در تحلیل پیچیدگی اقتصاد، جامعه و فرهنگ نوینی كه در حال پدید آمدن است، از انقلاب تكنولوژی اطلاعات سخن میگویند. این پارادایم در سال 1970 بر محور تكنولوژی اطلاعات عمدتاً در آمریكا سازماندهی شد که البته تنها بخش خاصّی از جامعه آمریكا، در تعامل با اقتصاد جهانی و جغرافیای سیاسی جهان، شیوهای نوین از تولید، ارتباط، مدیریت و زندگی را برگزید. این پارادایم تأثیرات عمیقی بر شكلها و تكامل تكنولوژی جدید اطلاعاتی داشته است. به عبارتی، گسستن از الگوهای رفتاری ریشهدار و مستقرّ و ارزشهای اجتماعی(خواه در جامعه به طور كلی و خواه در جهان تجارت)، نقش بسزایی در رشد نظام جهانی اطلاعات داشته است. تأكید بر ابزارهای فردی، تعامل،شبكه سازی و جستجوی سرسختانه پیشرفتهای جدید تكنولوژیك، روحیه آزادیخواهانهای را رواج میدهد كه در جنبشهای 1960 شكوفا شده بود. با این وجود به محض اینكه تكنولوژی نوین اطلاعات رواج یافت و توسط كشورهای مختلف، فرهنگهای متفاوت سازمانهای متنوع و اهداف گوناگون به خدمت گرفته شد، در همۀ كابردها و استفادهها، رشدی انفجارگونه یافت و تبدیل به الگویی مسلط در مدیریت و خصوصاً سیستم علمی كشورها و تولید، توزیع و آموزش دانش شد.[1] نظام جهانی كه عبارت از یك نظام اجتماعی با ابعاد جهانی است و همۀ جوامع را در چارچوب یك نظام جهانی به هم پیوند میدهد، میتوانی آن را بعنوان یك جامعۀ واحد جهانی تصوّر کرد كه از حدود قرن هفدهم بوجود آمده[2] و در حوزههای مختلف، فرآیندی را با نام جهانی شدن بسط و توسعه داده است. مثل جهانیسازی اقتصاد یا دهكدۀ جهانی كه ناظر به سیطرۀ امپریالیسم بر كل جهان است، ولی نظام جهانی ارتباطات كه مؤلفه اصلی آن سیطرۀ تكنولوژی اطلاعات بر كل جهان است(كه از طریق ارتباطات ماهوارهای، شبكههای رادیویی و تلویزیونی و ارتباطات تلفنی و كامپیوتری عمل میكند)، یكی از حوزههای نظام جهانی است.[3] جهان معاصر و نظام جهانی اطلاعات امروزه در جهانی زندگی میكنیم كه اشتراكات زیادی پیدا كردهایم. این امر تا حدّ زیادی نتیجۀ برد جهانی رسانههای ارتباطی است. امروزه انسانها از طریق تلویزیون، خبرهای فوری جهان را میبینند؛ گزارش وقایع جدید را مشاهده میكنند؛ نمایش برخی رویدادهایی كه همان روز یا اندكی پیش از آن در بسیاری از نقاط مختلف دنیا اتفاق افتاده؛ فروش فیلمها و برنامههای تلویزیونی در بازارهای بزرگ بینالمللی، که صدها میلیون نفر اینگونه برنامهها را تماشا میكنند؛ این فرآیند بخشی از توسعۀ نظام جهانی اطلاعات است. یعنی یك نظام بینالمللی تولید، توزیع و مصرف اطلاعات. این نظام جدید اطلاعات، مانند جنبههای دیگر جامعۀ جهانی به طور نامتوازن توسعه یافته و اختلافات میان جوامع توسعهیافته و كشورهای جهان سوم را منعكس میسازد.[4] به عبارتی بسیاری معتقدند كه چون كشورهای صنعتی موقعیت برتری در نظام جهانی اطلاعات دارند كشورهای جهان سوم در معرض شكل جدیدی از امپریالیسم رسانهای قرار گرفتهاند.[5] مصادیق امپریالیسم رسانهای بعضی از مصادیق امپریالیسم رسانهای عبارتند از: 1) سینما: در دهۀ 1920 هنگامی كه فیلمهای سینمایی برای نخستین بار به نمایش گذاشته شد، هالیوود، چهارپنجم مجموع فیلمهایی را كه در جهان نشان داده میشد، میساخت و آمریكا همچنان آشكارا بیشترین نفوذ را در صنعت سینما داشته و پخش فیلمهای آمریكایی تقریباً در سراسر جهان شیوع دارد. 2) تلویزیون: درآمدهای صادرات تلویزیون انگلیس و آمریكا تقریباً برابر است و حضور جهانی مهمی در كنار هم دارند. 3) آگهیهای تبلیغاتی: 9 شرکت از میان شركتهای بزرگ تبلیغاتی جهان، آمریكایی هستند. این شرکتها، شركتهای بزرگ تبلیغاتی فراملیتی هستند که نقش عمدهای در نظام جهانی اطلاعات دارند. 4) ارتباطات الكترونیكی: نفوذ آمریكا در كانالهای الكترونیكی(كه به منظور انتقال بسیاری از اطلاعات مورد استفاده قرار میگیرند و دولتها و شركتهای بزرگ به آن وابستهاند)، بسیار نیرومند است. حلقههای ارتباطی راه دور كه اكنون برای بانكداری، معاملات پولی جهانی و برخی از انواع پخش برنامههای تلویزیونی و رادیویی ضروری است، اكثراً در دست شركتهای آمریكایی است.[6] [1]. كاستلز، مانوئل؛ عصر اطلاعات، پایا، تهران، طرح نو، 1385، چاپ پنجم، ص32- 31 [2]. گیدنز، آنتونی؛ جامعهشناسی، صبوری، تهران، نی، 1381، چاپ هشتم، ص792. [3]. شایانمهر، علیرضا؛ دائرةالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی، تهران، كیهان، 1377، چاپ اول، ص530 و گیدنز، ص814. [4] . گیدنز؛ ص592 [5] . گیدنز؛ ص598 [6] . گیدنز؛ منبع : پژوهه