پرتال دانشگاهی کشور پرتال دانشگاهی کشور
University Portal of Iran




کلمات مرتبط

    نتایج کارشناسی ارشد 1402 نتایج ارشد 1402 دفترچه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد امریه سربازی استخدام تامین اجتماعی استخدام شرکت نفت استخدام آموزش و پرورش استخدام بانک پذیرش بدون کنکور منابع کارشناسی ارشد منابع دکتری استخدام شهرداری آگهی استخدام پليس استخدام نیروی انتظامی لیست همایش های بین المللی لیست سمینار لیست کنفرانس سالن همایش مقاله ISI دانشگاه پيام نور استخدام بانک پاسارگاد سازمان سما استخدام بانک شهر استخدام بانک گردشگری آگهی استخدام بانک صادرات استخدام بانک پارسیان پودمانی علمی کاربردی 1402 استخدام دولتی استخدام استانداری استخدام آتش نشانی استخدام وزارت نيرو استخدام ديپلم استخدام برنامه نویس استخدام حسابدار نمونه سئوالات کارشناسی ارشد نمونه سئوالات دکتری ارزشیابی مدرک دانشگاه پیام نور فراگير دانشپذير مدرک دیپلم مدرک کارشناسی انتخاب رشته کنکور سراسری 1402 عدح.هق daneshgah پردیس دانشگاهی شهریه دانشگاهها آگهی استخدام تهران azad karshenasi arshad kardani peyvasteh azmoon konkoor mba مجازی mba یکساله مدرک mba
 اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق          10 اسفند 1389 - 01 March 2011


يقين در دين به منزله سرمايه است و ايمان متوقف بر آن مي باشد. ساير علوم شاخ و برگ آن است و رستگاري در آخرت بدون يقين حاصل نمي شود. حال اگر گفته شود: معناى يقين چيست؟ بايد گفت: يقين در لغت علم[1] است كه نقطه مقابل" شك" مي باشد و طبق آنچه از اخبار و روايات استفاده مى‏شود به مرحله عالى ايمان" يقين" گفته مى‏شود[2]و در اصطلاح، يقين اعتقاد و باور محكم و استوارى است كه مطابق با حقيقت باشد و به هيچ وجه امكان زوال و احتمال خلاف در او راه ندارد.[3] به طوري كه انسان همه چيز را از مسبّب الاسباب بداند و به اسباب توجّه نكند بلكه واسطه ها را مسخّر حقّ و فاقد هر حكم و قدرت بداند و كسى كه بر اين اعتقاد باشد داراى يقين است. [4]

فرق علم و يقين
همانگونه كه ذكر شد يقين امر معلوم و آشكار و قوت ادراك ذهنى است كه قابل زوال و ضعف نباشد[5] وهمچنين علمى است كه بعد از استدلال، از طريق برهان حاصل مى‏شود[6] كه موجب آرامش و سكون براى شخص خواهد شد[7]، پس با علم تفاوت دارد؛ زيرا علم، درك حقيقت چيزي است به گونه اي كه آن شيء شناخته شود.[8] پس هر علمى يقين نيست ولى هر يقينى علم است و به علم خدا يقين گفته نمى‏شود؛ زيرا علم خدا از تحقيق و استدلال حاصل نمي شود؛[9]زيرا تمام اشياء در آشكار بودن نزد وى يكسان است[10]و نيز علم، به فراموشي تبديل مي شود ولي يقين، با توجه دائمي همراه است. [11]
يقين در قرآن
در آيات قرآن، يقين در چند معنى استعمال گرديده است:
1-   به معنى علم و آگاهى كامل.[12]
2-   به معنى مرگ.[13]
3-   به معنى آشكار و روشن.[14] [15]
حقيقت يقين
اولين مرحله ايمان، معرفت و سپس يقين[16] و بالاترين درجه يقين، خشنود بودن به قضاى الهي -كه ناخوشايند است- مى‏باشد.[17] در كلام معصومين(ع) حقيقت يقين را توكل بر خدا و تسليم در برابر امر خدا و رضا به مقدرات خدا و واگذارى كارها به خدا دانست.[18]
در حديثي از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: به جبرئيل گفتم: تفسير يقين چيست. فرمود: مؤمن براى خدا كارى مى‏كند كه گويا او را مشاهده مى‏نمايد و اگر او خداوند را مشاهده نمى‏كند خداوند او را مى‏نگرد و يقين كند كه هر چه به او مى‏رسد بايد مى‏رسيد و خطا نمى‏كرد و هر چه به او اصابت نمى‏كند بايد هم اصابت نمى‏كرد.[19]
