستاره شناسان، روزنامه نگاران و دانشجویان، همگان در انتظار کسی بودند که بتواند نظریه نسبیت را در سه هزار کلمه بگنجاند و علاوه بر جایزه پنج هزار دلاری، به شهرتی روزافزون دست یابد. آلبرت اینشتین در سال ۱۹۱۶ موفق به نگارش چنین مقاله ای شد امااین نظریه باید به تجربه نیز ثابت می شد. کسوفی که سه سال بعد در بیست و نهم ماه مه رخ داد، فرصتی شد تا آرتور ادینگتون با تهیه عکسهایی درستی این نظریه را اثبات کند. آنگاه بود که شهرت اینشتین بالا گرفت تا بدانجا که شرکتهای تجاری به تولید محصولاتی با نام و تصویر وی پرداختند، و حتی یکبار اینشتین عکس هایش را به خبرنگاران فروخت و درآمد آن را صرف کودکان جنگ زده در وین کرد.

یوسف آنست که خود را نکند گُم هرچند

ساحت روی زمین پر ز خریدار شود[۱]

پروفسور اینشتین! چنانچه می دانید شهرت برای بسیاری افراد، تنها حقوق و مزایای فردی می آفریند، اما برای شما بیشتر تکالیف و مسئولیت های اجتماعی دربرداشت. از فیلیپ فرانک، فیزیکدان و از نزدیکان شما خوانده ام:

<اینشتین زود فهمید شهرت فوق العاده ای که حاصل شده است، مسئولیت های خطیری را نیز متوجه او می سازد و با خود اندیشید که اگر به خاطر آن که بر شهرت او لطمه ای وارد نشود منحصراً به کار تجسسات علمی خویش بپردازد؛ کاری حاکی از خودخواهی و تکبر انجام داده است. می دید که جهان پر از دردها و محنت ها است و ملاحظه کرد علل بسیاری از این رنج ها بر او آشکار است و نیز متوجه شد که جز او بسیاری مردم دیگر نیز متوجه این علت ها بوده اند و نظر خود را نیز اعلام می داشته اند اما هیچ کس توجهی به گفته ایشان نکرده زیرا این اشخاص، مردان مشهوری نبوده اند. از آنجا که گفته او در نزد همه کس با حسن قبول تلقی می شد، وظیفه خود دانست که توجه خویش را بیش از پیش متوجه محرومان و دردمندان سازد و در رفع درد و حرمان بکوشد.>[۲]

اینشتین در فاصله دو جنگ جهانی و پس از آن مشغول سیاستهایی شد که می توان آنها را در محورهای زیر خلاصه کرد:

۱) انجام فعالیتهای صلح طلبی و پرهیز از جنگ: آلبرت اینشتین از <معترضین وجدانی>[۳] بشمار می آید. معترضین وجدانی جنگ به کسانی گفته می شود که بنا بر عقیده شخصی یا دینی و حزبی با جنگ مخالف بوده واز خدمت وظیفه سر باز می زدند. کشورهای امریکا و انگلستان به آن دسته معترضینی که وابسته به فرقه ای رسمی بودند اجازه می داد که در جبهه ها به فعالیت هایی چون حمل و نقل، تداوی مجروحان بپردازند.[۴] از دوستان اینشتین که همرأی با وی در پرهیز از جنگ بودند، رومن رولان نویسنده نامدار فرانسوی و برتراند راسل ریاضیدان و اندیشمند انگلیسی را می توان نام برد.

۲) کمک به جنبش استقلال یهود:در فاصله جنگهای جهانی، یهودیان در اروپای شرقی و مرکزی به پستی شناخته می شدند. اینشتین می پنداشت که با استقلال یهود می توان بدین قوم، شخصیت و احترام بخشید؛ از این رو به همکاری با حائیم عزرائیل وایزمن در تشکیل دولت یهود پرداخت. همچنین به همراه وایزمن که یک استاد شیمیدان بود به تأسیس دانشگاه عبری اورشلیم پرداخت که وایزمن به ریاست این دانشگاه و اینشتین به عضویت هیأت علمی آن درآمد.

اینشتین از همان ابتدا می دانشت که تشکیل دولت یهود ممکن است به عصبیّت قومی بگراید با این همه بدان جنبش پیوست ولی در آینده دریافت که دولت صهیونیست ها دچار عصبیتی دهشتناک شده است و آن هنگامی بود که مناخیم بگین، ششمین نخست وزیر صهیونیست ها به کشتار صدها انسان بی پناه در دیریاسین پرداخت. این کشتار وحشیانه، خشم و نفرت اینشتین را برانگیخت و او را واداشت به همراه تنی چند از روشنفکران یهود وقتی بگین به ایالات متحده امریکا سفر کرده بود(۱۹۴۸)، نامه سرگشاده ای را به روزنامه نیویورک تایمز بنگارد و رفتارهای حزب ملّی گرای هروت را که بگین در رأس آن جای داشت، همانند رفتار احزاب نازی و فاشیست انگارد.[۵]

