اخبار دانشگاهی کشور / اخلاق 11 اسفند 1389 - 02 March 2011
شهرت طلبی
شهرت در لغت به معنی معروف شدن و شهرت طلبی یعنی تلاش برای قدر و منزلت پیدا كردن است.
حب شهرت، در حقیقت به حب ذات و به مطرح كردن خود برمیگردد. حب جاه به دنبال غفلت از خدا ظهور میكند و بنده را از قرب الهی مانع میگردد. از این رو زدودن این خصلت ناشایست به سختی محقق میشود؛ چون در حقیقیت كنار زدن و شكستن خود است. خداوند میفرماید:
«این منزل آخرت (بهشت) را تنها برای كسانی قرار میدهیم كه در روی زمین قصد برتری (جاه و شهرت) و قصد فساد ندارند.» (قصص/83)
برتریجویی یكی از مصادیق فساد در زمین است. خداوند كسانی را در بهشت جا میدهد كه نه تنها برتریجویی و فساد نمیكنند، بلكه اراده آن را نیز نمیكنند. مطالعه شرح حال قارون و فرعون گویای آن است كه آنچه مایه بدبختی آنها شد، همان برتریجویی و فساد بود. امام علی (علیه السلام) میفرماید:
«بزرگمنشی را رها كن تا مشهور نشوی، خود را بلند نكن تا بر سر زبانها نیفتی و شناخته نشوی، خود را پنهان كن و ساكت باش تا سالم بمانی »
شهرتطلبی مانند ریاستطلبی یكی از انشعابات حس قدرتطلبی در وجود انسان است با این تفاوت كه ریاست، فرمانروایی بر ابدان مردم است و قدرت اجرایی آن نیروهای مادی است ولی جاه، مالكیت بر دلها است و نفوذ معنوی و محبوبیتی است كه مردم را به اطاعت وا میدارد.
داشتن جاه و شهرت برای افراد لایق، نعمتی است كه خداوند آن را در قلوب مردم قرار میدهد.
مضرات شهرتطلبی
1- صاحب جاه و مقام پیوسته جان و مالش در خطر و خودش مورد حسد و آزار دیگران است.
2- شهرتطلبی از آرامش درونی انسان میكاهد.
3- این صفت خبیث باعث روییدن نفاق در دل میشود و اعمال رنگ ریا به خود میگیرند، چون شخص شهرتطلب برای اینكه منزلت خود را در نزد مردم حفظ كند و یا آن را بالا ببرد سعی میكند خود را دارای كمالات و فضیلتهایی نشان دهد كه آنها را دارا نیست و نیز عیوب و نقایص خود را از مردم پنهان كند در حالیكه آنها را داراست.
4- حب شهرت مانع یاد خدا و مانع فكر كردن است؛ چون اسیر قضاوتهای مردم است و برای از دست دادن مقام و منزلتش نگران و ترسان است و برای رسیدن به هدفش به انواع معاصی و محرّمات دست میزند از اینرو قلب او همیشه مشغول است.
علاج شهرتطلبی
1- بداند كه شهرت، كمال حقیقی نیست و با مرگ تمام میشود؛ زیرا جاه و مقام در طول زمان از بین رفتنی هستند. چیزی هم كه خود فناپذیر باشد، نمیتواند موجب كمال گردد.
2- قناعت و قطع طمع از مردم؛ زیرا كسی كه قناعت كند از مردم بینیاز و طمعش از آنها قطع میشود و چون بینیاز شد، برای منزلتی كه در قلوب آنان دارد ارزشی قائل نیست.
3- دانستن مضرات آن از جمله مكر حسودان، غفلت از خدا و احتمال زوال موقعیت.
4- هنگامی كه مردم به امری در مورد او معتقد شوند كه او لایق آن نیست، آن اعتقاد را به هر وسیله مشروع و ممكن زائل كند.
5- در آیات و روایات مربوط به مذمت حب جاه و شهرت تامل نماید.
منابع:
1- این منظور، لسان العرب، ج 13، ص 558 و طریحی، مجمع البحرین، ج 6، ص366
2- شجاعی، محمد؛ مقالات، تهران، سروش، چاپ ششم، 1385، ج 2، ص189
3- مكارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، ج 16، ص 177
4- شبّر، سیدعبدالله؛ اخلاق شبّر، محمد رضا جباران، قم، هجرت، 1378، چاپ سوم ص311
5- مصباح یزدی، محمد تقی؛ محمد حسین اسكندری، اخلاق در قرآن، قم ، موسسه امام خمینی (ره)، چاپ سوم، 1377، ص 129
6- فلسفی، محمد تقی؛ شرح و تفسیر دعای مكارمالاخلاق، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379، چاپ چهارم، ج 3، ص 33
منبع : پژوهه