فضيلت يقين
يقين افضل كمالات، اشرف فضايل و اهم اخلاق است و در كلام معصومين(ع) وسخنان بزرگان آمده است كه:
1- هيچ نورى همچون نور يقين نيست.[20]
2- يقين از ايمان و اسلام بافضيلت­تر است.[21]
3- عمل كم و هميشگى با يقين بهتر از اعمال زياد بدون يقين است.[22]
4- چيزى گرامى‏تر و عزيزتر از يقين نيست.[23]
5- بهترين چيزى كه به قلب داده شده، يقين است.[24]
6- خيرى كه همواره در قلب جاى دارد، يقين است.[25]
7- يقين ثروتى است كه از همه چيز كفايت مى‏كند.[26]
8- اهل يقين مورد غبطه ديگران مي باشد.[27]
9- كمتر از يقين چيزى بين مردم تقسيم نشده است.[28]
10- با ارزش‏ترين چيزى كه در دل انسان راه مي يابد، يقين است.[29]
11-رأس دين، درستى يقين است.[30]
حدّ يقين
براي دانستن حد و نهايت يقين مي توان به كلام امام صادق(ع) اشاره داشت كه فرمودند: حد يقين اين است كه فقط از خداوند بترسى.[31]
متعلق يقين
آنچه يقين به آن تعلق مي گيرد يا از اجزاء و لوازم ايمان است مانند وجود خداوند و صفات كماليه او و مباحث متعلق به نبوت وامامت و احوال نشئه آخرت و يا اموري كه در ايمان مدخليتي ندارد.[32]
در روايات، يقين بنابر نقلي بر چهار شعبه؛ تيزهوشى، رسيدن به حقايق، عبرت‏شناسى، سنّت و روش پيشينيان[33]و بنابر نقل ديگر بر چهار شاخه؛ شوق و ترس و زهد و انتظار تقسيم مي شود. [34]
زمينه يقين
با توجه به آيه 99، سوره حجر، عبادت، زمينه ساز يقين[35] است:
«و پروردگارت را عبادت كن تا يقين [مرگ‏] تو فرا رسد!»[36]
گويا كه معناى آيه چنين است: اگر مى‏خواهى به يقين و مراتب آن برسى و معلوم را به تفصيل به دست آورى به عبادت پروردگارت مشغول باش تا مراتب يقين كه مطلوب تو است به دست آيد[37] كه تداوم بر بندگى حق، سبب پيدا شدن يقين است[38] و نيز احتمال است كه مراد از آمدن يقين، رسيدن اجل مرگ است كه با فرا رسيدنش غيب، مبدل به شهادت و خبر مبدل به عيان مى‏شود. [39]
امر ديگري كه انسان را به مقام رفيع يقين مي رساند، تسليم محض خداوند بودن است؛ زيرا كسي به اين مقام مي رسد كه در قلب او جز خواسته خدا چيزي نباشد. [40]
مراتب يقين
يقين جامع همه فضايل است وخود داراي مراتبي است:
1- علم اليقين و آن اين است كه انسان از دلائل مختلف به چيزى ايمان آورد مانند كسى كه با مشاهده دود ايمان به وجود آتش پيدا مى‏كند.
2- عين اليقين و آن در جايى است كه انسان به مرحله مشاهده مى‏رسد و با" چشم" خود مثلا آتش را مشاهده مى‏كند.
3- حق اليقين و آن همانند كسى است كه وارد در آتش شود و سوزش آن را لمس كند و به صفات آتش متصف گردد و اين بالاترين مرحله يقين است. [41]
نشانه صحت يقين
در حديث شريفي از امام صادق(ع) دو چيز علامت صحت و سلامت يقين شمرده شده :
يكى آنكه سخط و غضب حق را به رضاى مردم نفروشد.
ديگر آنكه مردم را ملامت نكند به آنچه خدا به آنها نداده. كه اين دو از ثمرات كمال يقين است، چنانچه مقابل آنها از ضعف يقين و علت و مرض ايمان است. [42] همچنين نترسيدن ازمرگ نيز، نشانه ديگري بر صحت يقين برشمرده شده است. [43]
نشانه هاي ضعف يقين
در روايتي ديگر از امام صادق(ع) نشانه ضعف يقين براي ما روشن مي شود :
«كسى كه يقين او ضعيف و سست باشد:
1- در جريان زندگى خود پيوسته متوجه به وسائل و اسباب شده و تمسك و توسل به آنها پيدا مى‏كند و اين را نزد خود جايز و صحيح تصور نموده و بر خلاف اخلاص و توحيد نمى‏داند.