۳) ضمانت پناهندگان به امریکا: با برآمدن احزاب نازی و فاشیست در کشورهای آلمان و ایتالیا، فضای امنیتی بر این دو کشور حاکم شد. تمامیت خواهی، انسداد سیاسی، ترور و وحشت سبب شد بسیاری از دانشمندان، دانشجویان و دیگر مردمان این کشورها به مهاجرت اجباری بپردازند: ویتو ولترا ریاضیدان و فیزیکدان ایتالیایی با قدرت گرفتن موسولینی به فرانسه رفت، و گرهارد هرتسبرگ شیمدان آلمانی به کانادا عزیمت کرد؛ همچنین ماکس بورن فیزیکدان آلمانی به انگلستان پناهنده شد، و جمعی دیگر به مانند اوتو مایرهوف استاد آلمانی در زیست شناسی، انریکو فرمی فیزیکدان ایتالیایی، ماکس ورتهایمر روانشناس آلمانی و لئو زیلارد فیزیکدان اتریشی به امریکا مهاجرت کردند. اینان تنها چندی از دانشمندانی بودند که به کشورهای دیگر و البته بیشتر به امریکا مهاجرت کردند و چنانچه می دانید می بایست نام پروفسور اینشتین را نیز بر آنها افزود. بعضی افراد برای پناهندگی، از شهرت اینشتین سود می جستند که او نیز با رأفتی ستودنی به ضمانت از آنان می پرداخت، همچنین بودند دانشجویانی که قصد تحصیل در امریکا و یا دیگر کشورها را داشتند.

<شایع است که در یک مرحله، صدها توصیه نامه که آلبرت اینشتین کبیر امضا کرده بود، در مراکز دانشگاهی جهان پخش شده بود. البته پس از مدتی بسیاری از این نامه ها ارزش خود را از دست دادند زیرا مسئولان گزینش دانشگاه ها متوجه شده بودند که در بسیاری موارد، او مجبور شده است نام خود را در زیر توصیه نامه دانشجویانی معمولی که یکی پس از دیگری نزد او می رفتند، بگذارد.>[۶]

۴) نامه به روزولت و آگاهاندن وی از تهیه بمب اتم در آلمان: اینشتین می پنداشت پیش از آلمان نازی می بایست رقیبانش به بمب اتم دست یابند از اینرو در ۱۹۳۹ به نگارش نامه ای پرداخت و آن را به وسیله زیلارد به رئیس جمهور امریکا فرانکلین دلنو روزولت رسانید. سپس در سال ۱۹۴۲ انریکو فرمی و همکارانش توانستند نخستین رآکتور هسته ای را بسازند که به تهیه بمب اتم در دو سال بعد انجامید.

اینشتین درباره همکاری خود و دیگر فیزیکدانان در ساخت بمب اتم چنین نگاشته است:

< ما[فیزیکدانان] به ایجاد این سلاح کمک کردیم تا مانع آن شویم که دشمنان بشریت پیش از ما بدان دست یابند، چیزی که اگر تحقق می یافت، با شناختی که از طرز فکر نازی ها داریم، بی گمان به معنای ویرانی تصورناپذیر، و بردگی بقیه جهان می بود. ما این سلاح را به دست مردم انگلستان و آمریکا سپردیم تا همچون اُمنای تمام بشریت، همچون مبارزان راه صلح و آزادی، پاسدار آن باشند. >[۷]

ناگفته نماند جناب پروفسور که هموطنان من پس از خواندن این سطور خواهند گفت: کشورهای انگلستان و امریکا به درستی وظیفه خود را ادا نکرده اند، این دو کشور حتی حقوق ایران را در داشتن انرژی صلح آمیز هسته ای نادیده می انگارند.

۵) پیشنهاد تشکیل حکومت جهانی: آلبرت اینشتین به خوبی می دانست که با پیدایش جنگ افزارهای دوربُرد و کشتار جمعی، ناآرامی در هر گوشه ای از جهان ممکن است به جنگی فراگیر تبدیل شود؛ و از سویی دیگر، سازمان ملل متّحد را در حفظ و برقراری امنیت جهان، ناکارامد می دانست از اینرو پیشنهاد حکومت جهانی را به پیش کشید و چنین نگاشت:

< حکومت جهانی باید بر پایه قانون اساسی دقیق و روشنی استوار باشد که به تصویب تمام دولت ها و ملت ها برسد و اختیار انحصاری سلاح های تهاجمی را به این حکومت تفویض کند. سازمان ملل متحد، به صورتی که در حال حاضر وجود دارد نه نیروی نظامی لازم را برای تأمین امنیت بین المملی در اختیار دارد و نه مبانی حقوقی لازم را برای این کار.

علاوه بر این، سازمان نامبرده ناظر بر توزیع واقعی قدرت در جهان کنونی هم نیست. قدرت واقعی در حال حاضر در دست تعدادی اندک از کشورهاست. >[۸]

آقای اینشتین! انگیزه شما در به کارگیری شهرت خویش در فعالیت های سیاسی ستودنی است. به راستی که خیرخواهی و بشردوستی، شما را به چنین فعالیتهایی واداشت. خیرخواهی و بشردوستی؛ حتی همکاری شما با نهضت استقلال یهود بدین انگیزه بود نه از سر قومیت گرایی، چرا که از سویی مخالف عصبیّت بوده و از سوی دیگر به آداب یهود چندان پایبند نمی باشید.

پروفسور اینشتین! شما با توجیه: گوشه گیری، کشتی خود را به ساحل بردن است؛ می توانستید گوشه گیری پیشه کنید اما از شهرت خویش سهم عمده ای را برای بهبود وضع جهان و التیام رنج ها و محنت های انسان بذل و بخشش کردید. به راستی که آدمی می تواند از دارایی های معنوی خویش نیز سهمی را به دیگران ببخشاید چنان چه از دانش می توان به نشر و آموزش آن و از شهرت به فعالیتهای خیرخواهانه پرداخت.

خبرنامه - شبکه های اجتماعی