2- در امور زندگى خود بدون دقت و تحقيق حق، از رسوم و عادات مردم پيروى كرده و گفتار و اقوال ديگران را معتبر مى‏شمارد.
3- در امور مربوط به زندگى مادى دنيوى، كمال كوشش و سعى بليغ نموده و در جمع دنيا و نگهدارى و امساك آن اهتمام خواهد داشت. او اظهار مى‏كند كه مانع و معطى و دهنده و گيرنده‏اى به جز پروردگار متعال نيست و هر بنده‏اى نمى‏رسد مگر به آنچه روزى و قسمت و نصيب او باشد و به زبان مى‏گويد كه سعى و كوشش اثرى در تغيير مقدرات و در زيادى قسمت ندارد ولى از لحاظ عمل و از باطن و قلب خود مخالف اين اظهار و گفتار است.»[44]
نشانه هاي صاحب يقين
براي اهل يقين نشانه هايي برشمردند:
(1) نشانه‏اش اين است كه از غير خدا قطع اميد مى‏كند و به حول و قوه خدا پناه مى‏برد. [45]
(2) و در پيروى از اوامر او استقامت مى‏كند.
(3) و در ظاهر و باطن خدا را عبادت مى‏نمايد. [46]
(4) صاحب كرامت است؛ زيرا هر قدر يقين انسان زياد شود، قوه تصرف براي او در جميع كائنات حاصل مي شود. [47]
(5) به وجود پروردگار از روى حقيقت يقين داشته و بدو ايمان آورد .
(6) محقّق بودن مرگ را باور داشته و از آن بترسد.
(7) مطمئن باشد كه قيامت حقّ است.
(8) يقين داشته باشد كه بهشت حقّ است.
(9) همچنين به دوزخ و عذاب يقين دارد.
(10) به حقيقت سؤال و جواب روز رستاخيز باور داشته آنگاه به حساب كردار خود برسد. [48]
آثار يقين
يقين نصيبي است كه هر كس به آن مزين شد، محرم خلوتخانه انس مي گردد كه به سبب آن مي توان به اصلاح و تهذيب نفس،[49] آرامش و سكونت،[50] درك آيات الهي،[51] صبر و شكيبائى،[52] اميدواري،[53] كسب بسياري از امور علمي وعملي،[54] برطرف كردن غم واندوهها[55]و به برترين درجه مقصود[56]و به جايگاه بلندى كه موجب شگفتى مى‏شود[57] كه منجر به هدايت[58]مي شود، رسيد.
ملاك ايمان،[59] نشانه‏ي پرهيزكاران،[60] نشانه‏ي مؤمن،[61] اخلاص در عمل و تقوى و پرهيز از گناه،[62] رفع وساوس نفسانيه،[63] بزرگترين بي نيازى،[64] كوشش درزندگي،[65] نيرومند شدن،[66] كوتاهي آرزوها،[67] دور كردن حوادث و مشكلات زندگى[68] جلب نكردن رضايت مردم با عملى كه موجب خشم خدا است[69] ملامت نكردن مردم در تنگناها[70] برتري عمل اندك ومداوم به واسطه يقين در نزد خداوند[71] حرص نورزيدن به دنيا[72]، فراموش كردن دنيا [73]و... همه از آثار يقين مي باشد.
آثار عدم يقين
1-  پذيرفته نشدن دعا [74]
2-  كم ارزش بودن عمل فراوان بدون يقين[75]
3-  آنكه قلبش به يقين نرسيده است، عملش به فرمان او نيست. [76]
4-  هيچ بيخرديى همچون كمى يقين نيست[77]
5-  خوابيدن همراه با يقين، برتر از نمازگزاردن با شك و ترديد است. [78]


[1] - طريحي، شيخ فخر الدين؛ مجمع البحرين، قم، موسسه البعثه، 1414 هـ ق، ج‏6، ص 331
[2] - مكارم شيرازى، ناصر ؛تفسير نمونه، تهران‏، ‏ دار الكتب الإسلامية، 1374 ش، اول، ج‏27، ص 284
[3] - طوسي، خواجه نصيرالدين ؛اوصاف الاشراف، سيد محمد رضا غياثي كرماني، قم، مؤسسه فرهنگي-انتشاراتي حضور، 1382ه. ش، سوم، ص96
[4] - فيض كاشاني، ملا محسن؛المحجة البيضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامي، دوم، جلد1، ص: 273
[5] - داور پناه، ابوالفضل؛ انوار العرفان فى تفسير القرآن، تهران‏، انتشارات صدر، 1375 ش‏، اول‏، ج‏1، ص 175
[6] - طبرسى، فضل بن حسن‏؛ ترجمه تفسير جوامع الجامع‏، مترجمان‏، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‏، 1377 ش، دوم‏، ج‏1، ص 21
[7] - راغب اصفهاني، حسين بن محمد؛ ترجمه وتحقيق مفردات الفاظ قرآن‏، خسروى حسينى سيد غلامرضا، تهران‏، انتشارات مرتضوى‏، 1375 ش‏، دوم، ج‏4، ص 548
[8]- مصطفوى، حسن‏؛التحقيق في كلمات القرآن الكريم‏، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‏، 1360 ش‏،  ج14، ص263
[9] - أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 175
[10] -- ترجمه جوامع الجامع،  ج‏1، ص 21
-[11] رحمتي شهرضا، محمد؛گنجينه معارف، قم، صبح پيروزي، 1385ه. ش، دوم ص800
[12] -سوره نساء، آيه 157ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً يعنى و ما قتلوه من غير شك.
- [13] سوره حجر آيه 99 وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ يعنى حتّى يأتيك الموت.
[14] - آيه 5 تكاثر كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. يعنى اگر حادثه بزرگ عالم آخرت براى شما روشن و آشكار مي شد
[15] - أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 176
[16] - ديلمي، حسن بن ابي الحسن؛ ارشاد القلوب الي الصواب، ترجمه علي سلگي نهاوندي، قم، نشر ناصر، 1376 هـ ش ج‏1، ص 332
[17]- حرّانى، حسن بن شعبه؛ تحف العقول، ترجمه بهراد جعفرى، ‏ تهران‏، اسلاميه، ‏ اول، ‏1380 ش‏، ص 258
[18] - - علامه مجلسي؛ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، عزيز الله عطاردى‏، تهران‏، انتشارات عطارد، 1378 ش، ج‏1، ص615
[19] - ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‏1، ص 616
[20] - حكيمى اخوان، آرام‏ احمد؛الحياة با ترجمه احمد آرام‏، تهران، ‏دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، 1380 ش‏، ج‏1، ص 128
[21] -ايمان و كفر، همان،  ج‏1  ص : 643
[22] - همان، ص616
[23] - همان، ص 643
[24] - همان، ص 616
[25] - همان، ص632
[26] - همان، ص 635
[27] - همان، ص 632
[28] - همان، ص 635
[29] - علامه مجلسي؛بحار الانوار- ترجمه جلد 67 و 68، سيد ابو الحسن موسوى همدانى، ‏ تهران‏، كتابخانه مسجد ولى عصر، اول‏ج‏1، ص142
[30] - تحف العقول-ترجمه جعفرى،  ص 66
[31] - ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‏1، ص 615
[32] - مولامهدي، نراقي؛علم اخلاق اسلامي(ترجمه كتاب جامع السعادات)، ترجمه سيد جلال الدين مجتبوي، انتشارات حكمت، 1366ه. ش، اول، ج1، ص176
[33] - تحف العقول-ترجمه جعفرى، ص 149
[34] - انصارى زنجانى خوئينى، ‏ اسماعيل؛ اسرار آل محمد عليهم السلام، ‏ قم‏، نشر الهادى، ‏ اول، ‏1416 ق، ‏ص 259
[35] -گنجينه معارف، ص794
[36] - وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتىَ‏ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ*
[37] -، گنابادي، سلطان محمد؛ترجمه بيان السعادة فى مقامات العبادة، خانى رضا / حشمت الله رياضى، تهران‏، مركز چاپ و انتشارات دانشگاه پيام‏نور، 1372 ش‏، اول‏، ج‏8، ص83
[38] - قرائتى محسن ؛ تفسير نور، تهران‏، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‏، 1383 ش‏، يازدهم‏، ج‏6، ص 363
[39] - طباطبايي، محمد حسين؛ ترجمه تفسير الميزان‏، موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، 1374 ش‏، پنجم‏، ج‏12، ص289
-[40] جوادي آملي، عبدالله؛ مراحل اخلاق در قرآن كريم (تفسير موضوعي قرآن كريم)، قم، مركز نشر اسراء اول، 1377، ج11، ص355
[41] - تفسير نمونه، ج‏27، ص 285
[42] - موسوي خميني، روح‌الله؛شرح چهل حديث، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1385هـ. ش، سي و ششم، ص 560
[43] گنجينه معارف فص799
[44] - منسوب به امام جعفر صادق عليه السلام‏؛ مصباح الشريعة، حسن مصطفوى‏، تهران، ‏انجمن اسلامى حكمت و فلسف ايران‏، اول‏، 1360 ش، ‏ ص 394
[45] - ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‏1، ص636
[46] -علم اخلاق اسلامي، ج1، ص178
[47] -، نراقي، ملا احمد؛معراج السعاده، قم، زهير، 1386ه. ش، اول، ص96
[48] - تحف العقول-ترجمه جعفرى، ص 26
-[49] امام خميني(ره)؛جهاد اكبر، ص  33
-[50] شرح چهل حديث، ص  557
[51] - سوره جاثيه، آيات 3-4«إِنَّ فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لاََيَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِينَ*وَ فىِ خَلْقِكمُ‏ْ وَ مَا يَبُثُّ مِن دَابَّةٍ ءَايَاتٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ*»بى‏شكّ در آسمانها و زمين نشانه‏هاى (فراوانى) براى مؤمنان وجود دارد *و نيز در آفرينش شما و جنبندگانى كه (در سراسر زمين) پراكنده ساخته، نشانه‏هايى است براى جمعيّتى كه اهل يقينند. *
-[52] ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‏1، ص 639
[53] - خوانساري، جمال الدين؛ شرح آقا جمال الدين خوانساري بر غرر الحكم، دانشگاه تهران، 1366 ش، ج‏5، ص 466
-[54] مراحل اخلاق در قرآن كريم (تفسير موضوعي قرآن كريم )، ص353
[55] - الحياة با ترجمه احمد آرام،  ج‏1، ص : 128
[56] - تحف العقول-ترجمه جعفرى، ص 182
-[57] ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‏1، ص 635
[58] - شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم،  ج‏6، ص 192
[59] - الحياة با ترجمه احمد آرام ، ج‏1، ص 188
[60] - سيد رضي؛ نهج البلاغة، محمد دشتى‏، قم‏، مشهور، 1379 ش‏، اول‏، ص 405
[61] - صابرى يزدى، على رضا / انصارى محلاتى‏، محمد رضار؛الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى‏، قم‏، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامى‏، دوم‏، 1375 ش‏، ص 458
-[62] حسن بن ابى الحسن ديلمى؛ ارشاد القلوب، سيد هدايت الله مسترحمى، ‏ تهران‏، مصطفوى، ‏ سوم، ‏1349 ش، ‏ ج‏2، ص 107
-[63]ارشاد القلوب-ترجمه مسترحمى، ج‏2، ص: 107
[64] - الحياة با ترجمه احمد آرام،  ج‏1 ،  ص 165
[65] - الحياة با ترجمه احمد آرام ، ج‏1 ،  ص 169
[66]- الحياة با ترجمه احمد آرام ، ج‏1، ص 169
-[67] ارشاد القلوب-ترجمه مسترحمى، ج‏2، ص 103
-[68] ايمان و كفر-ترجمه الإيمان و الكفر بحار الانوار، ج‏1، ص 637
[69] - بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج‏1، ص 142
[70] - همان، ص 142
[71] - الحياة با ترجمه احمد آرام،  ج‏1، ص165
[72] - الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص 686
[73] - شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج‏5، ص 342
[74] - خرمشاهى، بهاء الدين – انصارى، ‏ مسعود؛پيام پيامبر، تهران‏، منفرد، اول‏، 1376 ش‏ص 697
[75] - الحياة با ترجمه احمد آرام،  ج‏1،  ص 493
[76] - الحياة با ترجمه احمد آرام،  ج‏1،  ص 169
[77]- الحياة با ترجمه احمد آرام،  ج‏1، ص 76
[78]- نهج البلاغة-ترجمه دشتى،  ص : 645



منبع : پژوهه

خبرنامه - شبکه های اجتماعی